من با آقایی توی دانشگامون که از هر نظر عالی بود آشنا شدم و اون شخص بعد از جند ماه شناخت اقدام به خاستگاری کرد .این هم بگم من 23 سالمه و اون آقا هم 26 سالشه
پدر این آقا دو تا زن داره و دلیل ازدواج مجددش این بود که با مادر این آقا فاصله طبقاتی زیادی داشت .پدرش داشت میرفت واسه ادامه تحصیل آمریکا اما مادرش بی سواد بود.
داداشم رفت تحقیق یکی به دروغ برگشت پشت باباش اراجیف گفت "که پدره به اجبار رو زنه زن گرفت" در حالی که همه گفتن چنین چیزی نیست.
داداشم که بی نهایت آدم ظالمیه و همه خواهر برادرم رو به اجبار پای سفره عقد نشونده میخاد با منم این کار و کنه ،فرض کنید انقدر پسته که داداشم وقتی خاست با دختر مورد علاقش ازدواج کنه که از هر نظر خوب بود نذاشت و داداشمو چاقو زد ...همه ازش متنفریم و از ترس نمیزاره حرف بزنیم.
بابامم اختیار هیچی رو تو خونمون نداره .
داداشم میگه با کسی ازدواج کن که پول داره و ...ملاک من این نیست بخدا .انسانیت و اخلاق برام بینهایت مهمه که این آقا داره توی چند مدتی که قصد آشنایی داشتیم.تو دانشگاه و حتی تحقیق همه گفتن از هر نظرن انسانه.
اصلا برادرم به بابا ی این پسره و پسره حساس شده.
الان این آقائه سربازی رفته و به امید خدا 8 ماه دیگه تموم میشه.
من و اون کارمون شده گریه.و اینم بگم که داداشم میگه برات سم میخرم خودکشی کن چون نمیزارم اینجا ازدواج کنی.
الان 2 ماهه که بعد اون دعوا باداداشم کاملا سردم.
بنظر شما چیکار کنم؟
از هیچ ابوالبشری حرف شنوایی نداره.
همه میگن صبر کن .عاجزانه درخواست راهنمایی دارم.
همه خانواده راضی بودن به این وصلت داداشم همه رو مخالف کرد.حتی پسره اومد باهاش حرف زد میگه قده ،لباسش مارک دار نیست
ریش میزاره..این هم بگم با من 20 سال داداشم اختلاف سنی داره و حتی تو خوشی هامون هم غیر از سلامو علیک چیزی بهم نمیگفتیم.
و مهمترین سوالم اینه که اگه بار دیگه این آقا بخاد خاستگاریو شروع کنه چطور اقدام کنه؟
چون داداشم بی نهایت از باباش متنفره
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با اين توصيفي كه از خُلق و خوي برادرتان بيان كرديد مشخص مي گردد كه وي بيش از آن كه بخواهد خيرخواه و ناصح شما گردد و آگاهيها و تجربيات ارزشمندش را خيرخواهانه و دلسوزانه در اختيار شما قرار دهد، تنها ميخواهد حرف خود را به كرسي بنشاند و به نوعي حكمراني كند و شما را زير سلطه خود بگيرد در حالي كه به نظر مي رسد نه تنها منش و شيوه برخورد او درست نيست بلكه، آگاهيها، تجربيات و نظرات وي نيز از منطق درست و حسابي پيروي نمي كند و پشتوانه قوياي هم ندارد. ملاكها و معيارهاي پيشنهادي او براي ازدواج شما هم از معيارهاي خودساخته تبعيت مي كند و كاملاً ماديگرايانه و البته كوتهبينانه است بنابراين، پيروي از سخنان او از اشتباهات آشكار شما خواهد بود. ضمن اين كه شما از اختيار و اراده خدادادي برخورداريد و حتي مي توانيد علي رغم مخالفت صد در صد برادرتان رأساً اقدام به ازدواج كنيد و بدون توجه به خواست و نظر وي با فردي كه به او علاقهمند هستيد و در معيارها و ملاكهاي اساسي ازدواج با او بيشترين تناسب را داريد، ازدواج كنيد. اين مسئلهاي است كه هم شرع مقدس و هم قانون كشور آن را تأييد مي كند. به هر حال، سعادت و خوشبختي شما در گرو انتخاب آگاهانه و عالمانه شماست و هيچ ارتباطي با خواست و نظر و موافقت برادرتان و ساير اعضاي خانواده ندارد. بر اساس شرع و قانون اگر مصلحت واقعي دختر اقتضا كند كه با فردي كه به خواستگاري وي آمده است ازدواج كند در اين صورت، دختر مي تواند رأساً اقدام به ازدواج نمايد. در اين گونه مواقع حتي اذن و اجازه پدر نيز ساقط ميشود. البته اين مسئله تنها زماني قابل اجراست كه دختر، مسئله خود را در محاكم قضايي مطرح كند و از آنان حكم ازدواج بگيرد. به طور حتم، اگر دادگاه ازدواج را به مصلحت واقعي دختر ببيند و دلايل مخالفت خانواده را غير منطقي تشخيص دهد، به سهولت حكم ازدواج را صادر مي كند و به وي اجازه ازدواج مي دهد.
تعجب ما از شيوه زندگي شما و ديگر اعضاي خانوادهتان است كه باعث شده برادرتان اختيار امور زندگي شما را به كلي به دست بگيرد و بر شما ظلم و ستم روا بدارد. آنچه مسلم است، اين است كه هر گونه ظلم و ستم و بيعدالتي بي پاسخ نمي ماند و هر كس كه باعث ظلم و ستم به بندگان خدا شود بايد روزي در پيشگاه الهي جوابگو باشد و تقاص پس دهد. البته اين مطلب به قول معروف دير و زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد؛ اگر اين دنيا با همهي عظمت و بزرگياش گنجايش تقاص ظالم را نداشته باشد به طور حتم، خداوند در عالم آخرت تقاص حق مظلوم را از ظالم باز پس مي ستاند.
مسلماً اگر از همان ابتدا جلوي برادرتان مي ايستاديد و در برابر زياده خواهيها، زورگويي و قلدريهاي او جرأتمندانه و با قاطعيت برخورد مي كرديد و اجازه يكه تازي به او نمي داديد، او ديگر اين گونه جرأت عرض اندام در برابر شما پيدا نمي كرد و در موقعيت هاي مختلف زندگي، خواست و نظر خود را ناجوانمردانه بر شما تحميل نمي كرد.
اين مهم بايد روزي تحقق پيدا بكند و الا در آينده و هزار و يك موضوع و پيشآمد ريز و درشت ديگر، برادرتان دخالت نابجا خواهد كرد و عرصه را بر شما تنگ خواهد نمود.
توصيه مي شود در اين زمينه با خانواده خود مشورت كنيد و آنها را متقاعد كنيد كه در برابر برادرتان بياستند و با جرأت ورزي و اِعمال قاطعيت به مقابله با وي بپردازند. اگر او به هيچ صراطي مستقيم نيست و حرف هيچ كس را گوش نمي دهد در اين صورت، چاره اي نيست كه از محاكم قضايي كمك بگيريد و از قدرت و زور قانون و مراكز انتظامي بهره بجوييد. اگرچه اين مسئله ظاهر ناخوشايندي دارد ولي گاهي چاره اي جزء اين نيست. مگر برادرتان در حق شما چه لطفي روا داشته است كه شما بايد در همه چيز و همه جا تابع نظرات او باشيد و در برابر خواست و نظر وي منفعلانه برخورد كنيد؟! البته احترام برادرتان به خاطر سن و سال او لازم است اما احترام گذاشتن به او به معناي پذيرفتن تمام نظرات او و جامعه عمل پوشاندن به همهي آنها نيست. شما مي توانيد با حفظ حرمت او آزادانه از منطق خود دفاع كنيد و اگر نظر مخالفي داريد با جرأت ورزي آن را اعلام كنيد و روي آن بياستيد.
توصيه مي شود در اين خصوص به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر مراجعه كنيد تا با همهجانبهگري، راهكار كارآمدي براي برخورد عالمانه و هوشمندانه با زيادهخواهيهاي برادرتان پيدا كنيد و با صلاحديد متخصصين و مشاوران پيش برويد. ضمن اين كه با مراجعه حضوري مي توانيد از سلامت ازدواج تان مطمئن گرديد و تأييد آنان را دريافت كنيد تا وقتي با برادرتان و ساير اعضاي خانوادهتان روبرو گشتيد با آنها به صورت مستدل و و منطقي و با ذكر مستندات و تأييد متخصصين صحبت كنيد و آنها را مجاب نماييد كه اين ازدواج به مصلحت واقعي شماست. به طور حتم، اگر آنان سخنان منطقي و مستدل شما را بشنود، تاب مقاومت را از دست خواهند داد و چاره اي جزء عقب نشيني نخواهند داشت. بعد از اين مرحله، مي توانيد از وساطت افراد صاحب نفوذ و برجسته كمك بگيريد و اگر اين كار هم جواب نداد آنگاه مي توانيد به عنوان آخرين راه حل از مراكز قانوني كمك بگيريد تا خود را براي هميشه از زير سلطه برادرتان و زورگوييهاي او خارج سازيد.
تا اين مراحل به درستي طي نشود، اقدام به خواستگاري مجدد به نتيجه روشني نخواهد رسيد حتي ممكن است برادرتان حرمتشكني كند و به خواستگارتان و خانوادهاش بي احترامي كند و باعث مشكلات ديگر گردد. توصيه مي شود فعلاً راهكاري منطقي براي مقابله با برادرتان و مجاب كردن وي و همهي اعضاي خانواده پيدا كنيد سپس، بحث خواستگاري مجدد را پيش بكشيد.
موفق باشید.