هدف از خلقت سایر کهکشانها و ستارگان وسیارات دور دست که میلیارد ها سال نوری با زمین فاصله دارند چیست؟ آیا در کرات و کهکشانهای دیگر هم حیات،مانند کره زمین در جریان است؟در اسلام مامعتقدیم که خداوند هر لحظه در حال خلق است،پس قبل از خلقت انسان و به وجود آوردن حیات در این کره خاکی خداوند به خلق چه دنیایی مشغول بوده؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
فلسفه آفرينش جهان و كهكشانها، در فلسفه عمومي خلقت همه موجودات تعريف شده است. اين دو ماهيتي جداي از هم ندارند. بايد ديد كه هدف خداوند از آفرينش همه موجودات چيست تا آن گاه فلسفه آفرينش ساير كهكشانها و ستارگان وسيارات دور دست و هدف اصلي آن براي ما روشن گردد.
تصور ما از انجام كارها، معمولا به دست آوردن سود يا رفع يك نياز است؛ زيرا ما انسان ها موجوداتي محدود و ناقص هستيم و همواره اعمال ما به يكي از اين دو امر برمي گردد؛ اما خداوند، هيچ نقصي ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد. خدا فاقد هيچ كمالي نيست تا به كمال رسيدن براي او متصور باشد. پس هدف از آفرينش او چيست؟
در ديدگاه انديشه اسلامي، اين خدايي خداوند است كه اقتضاي آفرينش دارد؛ در واقع او مي آفريند چون خداست؛ زيرا «آفريدن» به معناي ايجاد كردن است. هر وجودي خير است. لازمه فياض(بخشنده) بودن خداوند، عطا كردن او است:« وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُور؛ و عطاى پروردگارت هرگز (از كسى) منع نشده است.»(1)
هر چيزي كه اقتضاي وجود و هستي داشته يا امكان وجود داشتن در آن باشد، فيض وجود از خدا دريافت مي كند. خداوند بخل در وجود و هستي دادن ندارد، تا موجودي كه امكان وجود آن است، وجود را دريافت نكند. پس هدف آفرينش مربوط به ذات خداوند نيست، بلكه مربوط به فعل اوست. اصطلاحاً آن را هدف فعلي مي گويند.
بنابراين در مورد آفرينش جهان و هدف از آفرينش آن مي گوييم:
جهان هستي با تمام نظم و زيبايي هايش نمادي از لطف، مهرباني، علم، قدرت، حكمت و... خداست، به طوري كه بدون آفرينش، صفات جمال و جلال خدا مخفي و پنهان مي ماند.
هر «بود»ي، «نمود»ي دارد؛ نمي شود فياض باشد، اما فيضي نداشته باشد، همان گونه كه نمي تواند نور باشد. اما روشنايي نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراين از همين جا مي توان نتيجه گرفت كه خلقت جهان نتيجه صفات خداوند است.(2)
در مورد وجود حيات در كرات ديگر هم بايد گفت، و در برخي روايات تاكيد شده است كه دائره خلقت انسانها به همين انسانهاي از نسل حضرت آدم (ع) ختم نشده، بلكه خداوند انسانهاي ديگري نيز خلق كرده است و احتمال آنكه برخي آنها در جاي ديگري غير از زمين زندگي كرده باشند، دور از ذهن نيست.
در روايتي نقل شده است كه امام خطاب به يكي از اصحاب فرمود "أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَي وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم"(3)تو خيال مي كني خداوند جز شما چيزي نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفتهاي"
و نيز از برخي متون ديني استفاده مي شود كه موجودات ديگري غير از انسانها، در غير زمين زندگي مي كنند. در تفسير نمونه، ذيل آيه 29 سوره مباركه شوري آمده است: "اين آيه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان ها دارد گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعي در اين زمينه قضاوت نمي كنند و سر بسته مي گويند كه داراي موجودات زنده اند، ولي قرآن با صراحت اين حقيقت را بيان مي دارد كه در پهنه آسمان نيز جنبدگان زنده، فراوان وجود دارد."(4)
پس بي ترديد عوالم و موجوداتي قبل از ما بوده است و خداوند آنها را ابتدا و قبل از ما آفريده است ولي جزئيات اين خلق هاي پيشين بر ما روشن نيست و ظاهرا در هيچ يكي از متون اديان آسماني هم بيان نشده است.
پي نوشت ها:
1. اسراء (17) آيه 20.
2. سيد حسن ابراهيميان، انسانشناسي، نشر معارف، تهران، 1381 ش، ص 115 و 116.
3. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چ دارالكتب الاسلاميه، تهران، بي تا، ج 25، ص 25.
4. بحارالانوار، همان، ج 54، ص 321.
موفق باشید.