با سلام و خسته نباشيد شما اساتيد محترم
همسر اينجانب اخلاقي دارد كه مورد رضايت من نيست :
1-اگر خانه دوست يا فاميل مي ره دوست داره حداقل ناهار يا شام بخورد يا چند روز مهمان باشد.
2-به جاهايي مسافرت مي كند كه دوست يا فاميل داشته باشد و به جايي نمي ره كه منزل دوست يا فاميل نداشته باشد.
3-طوري صحبت مي كند كه از وسيله نقليه دوست يا فاميل استفاده ببره.
به نوعي آويزون بودن به ديگران دوست داره در صورتي كه خودش تعبير ديگه مي كنه (مي گه همه مي خواهند به من لطف كنن)
به نظر شما كار او درست است ؟
من چه بايد بكنم ؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ترديدي وجود ندارد كه كار ايشان درست نيست و عقلاً، شرعاً و عرفاً رفتار ايشان مردود است. اما با فرض اين كه كار ايشان صد درصد نادرست باشد، باز تفاوتي در اصل ماجرا ندارد، چرا كه ايشان نمي خواهد يا نمي تواند اين رفتار صد درصد سوء استفاده گرايانه خود را ترك نمايد. از نظر ما روان شناسان اين رفتارها بر خلاف ظاهر ساده و پيش پا افتاده شان، باطني بس پيچيده و مرضي دارند. در بسياري موارد يك يا چند اختلال رواني در پشت اين رفتارها جا خوش كرده است و اين اختلالات رواني اند كه بسترساز اين رفتارها مي گردند. مثلاً فردي كه از عزت نفس بسيار پايين برخوردار است به راحتي از ديگران قرض مي گيرد، در خواست مي كند و يا آن ها را در محذورات اخلاقي قرار مي دهد. عزت نفس پايين، گدايي محترمانه را بر مي تابد و اقتضاي بسياري از رفتارهاي حقيرانه را دارد. در برخي موارد اين مسأله حادتر و پيچيده تر مي گردد و سر از اختلال شخصيت در مي آورد. اختلالات شخصيت از جمله اختلالاتي هستند كه فرد به هيچ وجه قبول نمي كند كه مريض است و رفتارهايش نادرست.
اختلال شخصيت به درمان بسيار مقاوم است و درمان آن از عهده هر روان شناسي بر نمي آيد. مثلاً درمان يك فرد مبتلا به اختلال شخصيت وابسته، شايد سه سال به درازا بكشد. در برخي موارد ما با عزت نفس بسيار پايين يا اختلال شخصيت يا ساير اختلالات رواني (به نحو شديد) مواجه نيستيم، بلكه اين محيط است كه به اصطلاح ما را بد عادت مي كند. مثلاً اين امكان وجود دارد كه سبك فرزند پروري باعث بروز و تشديد چنين رفتارهاي در كودك و نوجوان گردد. مثلاً پدر و مادري كه بسيار به نيازهاي بچه شان اهميت مي دهند يا برعكس، احتمالاً فرزندشان از همه طلبكار مي گردد و دوست دارد بقيه براي او خوش خدمتي كنند. در برخي موارد همسر نقش تعيين كننده در اين گونه موارد را دارد. چه بسا همسري كه با بيش مراقبتي از شوهرش، او را به اين توهم وا دارد كه همه بنده زر خريد او هستند و بايد هم چون همسر به او لطف نمايند. در هر صورت ده ها دليل براي اين رفتارهاي غيرعزتمندانه وجود دارد كه تجزيه و تحليل آن حداقل به يكي دو جلسه مشاوره حضوري با خود فرد نياز دارد. با فرض اين كه شما يا روان شاس، رفتار ايشان را مرضي بداند تا ايشان خواهان تغيير نباشد كاري از دست هيچ كس ساخته نيست. به صرف توصيه و نصيحت هم ايشان درمان نمي پذيرد و در برخي موارد سازگاري و خوگيري با رفتار نابهنجار شوهر، بهترين راه كار براي مواجهه با وي مي باشد. پس اگر ايشان حاضر به مشاوره باشد مشاور مي تواند براي ايشان كاري كند و اگر نباشد با مداخلات شما زياد تغييري در ايشان رخ نخواهد داد. چه بسا زندگي زناشويي شما هم به مخاطره بيفتد.
موفق باشید.