باسلام خدمت شما میخواستم منوراهنمایی کنین .من 24سال دارم مجردولیسانسه هستم .پسرخاله16ساله ای دارم که در روستازندگی میکننداز13 سالگی درسش رورهاکرده وشروع به نونوایی کردن نموده مدتی در تهران واصفهان وروستا کارکرده حدود 12ملیون تومان پول داره ومدتی است که در نونوایی ماکار میکنه.خیلی سعی میکنه خودشو بزرگ جلوه بده کارهای سنگین فیزیکی روداوطلبانه انجام میده به شیرالات ووسایل برقی و... دست میزنه مغازه رومرتب میشوره جارو میکنه .خیلی فعاله. کاملا پول جمع کنه حساب یه ریالشم داره,خیلی به فکر پول در اوردنه چندتا کامیون اجر گفته براش خالی کنند تاتوروستا خونه بسازه چون اجر احتمالا گرون میشه .وقتی قضیه ای روبراش تعریف میکنی اصلا به حرفت توجهی نداره وفقط منتظره تا خودش یه قضیه دیگه روبااب وتاب بیشتر تعریف کنه .من از یه طرف اوساکارشم وبایداز من حرف شنوی داشته باشه از یه طرف هم میگم نوجوونه ومیگن بهشون باید بهاداد عیبهاشونو کمتر به روشون اورد, اونهاروهمراهی کرد ,شنونده خوبی بود امابه نظرم اینهابرای یه نوجون کمرو وخجالتی که ترس از اجتماع داره کاربردداره وبرای امثال این پسرخاله ام که فکرمیکنه عقل کل هست تازه باید بیشتر روی عیب های اونها زوم کرد وگرنه هرچقدر که جلوتر بره دیگه هیچکس روقبول نداره به نظرتون باید باامثال این افراد چه طور برخورد کرد البته خودمن ادم کم حرفی هستم که مراقبم حرف لغوی نزنم وقت یه نفرحرف چرتی میگه نخندم وهمراهیش نکنم*

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
عزت نفس و احساس حقارت دو تا از سازه ها و مفاهيم روان شناختي هستند كه در بسياري از ما انسان ها حضور فعال دارند. معمولاً ما همواره در تلاشيم كه تصوير بهتري از خودمان در ذهنمان و ذهن ديگران به نمايش گذاريم. معمولاً كساني كه از عزت نفس بالا برخوردارند بيش از آن كه به تصويرشان در اذهان ديگران توجه داشته باشد به تصوير و خودپنداره (و ارزش و احترامي كه خودشان براي خودشان قائلند) توجه دارند. كساني كه عزت نفس بالايي دارند به نوعي به استغنا و بي نيازي از نظر و بازخوردهاي ديگران نايل مي آيند و زياد توجهي به ارزشي كه ديگران براي آن ها قائلند ندارند. بر عكس كساني كه به دلايلي از جمله فقر اقتصادي، عدم توجه كافي والدين، دلبستگي ناايمن، ناكامي هاي دوران كودكي، عدم موفقيت تحصيلي و... از عزت نفس پايين برخوردارند سعي مي كنند زياد در چشم ديگران جلوه كنند و خود را زياد در معرض ارزش گذاري ديگران قرار مي دهند. بسيار كسب تأييد و جلب توجه ديگران برايشان مهم است و احياناً به رفتارهاي نمايشي و ... روي مي آورند. كسي از عزت نفس پايين برخوردار است سعي مي كند از طريق غرور و نخوت يا خودشيفتگي بر روي ضعفش سر پوش بگذارد و همواره از موضع بالاتر به ديگران نگاه كند. از نظر ما روان شناسان اين مسائل هر چند ظاهري ساده دارند، ولي ترميم و اصلاح آن ها بسيار دشوار و پيچيده است. در برخي موارد اين صفات ناپسند به صورت اختلالات شخصيت مثل اختلال شخصيت خودشيفته و ... خود را نشان مي دهد و در فرد به نوعي نهادينه مي گردند. اختلالات شخصيت مثل يك زره شخصيتي و رواني است كه به همين راحتي نمي توان به آن نفوذ كرد و فرد بسيار در برابر تغيير آن مقاومت نشان مي دهد. يعني اگر ساعت ها با اين فرد مبتلا به اختلال شخصيت در زمينه نادرست بودن رفتارش صحبت كنيد، سر سوزني تغيير در وي حاصل نمي شود و فرد خود را بري از هر اشكال و ايرادي مي داند. متأسفانه بسياري از افراد جامعه، وقت خود را صرف تغيير بي ثمر ديگران مي كنند، در حالي كه اگر اين انرژي را در زمينه تغيير خود سرمايه گذاري مي كردند، بسيار براي ايشان مثمر ثمرتر بود. درمان اختلال شخصيت فقط از عهده عده معدودي از روان شناسان باليني بر مي آيد و بعضاً درمان آن به سه و چهار سال زمان نياز دارد. البته خداي ناكرده منظور ما اين نيست كه پسر خاله شما مثلاً اختلال شخصيت يا .. دارد، چرا كه تشخيص اين مسائل به صرف چند خط نامه شما ممكن نيست. بسيار محتمل است كه رفتارهاي ايشان كاملاً طبيعي و به اقتضاي سنش باشد. دوره نوجواني، روان شناسي و ويژگي هاي عاطفي و رفتاري خاص خودش را دارد و ايشان به احتمال زياد تحت تأثير ويژگي هاي اين دوره است. به احتمال زياد بسياري از رفتارهاي ايشان به مرور زمان و گذر سن، تعديل خواهد يافت و اگر شما به اصلاح ايشان اقدام نكنيد زمانه خودش به بهترين نحو ايشان را اصلاح خواهد كرد. در هر صورت از نظر ما روان شناسن مداخله شما براي حذف يا تعديل برخي روحيات و رفتارهاي ايشان تا حد زيادي بي نتيجه است و شما فقط در يك به اصطلاح سر بزنگاه مي توانيد به صحبت صميمانه و دلسوزانه با ايشان بپردازيد. هر چند شما در زمينه پسر خاله تان احساس مسئوليت مي كنيد، ولي بايد اين احساس مسووليت را زماني عملياتي نماييد كه كاري از عهده شما بر مي آيد. ما روان شناسان به همه مراجعان خود توصيه مي كنيم از مواجهه با افرادي كه به نوعي از كمبودها در رنجند هيچ گاه نگوييد چرا كمبود داري؟ بلكه سعي كنيد در حد امكان كمبود ايشان را به ايشان اعطا نماييد. اين نوع مواجهه باعث مي گردد كه طرف مقابل پذيرش بيشتري نسبت به اندرزهاي صميمانه و دلسوزانه شما داشته باشد و شما به اصطلاح به مهره سوخته در ذهن ايشان مبدل نگرديد.
موفق باشید.