چراگربه وسگ نجس است

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
گربه به هيچ وجه در زمره حيوانات نجس نيست، اما سگ در زمره حيوانات نجس العين است؛ در مورد چرايي اين امر بايد گفت نجس بودن يك موجود يا يك شيء امري مستقل از حقيقت و ماهيت آن چيز است، در واقع احكام طهارت و نجاست احكامي خاص و معين در زمره عبادات و امور فردي و اجتماعي هستند كه بايد همانند همه دستورات تعبدي ديني ديگر مورد توجه و عمل قرار بگيرند و چه بسا نتوان دليل عقلي يا علمي براي اين امر يافت.
در واقع دليل نجس العين بودن اين حيوان همانند دليل نجاست ساير نجاسات همچون خون و امني و ... ادله قطعي موجود در منابع ديني است و بس و ما هيچ دليل ديگري بر اين امر نداريم؛ ولي بايد توجه داشت كه اين حكم به معناي بي ارزشي و پليدي ذاتي اين موجودات نيست، بلكه آنان نيز مخلوقات خداوند بوده و مرتبه خود ارزشمند و محترمند، همان گونه كه ساير نجاسات همانند خون و مني هم براي حيات انسان و تداوم نسل او بسيار لازم و ضروري اند.
در واقع در اصل خلقت و جايگاه اين حيوان در چرخه طبيعت و ثمراتي كه براي نظام آفرينش دارد، تفاوتي بين آن با ديگر موجودات نيست، بلكه چه بسا فوايدي كه حيواني مانند سگ براي زندگي ما دارد، قابل مقايسه با فوائد صدها حيوان ديگر نيست.
اما نجس العين بودن اين حيوانات يكي از رازهاي شريعت خداوند است كه همانند ساير دستور الهي، انجام برخي وظايف و رعايت پاره اي امور شخصي را در قبال آن ها براي ما لازم مي كند كه هرچند برخي احتمالات علمي و پزشكي در اين خصوص و در نتيجه دوري از اين حيوانات به نظر مي رسد. اما نمي توان آن را قطعي و صد درصد دانست و مهمترين معيار نجس دانستن و پرهيز از تماس با اين موجودات همان تعبد و تسليم بودن در برابر دستورات الهي و آزموده شده ميزان تسليم بندگان است.
البته ممكن است نكات بهداشتي و برخي آثار خاص روحي و معنوي در نتيجه ارتباط نزديك با اين حيوان براي انسان وجود داشته باشد كه در نتيجه آن حكم به نجاست اين حيوان و لزوم دوري از آن شده است، اما اين امر نه قطعي است و نه مي تواند تنها دليل نجاست محسوب شود.
آن چه براي ما معيار است روايات متعددي است كه در مورد نجاست سگ وارد شده است كه حكم نجاست را براي اين حيوان به طور مطلق بيان كرده‌اند كه شامل همه سگ ها مي شود.(1) مانند:
1. «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَلْبِ فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ وَ اصْبُبْ ذَلِكَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ثُمَّ بِالْمَاءِ»؛ (2) «از امام صادق(ع) در مورد سگ پرسيده شد. حضرت فرمود: آن، پليد و نجس است و از باقيمانده آبي كه خورده نمي توان وضو گرفت. چنين آبي را دور بريز و ظرف را اول با خاك و آن گاه با آب بشوي».
2. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْكَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ قَالَ يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهُ»؛ (3) «راوي مي گويد از امام صادق(ع) در مورد سگ پرسيدم كه به بدن انسان برخورد مي كند؟ حضرت فرمود: همان قسمت برخورد را بشويد».
3. «سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْكَلْبِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ قَالَ لَا قُلْتُ أَ لَيْسَ سَبُعٌ قَالَ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ»؛ (4) «از امام صادق(ع) در مورد باقيمانده آب سگ سؤال شد كه آيا مي توان آن را خورد يا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمودند: خير. راوي پرسيد: آيا سگ همانند ساير حيوانات درنده نيست؟ (كه مي توان باقيمانده آبشان را خورد) حضرت فرمود: به خدا قسم نه، او نجس است. به خدا قسم نه، او نجس است».
4. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْكَلْبِ السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَكَ»؛ راوي گويد از امام در مورد سگ شكاري پرسيدم. حضرت فرمود: هر گاه به او دست زدي، دستت را بشوي».
5. «تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْكِلَابِ فَمَنْ أَصَابَ الْكَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ»؛ (5) «امام علي(ع) فرمودند: از نزديكي با سگ ها دوري كنيد. پس هر كس با سگ برخورد داشت، در حالي كه بدنش خيس بود، بايد بدنش (محل برخورد) را بشويد».
در عين حال نبايد فراموش كرد كه با اين اوصاف حرمت و ارزش و كارايي حيواني مانند سگ هم در دين اسلام مورد توجه قرار گرفته و در فقه در مورد نحوه استفاده از قابليت هاي اين حيوان و بهره مندي از منافع آن و حتي خريد و فروش و نگهداري او نكات دقيقي بيان شده است و جايگاه سگ به عنوان يك حيوان كاملا محترم دانسته شده است (6) حتي در روايات نمونه هاي از توجه و ملاطفت ائمه در برابر اين حيوان وجود دارد. (7)
پي نوشت ها:
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام، قم، 1409 ه.ق، ج 3، باب 12، از ابواب نجاسات، ص 415.
2. همان، ص 416.
3. همان.
4. همان.
5. همان، ص 417.
6. رك نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، چاپ هفتم، بيروت، داراحياء التراث العربى، ج 5، ص 114.
7. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق، ج 43، ص 352.
موفق باشید.