1-اجل مسمي (وقت مرگ) كه در قرآن آمده دقيقاً به چه معناست؟
2-آيا اجل مسمي ارتباطي با قضا و قدر الهي دارد؟
3-آيا اعمال ، افكار ، خلقيات و كردار انسان در جلو يا عقب افتادن وقت مرگ موثر است؟
4-چه ارتباطي بين "خواست خداوند" و "اسباب و علل مادي" در رسيدن وقت مرگ وجود دارد؟
5-چرا اجل و وقت مرگ برخي انسانها كه بالغ نشده اند (تا بواسطه بلوغ فكري مورد امتحان الهي قرار گيرند) يا مثلاً جنيني كه در رحم مادر است و روح در او دميده شده، زود فرا مي رسد و آنها مي ميرند و مورد آزمون الهي واقع نمي شوند تا جوهره آنها مشخص شود و مستحق پاداش يا عذاب الهي گردند؟

پرسش: اجل مسمي
1-اجل مسمي (وقت مرگ) كه در قرآن آمده دقيقاً به چه معناست؟
2-آيا اجل مسمي ارتباطي با قضا و قدر الهي دارد؟
3-آيا اعمال ، افكار ، خلقيات و كردار انسان در جلو يا عقب افتادن وقت مرگ موثر است؟
پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
درباره معناي اجل مسمي قرآن كريم به صراحت و روشني فرمود:
«وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ؛(1) ليكن آنان را تا وقتى معين باز پس مى‏اندازد. چون اجلشان فرا رسد، ساعتى آن را پس و پيش نمى‏توانند افكنند».
نظير اين آيه در سوره يونس نيز آمده،(2) پس «أجل مسمّى = معيّن» همان اجل حتمي است كه امكان تأخير و تقدم در آن وجود ندارد.
توضيح بيشتر آن كه انسان از نظر ساختمان طبيعي و ذاتي، استعداد و قابليت بقا براي مدتي طولاني دارد، ولي در اثناي اين مدت ممكن است موانعي ايجاد شود كه از رسيدن به حداكثر عمر طبيعي باز دارد. يك چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممكن است بيست ساعت استعداد روشنايي داشته باشد، اما وزش يك باد شديد و ريزش باران و يا عدم مراقبت از آن سبب مي‏شود كه عمر آن كوتاه گردد. در اين جا اگر چراغ با هيچ مانعي برخورد نكند و تا آخرين قطره نفت بسوزد، سپس خاموش شود، به اجل حتمي خود رسيده است. اگر موانعي قبل از آن باعث خاموشي چراغ گردد، مدت عمر آن را اجل غير حتمي و "معلق" مي‏گوييم.
اجل هر كس از قبل طبق عملكردي كه در حيات دنيوي خواهد داشت و طبق ميزان رعايت نكات بهداشتي ، امنيتي ، معنوي و ...، تقدير شده است، نه بدون در نظر گرفتن آن ها و اين همان قدر الهي است.
بنابراين اگر در تقدير شخصي نوشته شده است كه در فلان زمان و فلان مكان و فلان حالت به علت تصادف خواهد مرد، طبق ميزان رعايت و عدم رعايت موارد امنيتي خود يا شخصي ديگر مي باشد و معناي تقدير همين است.
وقتي مقدمات تحقق آن عمل آماده شد و علل لازم براي وجود يك رخ دادي، محقق شد، نتيجه آن مقدمات محقق خواهد شد كه به اين قضاي الهي مي گويند. همان گونه كه از معناي قضا بر مي آيد كه به معناي حكم و قطع و فيصله دادن است.
تا زماني كه عمل انسان در محدوده تقدير است ( يعني در محدوده آماده سازي مقدمات و رفع موانع )قابل تغيير است. انسان مي تواند با جايگزين كردن عاملي به جاي عامل ديگر نتيجه را تغيير دهد، ولي وقتي تمام عوامل جمع شد، ديگر نوبت قضاي الهي مي رسد و قابل تغيير نيست.
اگر شخصي با سرعت زياد و بدون احتياط رانندگي كرد و تصادف كند، تقدير او همين است. اگر همين شخص با سرعت رانندگي و تصادف نكرد، تقدير او باز همين است؛ بنابراين طبق آنچه ما اراده كرده و انجام مي دهيم، تقديرها رقم مي خورد و يا حتي تقديرها تغيير يافته و جايگزين مي شود مانند تقدير مرگي كه با صدقه و صله رحم رفع مي شود و تقدير ديگر جاي آن قرار مي گيرد.(3)
با اين توضيحات روشن مي شود كه همه اعمال ما مي تواند در زمان مرگ و اجل مقدر و غير حتمي نقش آفرين باشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. نحل(66) آيه 16.
2. يونس (36)آيه 49.
3. مصطفي حسيني دشتي، معارف و معاريف، ج 1، ص 533،نشر دانش، قم، 1376 ش.
پرسش: اجل مسمي
4-چه ارتباطي بين "خواست خداوند" و "اسباب و علل مادي" در رسيدن وقت مرگ وجود دارد؟
5-چرا اجل و وقت مرگ برخي انسانها كه بالغ نشده اند (تا بواسطه بلوغ فكري مورد امتحان الهي قرار گيرند) يا مثلاً جنيني كه در رحم مادر است و روح در او دميده شده، زود فرا مي رسد و آنها مي ميرند و مورد آزمون الهي واقع نمي شوند تا جوهره آنها مشخص شود و مستحق پاداش يا عذاب الهي گردند؟

پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

موفق باشید.