با سلام
چرا بیشتر پیغمبران از قوم بنی اسرائیل بوده اند؟و در آسیا یا همان شرق ظهور کرده؟مگر خداوند نفرموده اند که ما برای هر قومی پیغمبری مبعوث کرده ایم و مگر در دیار غرب نیاز به پیغمبری نبوده؟و چرا همه ی پیغمبران از مشرق و یا شاید در یک منطقه خاصی مانند مصر و فلسطین و عربستان و ... انتخاب شده اند؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
يكي از مشكلات رخدادهاي تاريخي عدم شفافيت آن است؛ مكان ظهور پيامبران از مسايل تاريخي است كه ابهام دارد و قضاوت درباره آن مشكل است. ما با توجه به رهنمودهاي وحياني معتقديم كه ظهور پيامبران اختصاص به منطقه خاصى نداشته است. طبق آموزه هاي اسلامي همه امت ها از خود پيامبر داشته اند:
« إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ (1) هر امّتى در گذشته انذاركنندهاى داشته است! ».
نيز:«وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ (2) ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه:«خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد!».
البته تعابيري نظير اين و اين كه در هر قوم يا امتي پيامبري فرستاده شد، به معني آن نيست كه در هر مقطع زماني و در هر قبيله اي پيامبري فرستاده شده، بلكه اگر در 4 هزار سال پيش پيامبري چون زرتشت در ميان قوم پارس فرستاده شده، مي توان گفت كه اين قوم داراي پيامبر بوده است. به علاوه برخي از پيامبران در گذشته هاي دور در پاره اي مناطق محدود و كم جمعيت مبعوث شدند كه باقي ماندن اثر تبليغ و رسالت آنان معنا ندارد.
در هر حال اگر در قرآن مجيد، تنها نام عدّه معدودى از پيامبران بزرگ برده شده؛ بدين معنا نيست كه تعداد ايشان منحصر به همين افراد است؛ بلكه در خود قرآن تصريح شده كه بسيارى از پيامبران بودهاند كه نامى از ايشان در قرآن به ميان نيامده:
« وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ (3)؛ پيامبرانى كه سرگذشت آنها را بيان نكردهايم».
اتفاقا برخي از روايات به نوعي مويد همين مطلب است چنان كه در برخي روايات از على(ع) نقل شده كه خداوند پيامبرى را مبعوث كرد كه سياه پوست بوده و داستان آن به ما نرسيده است.(4)
بنابراين نمىتوان گفت كه همه پيامبران در يك منطقه خاص ظهور نمودهاند، بلكه طبق احاديثى كه در مورد تعداد آنان رسيده؛ يعني124 هزار نفر، از اين تعداد چند پيامبر مشخص مربوط به آسيا و خاورميانه است، از بقيه خبري نيست.
در نتيجه هرچند يقينا پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و كتاب آسماني، به دلايل خاصي كه فعلا در مقام بررسي آن نيستيم، از شرق ميانه برخاستند. اما اين احتمال بعيد نيست كه در بسياري از مناطق جهان همانند هند، چين، آمريكا و ... نيز در گذشته هاي دور كه امكان ارتباط وجود نداشته، بر حسب ضرورت پيامبراني مبعوث شدند.
اتفاقا برخي از شواهد و قرائن تاريخي و اجتماعي بيانگر آن است كه در ساير مناطق جهان نيز در گذشته هاي دور انبيايي مبعوث شده اند، مثلا برخي از اقوام سرخپوست و ساكنان منطقه آمريكاي جنوبي، سنت هاي ديني و اذكار و اورادي نظير عبادات ساير اديان دارند كه به احتمال قوي ناشي از تعاليم انبيايي است كه در گذشته در آن مناطق زيسته اند، ولي نامي از آن ها به دست ما نرسيده است.
يا در مورد پيشرفت هاي تمدني و فناوري هاي اين اقوام آثاري به جا مانده كه بسيار بعدي به نظر مي رسد در چند هزار سال پيش بدون ارتباط با عالم غيب بشر توانسته باشد به اين پيشرفت ها برسد؛ اين امر تا حدي بوده كه افرادي نظير "اريك فون دنيكن " در كتاب مشهور " ارابه خدايان"معتقد به انتقال اين فناوري ها و توانايي هاي علمي از طريق موجودات كرات ديگر به زمين رقم خورده است.
البته ناردستي اين ادعا به مرور زمان ثابت شده و پاسخ هاي دقيق و علمي به ادعاي اين فرد داده شده است، اما بروز و تحقق برخي پيشرفت هاي شگرف در علوم و فنوني همچون نجوم، معماري و ... در اقوامي كه بازماندگان آن ها هنوز به شكل بدوي زندگي مي كنند اين احتمال را تقويت مي كند كه برخي از اين توانايي ها نتيجه انتقال اين علوم از طريق پيامبران ناشناخته به اين اقوام بوده است.
به علاوه منابع و متون عتيق برخي از اين اقوام و ملل حاكي از آموزه هاي بسيار دقيق و منطيق بر آموزه هاي اديان ابراهيمي است و حقايق شگرف توحيدي و فلسفي در آن به چشم مي خورد و بالاتر از اين پيشگوي ها و بشارت هايي در مورد پيامبران و اديان آينده در اين متون ديده مي شود كه به احتمال قوي مي تواند از منشا وحياني اخذ شدده باشد.
در اين زمينه بد نيست به مستند زيبايي" the prophet " كاري از انجمن گفتگوي اسلام و مسيحيت در مورد بشارت به پيامبر اسلام در اديان گذشته مانند هندوئيزم و ... مراجعه نماييد.
بر اين اساس مي توان گفت احتمال بسيار جدي وجود دارد كه بسياري از آيين هاي فعلي آسياي دور مانند بودا و ... و تمدن هاي آمريكاي جنوبي مانند تمدن مايا و اينكا و ساي و ... به نوعي متاثر از تعاليم انبياي آن ها بوده كه براي ما ناشناخته است؛ اما در هر حال گذشت زمان باعث تغيير و تحريف بسيار دراين آيين ها شده و حقيقت اين تعاليم امروزه چندان با جزئيات اصلي خود منطبق نيست .
البته اين حقيقتي غيرقابل انكار است كه پيامبران اولوالعزم و صاحب شريعت و كتاب آسماني، از شرق ميانه برخاستند. نوح(ع) از عراق برخاست و مركز دعوت ابراهيم(ع) عراق و شام بود. به مصر و حجاز نيز سفر كرد. موسي(ع) از مصر برخاست. چون كه در زمان ظهور پيامبران، منطقه مسكونى عمده انسانها مناطق آسيايى بود و خاور ميانه در مهد تمدن قرار داشت.
مورخان بزرگ جهان تصريح مي كنند كه مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است.
تمدن مصر باستان كه قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن هاي معروف بشري هستند... قدمت تمدن انساني دراين مناطق به هفت هزار سال يا بيش تر باز مي گردد. از سوي ديگر، رابطة نزديكي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان هاي متمدن نياز بيش تري به آيين هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين كرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهي آن ها را شكوفا سازد. به همين دليل نياز بشر امروز مخصوصاً كشورهايي كه از تمدن و صنعت سهم بيش تري دارند، به مذهب، از هر زمين بيش تر است.
بنابر اينكه هبوط حضرت آدم(ع) و ثقل جمعيت بشري در منطقة خاوري بوده و انسان ها از اين منطقه به ديگر مناطق كوچ كرده اند. مي توان گفت: بين ثقل جمعيت و تمدن و بعثت پيامبران ارتباط منطقي برقرار است.
در كنار همه اين ها بايد دانست كه پيامبران بزرگ هر چند در يك منطقه خاص ظهور يافتند. اما اين به معناي انحصار رسالت آن ها در آن منطقه نيست. اگر رسالت يك پيامبر جهاني هم باشد لازم است كه در منطقه اي خاص ظهور يابد كه امكان گسترش شريعت وي به ديگر نقاط عالم نيز از آن جا فراهم باشد. بعثت در مكان و مهد تمدن ها موجب مي شود كه پيام انبيا از طريق مردم آن سرزمين به مناطق ديگر نيز برود ، چون با وجود تمدن در يك سرزمين، ارتباط مردم آن سرزمين با مناطق ديگر ساده تر و بيش تر خواهد بود.
پينوشتها:
1. فاطر (35) آيه 24.
2. نحل (16) آيه 36.
3. نساء (4) آيه 124.
4. طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372 ش، ج 8، ص 830.
موفق باشید.