چرا ما زنها باید از شوهرمان اطاعت کنیم؟چرا زن ومرد هر دو برای انتخاب همسر از حق یکسان برخوردارند اما بعداز ازدواج مرد صاحب اختیار زن میشود؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اسلام خانواده يكي از مهم ترين مجموعه هاي اجتماعي است كه سلامت و كارايي درست آن در ساختن انسان هاي مفيد و سعادتمند و در نتيجه در ايجاد جامعه اي سالم و مفيد نقش كليدي و اساسي دارد؛ به همين خاطر دستورات زيادي براي نتيجه بخشي اين مجموعه و انجام كامل رسالت آن و دوري ان از آفات در نظر گرفته شده است.
اسلام به دلايل مختلف كه تا حدودي هم روشن است، از ميان اعضاي خانواده، شوهر را به عنوان مدير اين مجموعه انتخاب كرده است، براي او اختيارات و امتيازات ويژه اي را معين كرده، تصميم گيري براي افراد مجموعه را، در بخشي از مسائل شخصي و جمعي بر عهده او نهاده است.
قرآن در دليل سپردن اين موقيت به مرد مي فرمايد: " الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَا بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ " مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتري هايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مىكنند ". (1)
يعني قرآن در اين مقام به دو دليل استناد مي كند:
اولاً به خاطر وجود خصوصياتى كه در مرد است؛ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساسات (به عكس زن كه از نيروى سرشار عواطف بيشترى بهرهمند است) و ديگرى: داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از حريم خانواده خود دفاع نمايد.
ثانياَ مرد بعد ازدواج در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينههاى زندگى، و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، تعهد مي دهد. حال اسلام در برابر چنين تعهدي به او حق مىدهد كه وظيفه سرپرستى به عهده او باشد. اين يكي از خدمات بزرگ اسلام در مورد زنان است، كه با برداشتن تكاليف دشوار، شرايط را براي انجام مسئوليت حساس و دقيق همسري به ويژه مسئوليت مادري، مهيا ساخته است.
البته ممكن است زنانى در جهات فوق بر شوهران خود امتياز داشته باشند؛ ولى بايد توجه داشت كه قوانين به تك تك افراد و نفرات نظر ندارد؛ بلكه نوع و كلى را در نظر مىگيرد. لذا به فرموده علامه طباطبايي (ره) از عموميت علت (بما فَضَّلَ اللَّهُ...) به دست مىآيد كه حكمى كه مبتنى بر آن علت است. يعنى قيم بودن مردان بر زنان نيز عموميت دارد، و منحصر به شوهر نسبت به همسر نيست، و چنان نيست كه مردان تنها بر همسر خود قيمومت داشته باشند، بلكه حكمى كه جعل شده براى نوع مردان بر نوع زنان است. (2)
با اين بيان روشن شد كه اطاعت از شوهر در راستاي همان مديريتي است كه به خاطر دلايل متعدد به نوع مردان سپرده شده است. اما اگر مرد در انجام وظائفي كه به عهده اش قرار گرفته، كوتاهي نموده يا به نوعي داراي عقل سليم نباشد؛ هيچگاه نمي گوييم چنين شخصي باز هم به صرف مرد بودن مدير خانواده و مستحق اطاعت شدن است ( اين موارد راهكار خاص خود را دارد). لذا اطاعت زن از مرد و انتخاب وي به عنوان مدير مجوعه، از شروطي است كه زن حين عقد با عقل و اختيار آن را پذيرفته و متعهد شده است.
به علاوه آنكه مطابق آنچه بيان شد، مرد نيز در مقابل اين تعهد زن، داراي وظايفي مثل تامين مسكن، پوشاك و ... مي شود تا جايي كه اگر قدرت بر تهيه اين موارد را نداشته باشد بر گردن وي بوده و مديون زن است. (3)
لذا بعد از عقد همانگونه كه زن داراي وظايفي مي شود مرد نيز متعهد به تعهدات مي شود و تعهدات طرفيني به معناي آن نيست كه هر يك صاحب اختيار ديگري شده است چرا كه زن و مرد در بسياري از كارهاي فردي مختار بوده، اما در عين حال هر كدام از آنها نسبت به ديگري در برخي امور متعهد مي شوند.
نتيجه آنكه متون ديني حاكي از آن است كه براي هر يك از زن و مرد حقوقي است كه رعايت آن بر هر يك از طرفين واجب مي باشد و در اين زمينه يگانه معيار برتري، عمل به همان دستوراتي كه براي زن و مرد به عنوان مسؤل نظام خانه و خانواده قرار داده است.
در پايان توجه داشته باشيد آنچه كه معمولاً موجب ناراحتي و واكنش افراد مي شود، نوع اجراي اين دستورات و تلقي غلطي كه در ذهن از دستورات ايجاد مي شود است، نه ماهيت دستورات. اگر اين دستور شرعي به شكل درست و متناسب و محترمانه و البته در موقعيت هاي مناسب صورت بگيرد، هيچ يك از حساسيت ها به چشم نمي خورد.
پي نوشت ها:
1. نساء (4) آيه32.
2.موسوى همدانى، ترجمه الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، قم 1374 ش، ج 4 ، ص 544.
3. بني هاشمي، سيد محمد حسن، توضيح المسائل مراجع، چ دفتر تبليغات اسلامي، قم 1384ه ش، ج 2 ، ص476، م 2412.
موفق باشید.