راستش طی اتفاقات بدی که برام افتاده که همش هم تقصیر خوش خیالی ها و سهل انگاری های خودم بود دیگه واقعا بیمار روانی شدم خواهش می کنم کمکم کنید متولد 1364 هستم سال 1384 یعنی درسن 19سالگی به خواست خانوادم با یکی از خواستگارانم ازدواج کردم کسی که اصلا هیچ شناختی نسبت بهش نداشتم بعد از مدتی متوجه رفتار های عجیبش شدم کسی که حتی یک جمله با ده کلمه رو تو جمع نمی تونست ادا کنه نه اهل کار کردن بود نه زندگی من و خانوادم هر کاری کردیم درست نشد که نشد خلاصه بعد از گذشت پنج سال از هم جدا شدیم از مهریه و همه حق و حقوقم گذشتم تا طلاق بگیرم بعد از طلاق حدود یک سال و نیم طول کشید به خودم بیام بعد تو محل کارم با همسرم اشنا شدم حدود یک ماه باهم تلفنی حرف زدیم و شرایط و عقاید خودمون رو بیان کردیم و خلاصه تصمیم به ازدواج گرفتیم از همون اول چون همسرم ازدواج اولش بود یه جور نگرانی تو دلم افتاد الان هم روز به روز بیشتر می شه هر روز احساس می کنم که دارم خواب می بینم می ترسم از خواب بیدار بشم و همسرم دیگه نباشه خیلی بهش علاقه مند هستم ولی نمی دونم چرا همش فکر می کنم از دستش می دم اونقدر استرس و نگرانی دارم که الان چهار ماه هست که نامزد هستیم ولی باز هم می ترسم چیزایی هست که این ترس رو تشدید می کنه همسرم به خاطر مشکلات مالی قبل از ازدواج ازم خواست تا یک سال نامزد باشیم من هم قبول کردم ولی حالا باو جود این نگرانی ها تحمل نامز د بودن برام سخته مخصوصا اینکه هر چی من سعی می کنم موانع رو بردارم وتاریخ عروسی رو جلوتر بیارم قبول نمی کنه و همش می گه عجله نکن خودم هم نمی دونم علتش چیه راستش بزرگترین ترسم به خاطر ابروی خودم و خانوادم هست چون اگه خدای نکرده اتفاقی که ازش می ترسم بیافته واقعا دیگه ابرومون میره حتی الان هم نمی تونم تو اینده زندگی و خونمون رو تجسم کنم همین باعث می شه بیشتر بترسم از اینده راستی فراموش کردم خودمو معرفی کنم 26سالمه اسمم فرانک هست دانشجو هستم واقعا نیاز به کمک دارم چون احساس می کنم همین نگرانی ها و افکار منفی باعث عکس العمل های می شه که همسرم با دیدن اونها احساسش نسبت به من عوض بشه و ازم فاصله بگیره 

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

شكي در اين نيست كه در ازدواج اول‌تان هم شما و هم خانواده تان مقصر بوده‌ايد چرا كه به خاطر سادگي، خوش خيالي، بي تجربگي، ناآگاهي و كم اطلاعي ظاهراً تحقيقات و بررسي‌هاي لازم را در اين زمينه انجام نداده‌ايد و نهايتاً باعث شكست ازدواج‌تان و گرفتن طلاق از شوهر اول‌تان گرديده‌ايد. اين واقعه اگرچه ظاهري ناخوشايند دارد ولي درس ارزشمندي به شما و خانواده تان داده است كه در اين زمينه توصيه‌هاي ديني را جدي بگيريد و حساسيت ويژه‌اي داشته باشيد و تنها به ديده‌ها و شنيده‌ها اكتفا نكنيد بلكه، روال طبيعي همسرگزيني را به درستي طي كنيد و با انجام تحقيقات محلي گسترده و در صورت لزوم از روانشناسان و مشاوران ازدواج كمك بگيرد تا از سلامت ازدواج مطمئن گرديد و آنگاه اقدام به ازدواج نماييد. البته شكست در ازدواج تنها به اين مسئله اختصاص ندارد بلكه، هزار و يك عامل ديگر ممكن است در پيدايش آن سهم باشد اما نكته‌اي كه در اين جا وجود دارد اين است كه معمولاً در ازدواج‌هايي كه خانواده‌ها و دختر و پسر در آن دقت ي‌كنند و بر اساس معيارها و ملاك‌هاي اساس ازدواج به همسرگزيني و انتخاب همسر مبادرت مي‌ورزند، احتمال شكست خيلي پايين مي‌آيد و بر اساس گزاراشات حاصله ميزان رضايتمندي زن و شوهر از اين نوع ازدواج‌ها بيشتر بوده است و به همين ميزان، موفقيت و پايداري ازدواج از تضمين بالايي برخوردار بوده است. البته در هر صورت، آن گونه كه شما مي‌پنداريد طلاق موجب بي آبرويي انسان نمي‌گردد. طلاق با ارتباطات غير شرعي و برخي روابط گناه ‌آلود تفاوت فاحشي دارد و مانند اين گونه روابط باعث بي آبرويي و انگشت نما شدن نمي شود؛ تنها ممكن است برخي از خانواده‌هاي بي‌ظرفيت، حرف‌هاي نامربوط، نيش و كنايه‌اي در اين باره بزنند و اسباب ناراحتي شما را فراهم كنند. مهم اين است كه شما در هر موقعيتي بر اساس عقل و منطق بهترين تصميم را بگيريد و آن را عملي سازيد چه طلاق باشد و چه ادامه زندگي.
ترس شما از آينده و از دست دادن شوهر فعلي تان كاملاً بي مورد است. البته تجربه قبلي شما ممكن است تا حدودي اين ترس را در شما زنده كند و همانند فرد مار گزيده‌اي كه از ريسمان سياه و سفيد مي‌ترسد شما را دچار ترس غير منطقي كند، ولي در هر صورت اين شما هستيد كه مي‌توانيد هوشمندانه و مقتدرانه جلوي آن را بگيريد و اين گونه ترس‌هاي واهي و غير منطقي را از خود دور كنيد و به آنها اهميت ندهيد.
همان طور كه عرض كرديم شما بايد در هر موقعيتي كه هستيد سعي كنيد درست و منطقي عمل كنيد. اگر خداي ناكرده بر حسب يك اتفاق شوهرتان را از دست داديد، اين حادثه نبايد باعث شود كه شما خيال كنيد آبروي تان به كلي از بين رفته است. مگر آنهايي كه هزار و يك اتفاق اين چنيني براي آنها مي‌افتد و همسرشان را از دست مي‌دهند و يا از همسرشان جدا مي‌شوند بي آبرو گشته اند؟! متأسفانه شما دچار نوعي خطاي شناختي شده‌ايد و بايد اين شناخت خود را اصلاح كنيد.
بر فرض اين كه شما عروسي تان را جلو بيندازيد و به سر زندگي مشترك تان برويد باز بايد به خدا توكل كنيد و بسياري از امور را به او بسپاريد. توجه داشته باشيد كه شيطان به انحاي مختلف در دل مؤمنان رخنه مي‌كند و به قول معروف: «ته دل آنها را خالي مي‌كند» و آنها را دچار ترس غير منطقي و واهمه هاي بي اساس و پايه مي‌كند و بدين وسيله آنها را در معرض انواع و اقسام آسيب‌هاي روحي و رواني و حتي آسيب‌هاي روان تني و جسماني قرار مي‌دهد تا در نهايت باعث روي گرداني آنها از خداوند شود پس، هشيار باشيد و اجازه ندهيد اين گونه افكار منفي و ترس‌هاي غيرمنطقي كه چيزي جزء وسوسه‌هاي شيطاني نيست به زندگي شما آسيب بزند.
به طور حتم، تمركز فكري بيش از حد روي اين قضيه شما را به نشخوار ذهني افكار منفي سوق مي‌دهد و باعث مي‌شود كه شما اين گونه افكار منفي را به صورت مدام و مكرر در ذهن تان مرور كنيد و علايم و نشانگان وسواس فكري را در خود به وجود آوريد. براي رهايي از اين وضعيت توصيه مي‌شود از تكنيك‌هاي زير استفاده كنيد:
1. مي‌توانيد كشي به مچ دست خود ببنديد و با شروع افكار منفي و مزاحم، آن كش را بكشيد و رها كنيد و سپس شروع به شمارش معكوس نماييد مثلاً عدد 100 را انتخاب كنيد و سعي نماييد هفت تا هفت تا از آن كم كنيد تا به صفر برسيد؛ تا با احساس دردى كه روى مچ دست‌تان ايجاد مى شود و با شمارش اعداد، از آن فضاى روانى بيرون آييد و ناخودآگاه موضوع ذهنى تان عوض شود.
2. ايمان و باورهاي ديني خود را قوي تر و مستحكم تر كنيد. يكي از عواملي كه تاثيرات ترس‌هاي غير منطقي را به حداقل مي رساند، ايمان و اعتقادات مذهبي و ديني است. ايمان نقش مهم و اساسي در قدرت روحي و رواني شخص دارد و افراد هر چه ايمان قوي‌تر و محكم تري داشته باشند در پيشگيري موقعيت‌هاي اضطراب زا و مقابله با آنها بسيار موفق تر خواهند بود؛ كساني كه قرآن را هدايت‌گر و راهنماي زندگي خويش مي دانند و بر اساس تعاليم قرآني، مشكلات، ناگواري‌ها و سختي‌هاي زندگي را جزئي از زندگي و يا امتحان، خواست، قضا و صلاحديد الهي مي‌دانند در اين گونه موقعيت‌ها بسيار موفق‌تر برخورد مي نمايند و از ترس و اضطراب كمتري برخوردارند. علاوه بر اين، آموزه‌هاي ديني و قرآني رهبردهاي خاص ديگري را در برخورد با فشارهاي رواني نظير ترس و اضطراب به مسلمانان توصيه مي نمايد كه برخي از آنها عبارتنداز: نماز، صبر و مقاومت، توكل، دعا و خيرخواهي، ذكر، توجه به امور باقي و دل كندن از امور فاني. سعي كنيد همواره به خداوند توكل كنيد و خود و شوهرتان را به خدا بسپاريد. وقتي انسان ياد خدا را در دل خود زنده نگه دارد و ارتباط روحي و معنوي بين خود و خدا برقرار كند، به آرامش عميق، همراه با خشنودي مي‌رسد و با توكل به خدا از هرگونه ترس، اضطراب و فشار رواني رها مي‌شود. قرآن كريم در سوره رعد آيه 28 مي‌فرمايد: « الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ‏ُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئنِ‏ُّ الْقُلُوب؛ كساني كه ايمان آوردند قلب‌هايشان با ياد خدا آرام مي‌گيرد، آگاه باشند تنها با ياد خدا قلبها آرامش مي‌يابد.» اين را بدانيد تا خدا نخواهد هيچ اتفاق بد و ناخوشايندي براي شما و شوهرتان رخ نمي دهد. ضمن اين كه بنا بر اعتقادات ما مسلمانان، در پس حوادث به ظاهر تلخ ممكن است نتايج خوشايند و لذت بخش آن هم به صورت پايدار و هميشگي نهفته باشد پس، مثبت انديشي را برگزينيد، بي جهت نگران نباشيد. «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمين؛ خداوند بهترين حافظ، و مهربان‌ترين مهربانان است.» (يوسف/آيه64)
اگر همچنان به افكار منفي خود بال و پر بدهيد و آنها را در ذهن تان بپرورانيد و بر شدت ترس و هراس خود بيفزاييد ممكن است اين روند در زندگي مشترك تان تأثير منفي بگذارد و از علاقه شوهرتان نسب به شما بكاهد و باعث شود كه شما از چيزي كه ترس داريد دقيقاً دچار آن شويد پس، عمق فاجعه را درك كنيد و بي جهت باعث اتفاقات ناخوشايند نگرديد. به جاي آن سعي كنيد از تكنينك‌هاي مختلف عشق ورزي و ارتباط مؤثر با همسر استفاده كنيد و محبت و عشق و علاقه بين خود و شوهرتان را روز به روز بيشتر كنيد و او را به ادامه زندگي مشترك خوش بين گردانيد.