بسم الله الرحمن الرحیم.
با اهداء سلام وتحیات وعرض تواضع ادب واحترام وصلوات بر محمد وآل محمد.
از اولین باری که به سایت محترم مرکز ملی پاسخ گویی به سوالات دینی مراجعه می کنم چند سالی می گذرد.
راستش باید بگویم جایگاهی که شما در آن قرار گرفته اید دشوار ترین والبته خطیر ترین جایگاهی است که یک مسلمان می تواند در آن جایگاه قرار گیرد .یعنی جایگاه پاسخ گویی به سوالت دینی . جایگاه پاسخگویی به سوالات دینی جایگاه انبیاء واوصیاء علیهم السلام است.مسئول پاسخ گویی به سوالات دینی در اصل انبیاء علیهم السلام هستند.اگر کسی در باره ی خدا سوالی بپرسد احدی از عالمیان قادر نیست به سوال او پاسخ دهد مگر پیامبری که از جانب خدا مبعوث شده باشد و حقایق توحید را از خود خدا یاد گرفته باشد. واین همان علمی است که قرآن کریم در باره ی آن علم می فرماید رسولان ما در صدد تعلیم علمی به شما هستند که اگر ما آن علم را تعلیم نمی کردیم راهی برای کسب آن علم برای شما وجود نداشت.
و هم اکنون در دوران غیبت کبری که حجت معصوم حق در دست رس عوام نیست این وظیفه بر عهده ی علماء که : ورثه ی انبیاء هستند، وحصون اسلام اند ، کأنبیاء بنی اسرائیل هستند ،فی نسخة وعلی روایة افضل من انبیاء بنی اسرائیل هستند ،امناء رسل اند ،امناء الله اند. ومدادشان از دماء شهداء افضل است . قرار داده شده است .و بر آنان است که زکات علم را بپردازند و پرسش هایی را که از نهاد جان های با انگیزه و فطرت های پاک الهی مطرح می شود را پاسخ دهند.
اما علماءکی می توانند در پاسخ گویی مانند انبیاء علیهم السلام باشند؟ چه که آنان متصل به علم مطلق الهی بودند و پاسخ آنان بهترین پاسخ بود و آنان انسان شناسان کامل بودند .امیر المومنین علی علیه السلام بر بالای منبر می نشستند و می فر مودند" سلونی قبل ان تفقدونی" . و وقتی آن لعین شقی ابن ملجم مرادی به یک ضربت شمشیرامیرالمومنین را شهید کرد جبرئیل در میان آسمان و زمین فریاد زد" تهدمت والله ارکان الهدی".ارکان هدایت تعقل و علم است .
گویند روزی کسی از امیر المومنین پرسید از جایی که من ایستاده ام تا عرش خدا چقدر فاصله است امیر المومنین پاسخ داد به اندازه گفتن یک لا اله الا الله خالصانه .
اگر همین سوال را از علمایی که این روایت را ندیده اند بپرسیم معلوم نیست چه بحثی باز کنند و چه عرائضی بیان نمایند. البته اگر فحش ندهند یا پرسش گررا از طرح سوال نهی و منع نکنند.
و اما بعد از این چند سالی که از آشنایی و دوستیمان میگذرد.خواستم یه چیزی به شما بگویم شاید خالی از فایده نباشد . اسمش را هم نمی خواهم انتقاد یا پیشنهاد بگذارم.
من وقتی معانی واژه هایی را که در قرآن آمده است را مطالعه میکنم سخت به زحمت می افتم البته اگر گمراه نشوم یا از کشف حقیقت الفاظ مأیوس نشوم.چه رسد به این الفاظ( انتقاد، پیشنهاد، نظر).در جهان امروز ما که نظر دادن و انتقاد کردن و پیشنهاد دادن مد شده است بیشترین بهره را از این الفاظ عمال ابلیس لعین می برند که توده های عوام را دچار خیلاء می کنند که شما هم اگرچه گروه جهال وسفهاء هستید ولیکن نظر بدهید و هرچه دل تنگتان می خواهد بگویید . آزادیه هورا . درحالی که اصلا نظرعوام ملاک نیست نظر دانشمندان ملاک است . جاهل را وظیفه سکوت است و عالم را ابراز کلمه ی حق واجب است اگرچه در این راه کشته شود . وجهالت جاهلان و سکوت عالمان رمز هلاکت و فلاکت آدمیین در کل تاریخ بشر تابه امروز بوده است از این به بعد هم همین است. صرفا به همین علت نمی خواهم بگویم این انتقاد است.
این تواصی بحق است انشاءالله.
سوالاتی که به مرکز ملی پاسخ گویی ارسال می شوندرا می توان به دو دسته تقسیم کرد.
1)سوالات آسان مثلا کسی می پرسد نماز صبح چند رکعت است؟شما پاسخ می دهید 2رکعت است عزیزم. یا می پرسد حکم لواط در اسلام چیست؟ شما پاسخ می دهید حرام است برادر.
2)سوالات دشوار مثلا کسی می پرسد من به]ا-س –ت –م- ن- ا-ء[ اعتیاد دارم چی کار کنم؟ شما تحت فشار قرارمی گیرد و پاسخ مفصلی به او می دهید.
سوالات آسان را لازم هم نیست حتما از شما بپرسند خاله ی من هم می تواند به آن ها پاسخ دهد.اما سوالات دشوار را قطعا نباید بپرسند، جز از شما.
حال بررسی کنیم ببینیم این سوالاتی که به حکم عقل سلیم مجاز نیست از کسی جز شما (که متخصص امر هستید) پرسیده شود را شما چگونه به آن ها پاسخ می دهید.
مثلا: پاسخ شما به همین "سوال" که چه عرض کنم؟ "استمداد" معتادان به خود ارضائی.
نسخه ای که شما برای این بد بخت بی چاره پیچیده اید این است:
گوشت قرمز نخور-عسل نخور- خرما نخور- تخم مرغ نخور- پیاز نخور-فلفل نخور - سیر نخور- پر چرب نخور-کلا زیاد نخور پیغمبرگفته است عزب ها روزه بگیرند- عصاره ی فلان داروی گیاهی را که در فلان جا میروید را که طعم آن از زهر مار تلخ تر است را با کافور مخلوط کن بخور- به رو نخواب - لباس تنگ نپوش - موزیک گوش نده - فیلم وسریال هایی را که از تلوزیون جمهوری اسلامی پخش می شود را تماشا نکن.تنها نشین- حمام که می روی شورتت را در نیاور- موها ی زاید را که اطراف آلت جنسی روییده اند را نزدای! که البته زودودن آن ها مستحب است چون محل تجمع شیاطین است. – دانشگاه که می روی صدای دختر ها رانشنو – در خیابان ها که راه می روی چشم هایت را ببند.آخر الزمان است نگه داشتن ایمان فوق العاده مشکل است وغیر ذالک از این نکن ها و نخور ها و نباش ها و توصیه ها ی تحذیری وریاضتی عجیبه وغریبه وبعیده که اصلا تابع الگوی صحیح عقلی و علمی نیست.
به نظر من اگر یک کلمه به این مریضتان بگویید مُت " بمیر" بهتر از این است که به این نحو زجر کشش کنید والبته برای خودتان هم بهتر است چون زیاد به زحمت نمی افتید.
امام خمینی علیه السلام را که می شناسید می فرماید خیلی از کتاب هایی را که بزرگان و اعاظم علماء در اخلاق و عرفان نوشته اند "نسخه" اند نه داوائند و نه شفاء اند. پاسخ شما هم دقیقا یک نسخه است. آن هم چه نسخه ای.نسخه ای که مریض را به منتهی درجه ی یأس می رساند و نابودش می کند. شُک کلماتش او را به سختی از پای در می آورد. رنگ سیاه را به جلوی دو چشمش می آورد و بستر را فراهم می کند تا ابلیس لعین به اتفاق بندگانش یک نفر دیگر را هم به گروه خودش ملحق کند.
وای برما. وای بر برزخ ما و وای بر قیامت ما. روزی فرا خواهد رسید که مغز استخوان مارا در جایی به نام جهنم به آتش بسوزانند.
اساتید محترم به نظر می رسد شما که الان در مقام یک طبیب روحانی به عنوان یک در مان گر امراض روحی فعالیت می کنید بیش تر از مریض محترم تان به راهنمایی و ارشاد نیازمند هستید چون پریشانی و آشفتگی باطنتان ازآن مدد جوی بد بختتان بیش تر است . چرا این قدر با دل آشوبی جواب می دهید؟
نگران چه هستید ؟ نگران این که یک نوجوان 19 ساله زیر فشار شهوت بی طاقت شود واستمناء کند؟و بتبع آن عرش خدا بلرزد؟ بد یادتان داده اند. وغلط راهنماییتان کرده اند. فرش هم ازا س ت م ن اء کردن نوجوانان نمی لرزد چه رسد به عرش. نگران فرسایش قوای جسمی او هم نباشید چون خانم دکتر BBCفارسی حرفتان را نفی کرده است و گفته است ا س ت م ن اء هیچ ضرر جسمی ندارد. بلکه می تواند مفید هم باشد . جوانان می توانند با ا س ت م ن اء به خود شناسی جنسی برسند که این خودشناسی برای این که انسان سکس را به نحو احسن انجام دهد و از آن عالی ترین وکامل ترین لذت راببرد مفید است وضروری است.نگران دچار شدن او به تزلزل روحی هم نباشید پاسختان را داده اند و گفته اند کسانی که ازا س ت م ن اء دچار مشکل روحی می شوند تنها عده ای در جوامع مذهبی هستند که علت آن باور به گناه بودن ا س ت م ن اء است. یعنی مشکل روحی آنان احساس گناه کردن است.
آن ها این ها را می گویند و شما هم گفتم چه می گویید. در این میان جوانان بد بخت باید چه کار کنند؟
مرا با آن ها کار نیست. اما شما فعلا در جایگاه انبیاء و اوصیاء نشسته اید.البته که شما را ننشانده اند . خودتان نشسته اید.
یعنی خودتان احساس کرده اید که استعداد نشستن در جایگاه انبیاء واوصیاء را دارید سپس احساس تکلیف کرده اید و به حکم عقل و وجدان بساط مکتبخانه ی شرع وایمان گسترانده اید. لکن درست نمی دانم چراغ مکتبخانه تان از چه روغنی روشن است ومرام نامه ی هدایت گری شما را چه کسی تدوین کرده است و پای آن را کدام ولی روشن ضمیر امضاء کرده است.
به نظرتان اگر یوسف صدیق که از جانب رب العالمین و اله الخلق اجمین در قرآن برای جهانیان به عنوان اسوه ی پاکدامنی و عفت وعصمت معرفی شده است نسخه ی طبابت شما را بخواند چه نمره ای به شما می دهد؟می خندد ؟ یا گریه می کند؟
به نظر شما حتما یوسف صدیق هم از خوردن گوشت وپیاز پرهیز می کرده است که موفق شد از کید خوبرویان مصری مصون بماند؟
یا به نظر تان یوسف صدیق از نظر طبیعت های بدنی با ما آدم های معمولی فرق دارد؟ اگر فرق داشته باشد که عفت او ارزشی ندارد. یوسف صدیق هم جوان تنومندی بود که آماده ی نکاح وزواج بود.و مانند تمام مردان "اولی الاربه" بود .بلکه تعدد زوجات انبیاء واوصیاء کشف می کند از این که آنان از نظر قوای طبیعی از انسان های معمولی شدید القوا تر بودند.
آن چه حضرت یوسف علی نبینا وآله وعلیه السلام را از آلودگی حفظ کرد . آن چیزی نیست که شما و سایر همکاران محترم وزحمتکش تان در سایر سایت های پاسخ گویی آن ها را به عنوان درمان درد جوانان لیست کرده اید.
آن چه یوسف صدیق را حفظ کرد الان هم تواند یوسف های زمان را حفظ کند. حتی اگر آنان اعتیاد به خوردن گوشت قرمز و پیاز و تخم مرغ و عسل و خرما داشته باشند و برای تحصیل به دانشگاهی بروند که زیبا رویان آرایش کرده و خوش لباس ایرانی از شش جهت آنان را محاصره کرده باشند وبه آنان ابراز محبت وعلاقه نمایند.
"رویت برهان رب" بود که یوسف صدیق را از آلودگی حفظ کرد و بدی را از میل ونیل به او منصرف کرد."کذالک لنصرف عنه السوء والفحشاء".
در متن شما چه قدر تلاش شده است تا "برهان رب " را به رویت خواننده برساند؟
اصلا شما می دانید "برهان رب " چه بود؟و یوسف صدیق چه رویت کرد؟ تا آن را به جوانان بنمایانید. تا دامن آنان پاک بماند .
آیا این همه آلودگی ومفاسد که در" جامعه ی اسلامی" ما رؤیت می شود کشف نمی کند از این که" برهان رب "در حجاب است ؟"برهان رب" را چه کسی قرار است به جوانان بنمایاند ؟ اگر شما نمی توانید پس چه کسی می تواند؟ مسئولیت این امر با کیست؟ اصلا خواستید "برهان رب" را به جوانان بنمایانید ؟
به نظرتان برهانی که یوسف صدیق آن را دید نسخه ای بود مانند نسخه ای که شما برای جوانان پیچیده اید که بابا یعقوبش آن را برای یوسف نوشته بود و به یوسف داده بود که یوسف آن را همیشه در جیبش می گذاشت وبه آن عمل می کرد و آن روز آن را در آورد و خواند!
اگر کسی با خوردن داروی گیاهی میل جنسی اش را پایین بیاورد این چه ارزش عبادی دارد؟
اصلا شما می دانیدعبادت چیست؟
میل جنسی را با "ایمان" پایین می آورند نه با داروی گیاهی یا شیمیایی. با "رؤیت برهان رب" از زلیخا ها صرف نظر می کنند . والا حیوانت وحشی هم (مانند شیر و پلنگ) وقتی گرسنه نباشند به انسان حمله نمی کنند.
حضرت علامه طبا طبائی در کتاب " رساله ی الولایه" می فرماید: زنا و نکاح هیچ فرقی باهم ندارند الا این که یکی معصیت است یکی اطاعت.و اگر کسی نداند که زنا کردن مغضوب خداست و خداوند از زنا کردن نهی کرده است ومرتکب زنا شود نه تنها عمل او بد نیست بلکه خالی از حسن نیست. تامل.
امام صادق علیه السلام می فرماید :هیچ بدنی ضعیف نشد از آن چه نیت بر آن قوی شد."ما ضعف بداناعما قویت علیه النیه ".
انسان موجودی است که به همه چیز "عادت "می کند . انسان با انگشتانش بازی می کند سپس به آن معتاد می شود و نمی تواند آن را ترک کند .چه رسد به اعتیاد به مواد مخدر یا اعتیاد به ارضاءشهوت از راه نا مشروع.
امام حسن عسگری علیه آلاف التحیة و الثناء می فرماید :"رد المعتاد عن عادته کالمعجز". یعنی این که یک معتاد از عادت خودش برگردد مثل این است که معجزه شده باشد. همان طور که انبیاء علیه السلام عادات جاریه ی طبیعت را خرق می کنند شخص معتاد باید عادت جاریه ی سرزمین وجودش را خرق کند که کار هر بزغاله نیست .شدت ایمان ویقین لازم است اخلاص لازم است .معجزه لازم است. قرآن کریم لازم است "رؤیت برهان رب "لازم است.
علامه طباطبائی می فرماید آن برهان هرچه بود از سنخ علم بود . اگر استعدادش را دارید آن علم را به جوانان تعلیم کنید.
به نظر شما جوانان ما که به جبه های نبرد با دشمن بعثی شتافتند ودر راه خدا جهاد کردند و به خون خویش غلتیدند آیا روئین تن بودند یا به خودشان مورفین ودارو های بی حسی تزریق کرده بودند که گلوله ها وقتی بدن آن ها را سوراخ می کند زیاد درد نکند . یا با بصیرت ایمانی وغیرت مسلمانی به "مصرع عشق" در آمدند واز هر نوش یا نیشی بی گانه شدند. نکند در نظم نظام حاکم منتظم شدند وخود ندانستند چه کار کردند ویک وقت دیدند در جبهه منهظم شدند.نظر شما چیست؟آیا آن ها صرفا با رعایت یک سری رژیم های غذایی به آن مقام رسیده بودند؟
اصلا برای چه جنگیدند ؟
برای احقاق حق و ابطال باطل جنگیدند وکشته شدند تا احکام آسمان پاک در زمین جاری شود.و نظام مورد نظر الله در جامعه ی انسانی تشکیل شود و نظام مورد نظر شیطان از بین برود.تا در آن نظام انسان ها از ظلم وجور به سمت عدل وقسط حرکت کنند از کذب به صدق وا ز جهل به علم واز باطل به حق حرکت کنند.الان چه قدر از اهداف آنان محقق شده است؟ جوانان برای برای دفاع از مرزهای "اسلام" جان دادند. چون مرز حقیقی مرز بین حق و باطل است والا در دایره ی باطل وکفر مرز وجود ندارد "الکفر ملة واحده".
اما گیرم آن علم را به جوانان تعلیم کردید .و چشم عقل وقلب آنان را باز کردید و " برهان رب "را به سمع و نظر آنان رساندید و "ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحا "در وجود جوانان ما محقق شد.و جوانان همگی پله های کمالات را یکی پس از دیگری صعود کردند وبه مراتب عالیه ی عرفان رهنمون شدند ومثال میثم تمار و شیخ عطار شدند وپا بر فرق روح الامین گذاشتند و به عالم خدا وارد شدند. ودر اجر ثواب ودرجه همسنگ شهدای به خون غلتیده شدند قال امیر المؤمنین " ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف لکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه".و خدا را طوری پرستیدند که خدا به چیزی بالا تر از آن پرستیده نمی شود."ما عبد الله بشئ افضل من عفة بطن وفرج". سوال این است که تکلیف آن ظلم و جوری که برآنان رفته است چه می شود؟ تکلیف آن زندانی که یوسف صدیق سال ها در آن مسجون بود چه می شود؟وآن حقی که از آن محروم بود چه می شود؟مگر قرآن نفرمود "وانکحو الایمی منکم". یعنی مردان بی زن وزنان بی همسر راازدواج دهید.مگر پیامبر نفرمود" النکاح سنتی من رغب عن سنتی فلیس منی"مگر پیامبر نفرمود نماز شخص متأهل هفتاد برابر نماز شخص مجرد است. مگر پیامبر نفرمود فرو مایه ترین مردگان شما کسانی هستند که عزب می میرند.مگر پیامبر نفرمود اکثریت اهل جهنم عزب ها هستند.مگر به اتفاق نظر تمام علماء وفقهاء برای کسی که به واسطه ی نداشتن زن به حرام می افتد واجب نیست ازدواج کند؟ شهداء شهید شدند که الان جامعه ی اسلامی ما به این فجیعه ی کبری و بلیه ی عظمی مبتلا شود؟ اگر نکاح و زواج تعطیل شود یا به تاخیر بافتد مفاسد کثیره وعدیده ای بر آن مترتب است. بقول پیامبرصلی الله علیه وآله فتنه ای کبیر وبلایی عظیم(تحریر الوسیله)در زمین واقع خواهد شد.
آیا حضرت امام خمینی علیه السلام نفرمود :این انقلاب آن زمان به سمت مقاصد اسلام حرکت می کند که أمرا وزرا ووکلا از نظر سطح زندگی در حد متوسط أو مادون متوسط مردم زندگی کنند ؟ آیا الان این طور است؟ پاسخ را همه می دانیم.نه. الان. این طور نیست . الان انقلاب به سمت مقاصد اسلام حرکت نمی کند بلکه حرکت انقلاب اسلامی متوقف شده است أو در حال پس رفت و سقوط است.لا شک ولا شبه.
بفرمایید آقایانی که دوزن ودو صیغه دارند بیایند مشکل جوانان مسلمان زاده را که مشکل اسلام است را حل کنند.سرداران برج ساز، وزرای میلیاردر،وکلای اهل صادرات وواردات، رییس هایی که رقم اختلاس را به عدد سه تریلیون رسانده اند بیایند .
"من اصبح ولم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم."الان زبان حال جوانان بی چاره ی ما این است که :
تو در کنار فراتی چه دانی معنی آب/ به راه بادیه داند لذت آب زلال.
آتش بگیر تا که ببینی چه می کشم / احساس سوختن به تما شا نمی شود.
بگویید مدعیان نگرانی برای حفظ نظام اسلامی بیایند . علی التخصیص آن هایی که بعضی وقت ها مثلا زمان انتخابات ها "احساس خطر" می کنند.
بگویید جوانی به سایت محترم ما ایمیل زده است و گفته است حفظ نظام اسلامی اوجب واجبات نیست! حفظ ایمان جوانان اوجب واجبات است.چون حفظ نظام اسلامی متضمن حفظ ایمان جوانان نیست. حفظ ایمان جوانان متضمن حفظ نظام اسلامی است.تأمل.چون نصرت خدا تابع اسم ورسم نیست. نصرت خدا تابع ایمان وتقوا وصبر است.امکان دارد نظامی اسمش اسلامی باشد در حالی که بحقیقت اسلامی نباشد . امکان دارد یا نه؟مثل حکومت ما که تمام اسم ورسمش اسلامی است اما عمل به فرائض وسنن در آن تعطیل شده است. سيأتي الزمان علي امتي لايبقي من القرآن الاسمه و لا من الاسلام الا اسمه يسمون به و هم ابعد الناس منه.
خدا می داند این بلای سیاه چنان در بین جوانان شایع است که کمتر کسی از جوانان پیرامونم مانده اند که چاره ی این درد را از من نپرسیده باشند .من چه کاره ام؟کسانی که جانشین امام زمان علیه السلام هستند و قدرت وثروت دست آنان است با ید چاره اندیشی کنند.علی الاخصوص کسانی که ادعای آن ها بیش تر است.مثلا احمدی نژاد.
جوانان سرگشته و حیران ،آشفته وویلان می پرسند ما چه کار کنیم ؟ پس ما چه کار کنیم ؟ می گویند فلانی من اعتیاد به ا س ت م ن اء دارم چی کار کنم؟می گویم به جای شما من غلط میکنم من چی کار می توانم بکنم؟راه های خدا را بسته اند و جوانان را به" صوم غیر ماه رمضان "توصیه می کنند.
وظیفه ی شما امر به همه ی معارف و نهی از همه ی منکرات است . در احکام امر به معروف می خوانیم. بر علماء اسلام واجب است اگر سکوت آنان منجر به بد بینی مردم نسبت به آنان می شود امر به معروف و نهی از منکر کنند و کلمه ی حق را ابراز کنند ولو بدانند موثر واقع نمیشود.

چند دهه است که اقتصاد کشور وابسته ی به در آمد حاصل از فروش "طلای سیاه " یا همان " نفت خام "است . که بقول حضرت رهبر"بلیه ی کشور" است .همین وابستگی اقتصاد کشور به در آمد حاصل از فروش نفت عامل مرگ صنعت وتولید ملی شده است.مرگ صنعت عامل بی کاری جوانان تحصیل کرده وغیر تحصیل کرده شده است . بی کاری جوانان عامل بالا رفتن سن ازدواج شده است بالا رفتن سن ازدواج عامل انحرافات جنسی جوانان شده است که یکی از آن انحرافات جنسی اعتیاد به" خود کامه جویی" یا همان ا س ت م ن ا ء است. شما اگر احساس مسئولیت ووظیفه می کنید هر چه فریاد دارید برسر مدعیان اجرای عدالت اجتماعی بکشید . برسر دروغ گویان شیطان صفت و ارباب های بی دانش وبینش .بی سواد های خود رأی که سی چند سال است بر پست های مدیریتی کشور چنبره زده اند و تکان نمی خورند. نخبگان که سرمایه های فعلی و آتی کشور هستند از میهن خارج می شوند و روس های کافر وارد می شوند.

برادران همه می دانیم که موضوع "سیاست "موضوع "قدرت وثروت "است.وهرکسی پله های قدرت وثروت را بیش تر بالا رفته باشد پله های سیاست را بیش تر بالا رفته است.اصحاب قدرت وثروت زیاد از عقاید وگرایش ها و آرمان ها سخن می رانند اما همه ی این ها مکر و خدیعه و تزویر است .و برای فریب عوام است .
اصحاب قدرت و ثروت زیاد از حق و حقیقت حرف می زنند . و به مردم می گویند که برای احقاق حق و ابطال باطل به میدان سیاست آمده اند . اینان دروغ نمی گویند راست می گویند اما اینان خودشان را محور حق و حقیقت می دانند.تامل.محور حق و حقیقت خداست. اصالتا.و رسول الله چون ما را به مورد نظر خدا دلالت و هدایت می کند محور حق حقیقت می شود.اوصیاء معصوم هم چون ما را به مورد نظر نبی دلالت و هدایت می کنند محور حق و حقیقت می شوند .و علماء چون ما را به مورد نظر این سه دلالت وهدایت می کنند محور حق و حقیقت می شوند. وشایسته ی اتباع می گردنند.و اتباع ازآنان واجب می شود.
اصحاب قدرت وثروت چون خود را محور حق و حقیقت می دانند شایسته نمی دانند که از کسی تبعیت کنند.می گویند دیگران باید از ما تبعیت کنند .آنان یعنی اصحاب قدرت وثروت می خواهند شما را تابع خودشان کنند. شما چه؟
به نظر می رسد تا حدودی موفق شده اند. به نظر می رسد شما در این معارضه ی آرام سخت شکست خورده اید.
بدون این که خودتان بدانید از ابراز کلمه ی حق "ساکت" شده اید. آنچه که "عرش خدا" را به "لرزه" در می آورد این است.هم اکنون اگر از "احمدی نژاد" بپرسید "مرجع تقلید" تو کیست ؟پاسخ خواهد داد "انسان کامل"!؟انسان کاملی که یکی از اصحابش "چاوز" است.که قرار است "بی تردید" از برزخ باز گردد.همان چیزی که در فرهنگ ما به آن "رجعت" می گویند.احمدی نژاد همیشه خواسته است خود را شخصیتی نشان دهد که قدرت هایی از ما ورای طبیعت(انسان کامل ، فرشتگان،جنیان، جادوگران) اورا حمایت می کنند.نسخه ای برای او بپیچید و به او بگویید کسی که از تو حمایت کرد سید علی حسینی خامنه ای، محمد تقی مصباح یزدی، صدا وسیمای جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین و پول بیت المال بی زبان بود. نه جنی در کار بود، نه فرشته ای و نه هاله ی نوری.تو هم اصلا نمی دانی انسان کامل چیست؟ چون شناسنامه ی انسان کامل قرآن است و کمالاتش کمالات قرآن است تو هم که نمی دانی قرآن چیست؟ پس چه می دانی انسان کامل چیست؟قرآن شناسان انسان کامل شناس اند.اگر می خواهد ادعایی در زمینه ی انسان کامل شناسی داشته باشد برود یک دوره ی قرآن شناسی فشرده بگذراند یک کتابی هم جمع کند چاپ کند دکترایی چیزی هم به او بدهند بعد بیاید برود بالای منبر از مدیریت جهان حرف بزند.او مسئولیت ووظیفه ی خودش را فرآموش کرده است وبه مدیریت جهان می اندیشد .وظیفه ی رییس جمهور کنترل قیمت ها در بازار است تا گردن کلفت های اقتصادی با احتکار وبرنامه ریزی های شیطانی پوست مردم را نکنند.وظیفه ی رییس جمهور ایجاد اشتغال وتقسیمم برابر فرصت های شغلی است. وظیفه ی رییس جمهور ایجاد آرامش روانی در جامعه است نه جنجال و بلواهای سیاسی . بنده می توانم نطق تلوزیونی رییس جمهور در آغاز سال 1392 خورشیدی را هم اکنون برای شما شرح دهم او کمی از بهار و نسیم لطیف صبح گاهی فروردین وجوشش چشمه ها در کوهساران و سیلان آب ها در جویباران و نغمه ی بلبلان بر شاخساران وبوی گنم در مزارع وپرواز شاپراک ها بر فراز گلستان ها حرف خواهد زد سپس او آمدن انسان کامل را به آمدن بهارتشبیه خواهد کرد.واندکی در این باره توضیح خواهد داد .ونزدیکی نابودی استکبار جهانی بدست اورا مژده خواهد داد. سپس از دوستی و صفا و صمیمیت و مهر ورزی و عدالت در جامعه ی جهانی حرف خواهد زد.اندکی هم از بی مهری ها و کم لطفی ها و جفا هایی که به او دراین مدت هشت سال رفته است به کنایت و صراحت شکایت وگلایه خواهد کرد.شاید چند قطره ای اشک هم بریزد.بعد بدون این که یک کلمه ازفتنه ی عظیم اقتصادی که کمر کشور را 90 درجه خم کرده است حرف بزند برای مردم آرزو هایی رؤیایی خواهد کرد و همه ی آنان را به خداوند بزرگ خواهد سپرد.فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره ومن یعمل مثقال ذرة شرا یره.اگر کسی"یک دقیقه" برای صد نفر سخنرانی کند صد دقیقه وقت مردم را گرفته است.ودر قیامت کبری حساب این عملش را باید پس بد.آن چه که "عرش خدا" را به "لرزه" در می آورد این است.درمان درد های جوانان و مرحم عاطفه های پاره پاره شده آنان شنیدن سخن حق است .کلا گمشده ی جوانان و راح روح عدالت گرای آنان حرف حقی است که از آن متاثر شوند. امروز فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر از جانب "مردم "نسبت به "مسئولین" کاملا متروک"و"معطل" است .و تا زمانی که این فریضه ی واجبی احیاء نشود اجابتی از جانب حق جل و علا مشاهده نخواهد شد و فرجی حاصل نخواهد .و هر کاری که انجام دهیم گره روی گره زدن است.چون فشار تحریم خارجی واحتکار داخلی را مردم تحمل می کنند. والا مسئولین اگر قیمت گوشت و پسته و خاویار صد هزار تومان هم که باشد احساس فشار نمی کنند.آن چه که "عرش خدا " از آن به "لرزه" در می آید این است.لا شک ولا شبهه.
شما اگر می خواهید کمکی به جوانان بکنید جوانان را به این باور برسانید که لا یکلف الله نفسا الا وسعها. بیش از این که ایمان به نعم بهشتی ونقم جهنمی عامل عصمت باشد ایمان به این که هر نفس وسع تکالیف وابتلائات الهی را دارد عامل عصمت است.اگر نفس انسان ظرفیت و گنجایش تکالیف الهی را نداشت حق جل وعلا که اورا به انجام آن تکالیف مکلف نمی کرد.لا شک ولا شبهه.
مسئولین را هم به این باور برسانید که محاسبه ی قدرت وثروت در نزد خدا محاسبه ای است که اگر بزرگی آن را کمی درک می کردند از قدرت وثروت پرهیز می کردند پرهیز کردنی.لا شک ولا شبهه.
وسلام .انا لله و انا الیه راجعون.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و تشکر به خاطر ارتباطتان با این مرکز
با وجود اينكه ممكن است در همه موارد با شما همنظر نباشيم اما نكات و دغدغه هاي شما بيانگر دلسوزي و تعهد شما نسبت به اسلام عزيز و آرمان هاي انقلاب اسلامي مان مي باشد. از اين رو مطالبي كه مربوط به روند پاسخگويي به سوالات ديني است را به ديده منت مطالعه نموده و از كارشناسان مربوطه خواسته ايم كه علاوه بر مطالعه نظرات شما و بكارگيري آن به دغدغه اصلي شما كه توجه به اثر ايمان و خداباوري در غلبه بر بحرانهاي اجتماعي معاصر است همت گمارند. مضافا به اينكه اگر در مواردي نيازمند توضيح است مطالبي را با شما در ميان گذارند. در خصوص مطالب پاياني كه هرچند ممكن است بستر برخي از معضلات جامعه دانسته شوند اما به دليل عدم ارتباط مستقيم با اين مركز و عدم اطلاع جامع و دقيق از مطالبي كه شما بيان داشته ايد ما را از پاسخگويي يا موضعگيري دراين خصوص معذور داريد.

به پيوست فايلي (به زبان انگليسي-سال 2012) در زمينه تحقيقات علمي صورت گرفته در زمينه عوارض خودارضايي ايميل مي گردد.