سلام. قبلا به اینجا پیام دادم. 28 سالمه و وقتی روم فشار میاد ، گناهی میکنم که داره ریشه مو فاسد میکنه. بوی گندم داره حالمو بهم میزنه. واون گناه ، گناه خودارضاییه. اونموقع گفتم کمکم کنید چکار کنم. گفتی چون خودت میخوای و خانوم هستی، نگران نباش راحت تر از آقایون ترک میکنی. اما بعد گذشت چند ماه کم شد اما ترک نشد. بارفتن به یاهو و زدنه حرفای سکسی، هم خودمو به گناه میشکم، هم طرف مقابلمو با حرفام به گناه میکشونم. کم شده از قبل اما ترک نشد. دوماه محرمو سفر نیت کردم نیام اینترنت و تا آخر محرم و صفر، زیارت عاشورا بخونم. به نیتم عمل کردم و اینترنت هم نیومدم. اما بعد از یک ماه محرم، صفر که شد گناه کردم باز. و انجام دادم.اما عاشورا رو خوندم.
فقط گریه میکنم سرنماز. اما الان دیگه گریه هم میگم نکن. به خودم میگم اشکات، اشک تمساحه. الان گریه میکنی ولی وقت گناه یادت میره همه این اشکارو...
چیکار کنم. گناه خودم. گناه خودارضایی دیگران که با حرفای من میشد. داره نفسمو میگیره. داره خفه م میکنه. نه جرات دارم بگم خدا ببخش . نه میخوام برم پایین تر و غرق تر شم. نه جرات دارم برم به بالا. نه میخوام از این پایین تر برم. قبح خیلی از کارا برام شکسته شده. دیگه خیلی چیزا که قبلا میگفتم نکنم الان میگم چه اشکالی داره . چیزی نمیشه که.
منی که قبلا به مردا نگاه هم نمیکردم ، الان با یه آقایی چن ماهه دوستم . فقط تلفنی . فقط عکس همو دیدیم. ملاقات نکردیم اصلا. اما الان به جایی رسیدم که به ارتباط جنسی هم گاهی بهش فک میکنم. اما به قران قسم نمیخوام برسم به اون حد . به قرآن نمیخوام کثیف تر شم.ولی نمیتونم جلوی افکار پلیدو بگیرم. میدونم حتما شما میگی اونقدر پیشرفت کردی ، اونقدر گناه کردی که قبح خیلی کارا برات شکسته شده و الان خودتو مجاز میبینی هرکاری بکنی بدون عذاب وجدان. میدونم اینارو، شما نیمخوای بگی.
الان سرمو گذاشته بودم روی میز کامپیوتر . داشتم گریه میکردم. میگفتم میترسم بگم خدا. چون وقت گناه، خدارو و همه حرفامو یادم میره. برا همین میترسم باز بگم خدا. میترسم بگم خدا ببخش. چون وقت گناه یادم میره طلب بخششمو. موندم بین آسمونو زمین. نه جرات دارم برم آسمون. نه میخوام برم زمین. یهو یادم اومد قبلا یه جایی رفتم و حرف زدم. گشتم و پیدا کردم سایتتونو . تا حرف بزنم. هیچکسو قبول ندارم. گوشام کر شده. نمیشنوم نصیحت دوستامو که میگن چقدر عوض شدی.میگن نوع پوششت عوض شده. میگن داری کجا میری.
دارم دیوونه میشم. بین خیر و شر گیر کردم. یکی میگه نمیبخشتت . یکی میگه میبخشه صدا بزن. شمارو محرم دونستم. محرم دلم. وقتی که گناه میاد سراغم، به قران میبینم به عینه که اتفاقاتی میفته که اون کارو نکنم. مثلا یهو مامانم میرسه. مامانم میره خواهرم میاد. اما من دیوونه ی وسوسه م. و بی توجه همه اشاره ها، باز............
دیروز موسیقی گذاششته بودم. بلند کرده بودم و یاهو بودمو مث همیشه داشتم...... که یهو موسیقی عوض شد که میفگت : دلت را خانه ما کن، مصفاکردنش با من.بیا با قطره ی اشکی، که من هستم خریدارش، بیا با قطره ی اخلاص، دریا کردنش بامن، اگر عمری گنه کردی، مشو نومید از رحمت، تو توبه نامه را بنویس، امضاکردنش با من.
وقتی این اومد گریه کردم. اما فقط 5 دقیقه این حال عرفانیو داشتم و رفتم یاهو و باز شروع کردم به.......
فک کنم شدم همون دسته ی آدمایی که خدا قرآنش گفته مهر بر دلهاشان مینهیم. و دیگه راه بازگشتی ندارند.و فک کنم راه بازگشت ندارم. گناه در من شده غول. نمیتونم دربرابرش بایستم و نابودش کنم. نمیتونم نمیتونم.......
فقط با مرگه که میتونم از این گناه رهایی پیداکنم. کاش خودکشی گناه نبود . که با خودکشی خودمو رها میکردم از گناه

نمیخوام بگین تو رها نشدی. نمیخوام بگین توو چشم خدایی. نمیخوام بگین خدا میبخشه. من آب از سرم گذشته. خودمو غرق کردم. وقتی نمیتونم خودم، خودمو ببخشم. از خدا چه انتظاریه که ببشخه. اگه گناه منو ببشخه. گناهی که من باعث شدم یکی دیگه بکنه رو اصلا نمیبخشه. گناه اونا هم پای منه . چون من باعث شدم با حرفام انجام بده.
خدانمیبخشه. چون من لحظه گناه یادم میره این حرفارو. حتی چن ساعت دیگه این پیامی که به شماهم دادم یادم میره. یادم میره که طلب کمک کردم. یادم میره توبه هامو. یادم میره اشکای سرنمازمو. شیطون وجودمو بهش پرو بال دادم. الان روم حیطه داره. نمیتونم نابودش کنم.
دلم میخوادبمیرم اما نبینم که دیگه امیدی به بازگشتم نیست. میشه خدا بیاد پیشم بگه هرچی بودی همه رو پاک میکنم. همه رو. فقط نکن دیگه. دارم الان گریه میکنم...... میشه خدا بیاد الان بالا سرم بگه همه کثافت کارایتو فراموش کردم. انگار تازه به دنیا اومدی. فقط از این به بعد قوی باش و مقابله کن. اگه هم لغزیدی دستتو که اومدم گرفتم ، بگیر دستمو. روتو برنگردون ازم.مث اون موسیقی که اومد اما بهش توجه نکردی و کارتو انجام دادی!!
کاش بیاد بهم مستقیم بگه آبروتو پیش امام زمانو همه حفظ میکنم و به کسی نمیگم که چه کارایی کردی... ای خدااااااااااااااااا ببخش. الان که از شیطون وجودم، خبری نیست و چون نیست دارم اشک میریزم التماست میکنم برگرد به من. کمکم کن برگردم بهت. پاکم کن از همه کثافت کاریای که کردم.
اما یکی همه ش درونم میگه: مگه میشه خنده های شیطانیو لحظه های لذت رو که بردی، تقاص نداشته باشه. مگه میشه هر غلطی که خواستی کردیو ببخشه. چیکار کنم. کاش خدابیاد بهم بگه آره میشه. آره میشه . همه شو میبخشم. پاکت میکنم . مث بچه ای که تازه به دنیا اومدت میکنم. میشه یعنی؟؟؟

خیلی حرف زدم. دلم میخواس حرفاموبه کسی که نمیدونم کیه بگم. ببخش که وقتتونو گرفتم.
دعا کنین خدا ببخشه منو ولی بعدش بلافاصله مرگمو برسونه .که دوباره تکرار نکنم گناهامو مث همیشه. آخه همیشه بعد از توبه و نماز شبو دعا، یادم رفته همه حرفا نیتامو.
یعنی من جزو رها شده هایی هستم که خدا قرآنش گفته؟؟؟ راه برگشت دارم؟؟ میشه تقاص گناهامو ازم نگیره؟؟؟ یعنی میشه پاک پاک شم از گناه؟؟؟ میشه آبرومو قیامت نبره؟؟؟ خدا بیا جوابمو بده بگو آره همه ش میشه . بگو آبروتو خریدم.......... خدابیا بگو بهم

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی