با سلام و خسته نباشید
اگر حقیقتی را به دلیل اینکه میونه یک زوج شکراب نشه و دلخوری براشون پیش نیاد، نگی یا اینکه به دروغ بگی نه چنین حقیقتی وجود نداره آیا چنین دروغی اشکال نداره؟
اصلا دروغ مصلحتی چیه؟
اخیرا زن داداشم به من گفت که از جواب نتایج استخدامی خبری شده یا نه، حقیقت امر این بود که جواب آزمون امده بود و من قبول شده بودم و شب همان روز جواب نتایج را دیده بودم ولی چون میدانستم اگر حقیقت را بگم زن داداشم ناراحت خواهند شد و حتی کدورتی بین این زوج ممکن بود رخ دهد، من در جواب گفتم که دیروز وارد سایت شدم خبری نبود و این حرف من حقیقت داشت چون من دیروزش وارد سایت شده بودم و خبری نبود ولی شبش که وارد شده بودم جواب آزمون را داده بودند، حالا این نحوه جواب دادن من دروغ است؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
1. دروغ در حوزه رذايل اخلاقي و نابهنجاري اجتماعي به معناي سخن ناراست، خلاف حقيقت و يا واقعيت و گفتاري ناحق است.
راغب اصفهاني در كتاب مفردات الفاظ القرآن بر اين باور است كه اصل كذب و دروغ در گفتار است. تفاوتي در دروغ از اين لحاظ نيست كه در گذشته اتفاق افتاده باشد يا در آينده؛ چنانكه تفاوتي از اين جهت وجود ندارد كه دروغ نسبت به وعده اي باشد كه انجام نمي شود و يا امر ديگري باشد. (1)
2. وقتي از دروغ سخن به ميان مي آيد بحث از توريه و دروغ مصلحت آميز نيز پيش مي آيد.
-معناي دو واژه توريه و دروغ مصلحت آميز:
أ - توريه: توريه بر وزن توصيه به سخني گفته ميشود كه منظور گوينده غير از آن چيزي باشد كه شنونده از آن كلام مي فهمد، مثلا كسي از شما تقاضاي كمك مالي و يا قرض الحسنه كرد و شما به هر دليلي نمي خواهيد پاسخ مثبت بدهيد. از طرفي نمي خواهيد دروغ بگوييد. با آن كه پول در جيب يا حساب بانكي خود داريد، مي گوييد: فعلا دستم خالي است. شنونده فكر مي كند كه منظورتان نداشتن پول است، در حالي كه قصد شما اين است كه پول در كف دست تان نيست؛ اين را توريه ميگويند. بنابراين توريه آن است كه انسان طوري سخن بگويد كه در فهم شنونده برداشت اشتباهي ايجاد كند.
ب - دروغ مصلحت آميز: دانشمندان اسلامي اعمّ از شيعه و سني، در باب كذب، به پيروي از روايات، مواردي را از حكم دروغ استثنا و خارج كردهاند كه به آنها دروغ مصلحتي گفته ميشود؛ مانند جايي كه حفظ جان مؤمن، حفظ آبروي مؤمن، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدني و مالي در برابر ظالم يا اصلاح بين دو نفر و يا غلبه بر دشمن در ميدان جنگ متوقف بر دروغ گفتن باشد. (2)
3. دروغ در اسلام بلكه تمامي اديان الهي حرام است، ولي در مواردي كه مصلحت دروغ گفتن بيش تر از مفسده آن باشد، دروغ حرام نيست، بلكه در برخي موارد واجب است، مانند نجات جان يك بي گناه مظلوم. در اين گونه موارد، دروغ مصلحتآميز نام گرفته است؛ از جمله موارد آن:
1- اصلاح بين مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بين مردم دوست دارد ... و دروغ را در غير اصلاح دشمن دارد(3).
2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: كذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمي را از خود يا از ديگران دفع كند، يا با دروغ بين دو نفر اصلاح ايجاد كند(4).
3-دروغ در حال ضرورت؛انسان به خاطر ضرر مالي و جاني سنگين ميتواند دروغ بگويد. يعني ضرر مالي بايد به گونه اي باشد كه تحمل آن دشوار باشد. اما ضررهاي ناچيز موجب جواز دروغ نميشود.
تمام موارد را ميتوان در يك قاعده كلي خلاصه كرد و آن: به خطر افتادن اهداف مهم تر.
در حقيقت تجويز دروغ در اين موارد به خاطر ضرورت است. بايد به قدر ضرورت اكتفا شود.
با توجه به اين نكات مي گوييم:
براي ما ارتباط قبولي شما در آزمون استخدامي و پنهان كردن واقع به جهت بروز اختلاف بين برادر شما و همسرشان معلوم نشد. زيرا بر فرض كه همسر برادرتان امروز متوجه نشود، فردا كه شما به كار مشغول شويد، از مساله مطلع مي شود و اين سبب سلب اعتماد ايشان نسبت به شما مي شود. بنابراين بهتر بود مساله را شفاف بيان مي كرديد. زيرا دليلي براي پنهان كردن آن وجود ندارد.
خواهر گرامي؛
موارد بسياري وجود دارد كه به عنوان دروغ مصلحتآميز در بين مردم شناخته ميشود، اما در واقع چنين نيست، مثلاً كسي به خاطر مصلحت فردي خود و منافع شخصي و كارهاي جزيي و حزبي دروغ ميگويد.
آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتي مينامند كه مصلحت شخصي است، دروغ واقعي و حرام بوده، داراي آثار خود است. مصلحت انديشي موجب عذر نخواهد بود، مگر اين كه در حد حفظ جان خود و يا جلوگيري از ضرر بسيار باشد.
آن چه شما در پاسخ همسربرادرتان گفته ايد در خوش بينانه ترين حالت توريه و البته آن هم در غير محل خود است.
پينوشتها:
1. راغب اصفهاني، مفردات ص ۴٧٨ ذيل واژه صدق.
2. معراج السعادْ، ملااحمد نراقي، ج 2، ص 575؛ احيأ علوم الدين، غزالي، ج 3، ص 178 و 179؛ صحيح مسلم بشرح النووي، دارالكتاب العربي، ج 16، ص 157 و 158.
3. محمد محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، دارالحديث، عنوان 3466، حديث 17474.
4. همان، حديث 17476.
موفق باشید.