این سوال در مورد اختیار انسان است
اگر انسان دارای اختیار باشد آیا برای عقاب و ثواب نیاز به این نیست که مختار اختیار کردن خویش را اختیار کند ؟زیرا در غیر اینصورت عقاب و ثواب بی معنا خواهد بود
بدین معنی که مختار بودن را می بایست قبلا خود اختیار کرده باشیم تا عملا موجود مختاری باشیم....
البته این شبهه که به شطرنج باز مقهور مشهور است بسیار پیجیده است که به صورت خلاصه پرسیده شد.قضیه شطرنج باز اینگونه است که یک نفر مجبور به بازی شطرنج است اما اختیار به هر نوع حرکت و نوع بازی دارد... این شطرنج باز معتقد است که تا اصل اختیار بازی کردن را نداشته باشد تمامی اختیارات و پاداش ها و شکست ها بی معنا خواهد بود.
امیدوارم با توجه به خلاصه بودن متوجه سوال شده باشید
ممنون
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ما انسانها در مختار بودنمان مجبور هستيم، يعني در ذات ما اختيار و حق انتخاب داشتن نهادينه شده است. مختار بودن همانند اصل وجود داشتن ما به ما عطا شده است و مشخصا اين امر قابل انتخاب نبود زيرا انتخاب كردن اختيار به معناي برخورداري از حق انتخاب است. يعني در زمان انتخاب اختيار، بايد اختيار مي داشتيم كه اين دور و باطل است.
اما اين سخن كه جبري بودن اختيار در وجود انسان نهايتا منجر به مجبور بودن ما در كارهايمان مي شود نيز صحيح نيست زيرا برخورداري از قدرت اختيار و اعمال آن در موارد گوناگون دو چيز متفاوت است. توضيح بيشتر اينكه درست است كه انسانها در برخورداري از نيروي اختيار مثل آفرينششان مجبور بوده اند. اما اين دليل نمي شود كه در اعمال اين قدرت نيز مجبور باشند. اين دو مساله كاملا با هم متفاوتند. خداوند اين نيرو ره به انسان عطا كرده، اما در ادامه اين انسان است كه براساس آن مسير زندگي و حيات خود را انتخاب مي كند: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس!»(1)
درك ساده و بى آلايش انسان نيز اين نظر را تأييد مىكند؛ زيرا ما مىبينيم مردم با نهاد خدادادى خود ميان أمثال خوردن و نوشيدن و رفتن و آمدن و ميان صحت و مرض و بزرگى و كوچكى قامت فرق مىگذارند و قسم اوّل را كه با خواست و اراده انسان ارتباط مستقيم دارد در اختيار شخص دانسته و مورد امر و نهى و ستايش و نكوهش قرار مىدهند، بر خلاف قسم دوم كه در آنها تكليفى متوجه انسان نيست.
پي نوشت:
1. انسان(76) آيه3.
موفق باشید.