با عرض سلام و ادب
سوالی دارم در مورد یک دعا که در مساجد بسیار آنرا شنیده ام ولی منبع آنرا نمیدانم. دعا اینستکه " الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک"
مگر نه اینکه عدل الهی و فضل او یکی است، فضلش عین عدلش است و عدلش عین فضلش و از هم جدا شدنی نیستند. مگر نه اینکه لا اله الا الله یعنی تمامی صفات زیبا از یکجا نشئت میگیرند و آن هم وجه الله است. مگر می شود خدا با کسی با عدل رفتار کند و با دیگری بدون عدل. در اینصورت خدا لحظه ای عادل است و لحظه ای غیرعادل که در ذات خداوند تغییر و تحول راه ندارد. آیا این دعا شامل آیه کریمه "انی اعوذبک ان اسئلک ما لیس لی به علم" نمی شود؟
دل که آیینه شاهیست غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی

التماس دعا

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ظاهرا در منابع معتبر ديني چنين عبارتي وارد نشده است هرچند مضمون آن صحيح است و خواندن آن منعي ندارد؛ در واقع در اين دعا ما از خداوند مي خواهيم كه در برابر اعمال ما با فضل و كرم و بخشش خود رفتار كند و نه با عدالت و محاسبه دقيق خود.
دليل اين امر هم آن است كه در اين نگاه عدل و فضل دو مفهوم مترادف نيستند و معاني متفاوتي دارند هرچند از حيث مصداقي در بسياري از موارد مشتركند، اما رفتارهاي از روي فضل رفتارهايي است كه علاوه بر رعايت عدالت و پرهيز از بي عدالتي، قاضي از حق خود گذشته و بيش از استحقاق به طرف مقابل خود مي بخشد چه در حوزه اعمال نيك و چه در حوزه اعمال بد.
به يقين همه صفات ذات الهي با ذات خداوندي اتحاد دارند و از يك حقيقت ثابت برداشت مي شوند. اما بروز بيروني و اِعمال اين صفات در حق بندگان در زمره صفات فعل است كه اتحاد مستقيم با ذات الهي نداشته و بسته به ميزان اعمال خارجي متغير و متفاوت است.
به عبارت روشن تر خداوند در ذات خود عادل است و داراي قدرت و علم و هر نوع كمال ذاتي است، اما وقت اين كمالات در عمل و در حق بندگان اعمال مي شود صفات فعلي چون رزاق و وهاب و فياض متجلي و منشعب مي گردد كه مي تواند در مورد مخلوقات مختلف، متفاوت باشد ؛ مثلا فيض خداوند بر بنده اي بيش از بنده اي ديگر جاري گردد.
اما بايد به اين نكته ظريف هم توجه داشته باشيد كه عدالت در مشهورترين معناي كلامي خود عطا كردن حق هر صاحب حقي به اوست (1)، در نتيجه فضل و رحمت خداوند چه جاري بشود و چه نشود عملي برخلاف عدالت و مصداق بي عدالتي نيست؛ در واقع اگر خداوند در محاسبه و معامله با بنده اي از حدود عدالت فراتر رفته و حق خود را ببخشد و بنده را بيش از استحقاقش مشمول لطف خود گرداند، باز بي عدالتي به خرج نداده، زيرا عدل و ظلم، نقيض هم نيستند و اگر عملي مصداق عدالت نباشد لزوما مصداق ظلم نيست، بلكه مي تواند مداق لطف و فضل فراتر از عدل باشد.
پي‏نوشت‏:
1. سيد محسن خرازى‏، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، مؤسسة النشر الإسلامي، قم ‏1417 ق‏، ج 1، ص 97.