سلام.نمی دونم از کجا شروع کنم .از حالم از گریه هام از فکر های شیطانی خلاص کردن خودم از دنیا بی وفا شاید داستان زندگی خودم و مصیبت هام بگم دل هر خواننده ای به درد بیاد از اینکه ما به دنیا امدیم ولی دنیا به ما نیامد ...ببخشید زیادی حرف زدم می خوام از آخرین مصیبت که تو 28 سالگیم روزنه امید بود.شاید همین سنم گواه بده که عقب افتادن زندگیم و رسیدن تازه به دانشگاه برای خواندن مقطع کارشناسی .کاش فقط عقب افتادگی زندگی برای تحصیل بود...بگذریم .پسری هستم ترم هشت دانشگاه واز همه مهمتر مراقبت از دلم که تا 28 سالگی حفظش کردم نمی خوام بگم ادم معتقدی هستم ولی بی اعتقاد هم نیستم .تو این مدت دختر ها به خاطره به گفته خودشون جذابیتم همیشه ابراز محبت میکردن ولی همیشه میگفتم باید عاشقی کسی بشم که بتونم تا اخره عمر باهاش زندگی کنم نمیگم با دختر معاشرت نداشتم نه رابطه عاطفی نداشتم تااینکه کسی اومد تو زندگیم هم رشته ای خودم بود و هشت سال هم کوچک تره خودم که وقتی به خودم اومدم دیدم هشت ماه باهاش اینقدر دل دادم که از یه حس دوست داشتن گذشته بود نمی دونم این حسی که خیلیا به دخترها دارن نداشتم حس جنسی یه سرگرمی یا فقط برا پرکردن تنهایی ...تو این مدت از با خدا بودنش از معصومیتش از نجابتش از خیلی چیزهاش ...از اول دل باخته چشم لب دهان نشدم بلکه دل باخته باطنش شدم یه حس همدم پیدا کردم تو این مدت هر کاری میکردم خوشحالش کنم درد دل هایی میکرد با من که با هیچ کسی نمیکرد راهنماییش میکردمتولد گرفتم واسش کیک سفارش دادم اون عکسی که دوست داشت روش زدم تو این مدت خیلی چیزها براش گرفتم به خدا ارزش مادی برام مهم نبود هرکاری میکردم با دلم میکردم بدون منت فکرنکنید وضع مادی خوبه چیزهایی گرفتم که تو این چند سال واسه خودم نکردم .وقتی از اینده باهاش صحبت میکردم بعضی جاها از من جلوتر بود حتی با هم برای شناخت بیشتر بردمش مشاوره ..می خوام بدونید از رو حوس نبود..ولی هر روز که میگذشت اگه اون یه قدم برمی داشت من دو کیلومتر واسش پیاده میومدم ..تو این مدت چند بار سره یه سری مسائل کوچیک زود میخواست بره ولی هربار با اشک با حرف با خواهش ..نمی دونم از چه چیزاهایی بگم که از حوصله حرف گذشته تا توی اتیش نباشید درکش سخته ...نمی دونم وقتی مشتم براش باز شدفهمید شده همه چیزم می خواست بره ...شاید باورتون نشه ولی به خدا میگفتم خدایا ازت ممنونم کسی رو سره راهم گذاشتی که میخوای منو به خودت نزدیک کنی ...اون برای اولین بار بود با پسری اشنا شده بود و من هم برای اولین بار بود که دلمو خالصانه تقدیم کردم.برای ابرازش حساب کتاب نداشتم چون اونم میخواست ...خیلی جاها از منم جلوترمیرفت ...خیلی حرف دارم تا بدونید چقدر شده همه کسم همه چیزم ..سره یه مسئله کوچیک اونم اینکه چرا برای من زیادارزش قائل نیستی چرا به من ابراز محبت نمیکنی ..نمیگم نمیکرد نه ولی حالا که فکر میکنم میبینم من خیلی بیشتر ازخودش دوستش داشتم تا اینکه حالا همه چیزو انکار میکنه میگه به تن دادم به تو این یعنی چی اگه صادقانه بهم نمیگفت من باور نمیکردم دوست داشتنشو حالا میگه ما به درد هم نمیخوریم میگه برو میگه نه من تونستم تورو مثله خودمکنم نه تو تونستی مثل من بشی .میگم قرار نیست ادم ها مثل هم بشن با تفاوتاشون تفاهم پیدا میکنن چون همدیگرو دوست دارن خیلی حرفا زد و زدم. ولی حالا که رفته شدم یه ادم مرده که فقط تنش میکشه...ببخشید زیاد نوشتم ولی اینقدر سینم تنگ که از گفتن خیلی حرف ها عاجزم تو کلمه نمیگنجه..اخه یکی بیاد بگه چوب چه چیزی رو دارم می خورم مگه من چه بدی بهش کردم چه خیانتی ؟مگه همه تو رابطه هاشون جربحث نمی کنن ولی زود در نمیرن چون وجوده همدیگه براشون مهمه.بهش گفتم بیا بریم مشاوره میگه نمیام ..الان دو هفنه است از هم دوریم به اندازه دو سال گذشته دیگه بریدم هفت کیلو کم کردم ...کمکم کنید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اشتباه شما و امثال شما اين است كه به اين صورت نادرست به دنبال ازدواج هستيد، اگر هم قرار باشد كه به اين صورت ازدواج كنيد چرا گذاشتيد 8 ماه طول بكشد؟ شما اصلا در اين 8 ماه به دنبال چه چيزي بوديد؟ مي خواستيد ازدواج كنيد يا اينكه به دنبال ارضاء عاطفي خودتان بوديد؟ وقتي يك رابطه اين چنيني را 8 ماه طول مي دهيد خيلي مشخص است كه به همديگر علاقه پيدا مي كنيد و آن وقت اگر يكي از طرفين بخواهد رابطه را به هم بزند طرف ديگر در فشار قرار مي گيرد. اين وضعيتي كه الان شما پيدا كرده ايد يكي از آفت ها و آسيب هايي است كه روابط خارج از چارچوب دختر و پسر، براي آنها ايجاد مي كند، و متاسفانه دخترها و پسرها هم توجه نمي كنند و گرفتار مي شوند. اگر مي خواستيد ازدواج كنيد بايد بعد از اينكه اين خانم را مناسب براي ازدواج تشخيص داديد ادامه كار را به خانواده اتان مي سپرديد تا اين اتفاق ها نيفتد.
به هر حال الان كه اين اتفاق افتاده است شما بايد خدا را شكر كنيد، چون اگر اين مسئله بعد از ازدواج براي شما اتفاق مي افتاد مشكلات خيلي زيادي پيدا مي كرديد. الان هم همه زندگي تمام نشده است، زمين و آسمان به هم نريخته است، كار اشتباهي كرده ايد و خودتان را درگير مسائل عاطفي با يك دختر كرده ايد، و به هم خوردن يك رابطه اين چنيني به صورت طبيعي چند روز شما را تحت تاثير قرار خواهد گذاشت، كه البته اين هم گذراست و به تدريج اين حالت گرفتگي و كسالت شما از بين مي رود. دقت داشته باشيد كه از اين به بعد چنين اشتباهي را مرتكب نشويد و اگر مي خواهيد ازدواج كنيد از طريق خانواده اتان اقدام كنيد، و حداقل وقتي كه با دختري آشنا شديد ادامه كار را به خانواده بسپاريد.
در مورد وضعيت تحصيلي و ازدواج و اين جور چيزهاي خودتان مبالغه نكنيد و خودتان را عقب افتاده فرض نكنيد، حالا فوقش اين است كه دو سه سال نسبت به افراد ديگر، ديرتر عمل كرده ايد، اما شما طوري صحبت مي كنيد كه گويي الان در 80 سالگي هستيد و همه كارهايتان روي زمين مانده است. دقت داشته باشيد كه از كاه، كوه نسازيد، مشكلتان به آن صورتي كه فكر مي كنيد نيست، و شما با توجه به سنتان نبايد نااميد باشيد، اتفاقي نيفتاده است و شما مي توانيد خيلي از مسائل گذشته را جبران كنيد و حتي از ديگران هم جلوتر بيفتيد، باور داشته باشيد كه هر انساني اگر همت داشته باشد كارهاي بزرگي مي تواند انجام دهد. در مورد ازدواجتان هم معلوم نيست كه ازدواج با اين دختر، به صلاح شما بوده باشد، چون احتمالا در بعضي موارد با همديگر اختلاف نظر و رفتار داشته ايد و شايد در آينده با هم مشكل پيدا مي كرديد. به هر حال اين دختر، تنها دختري نيست كه بشود براي ازدواج با او فكر كرد، بلكه دختران زيادي هستند كه مي توانيد با آنها ازدواج موفقي داشته باشيد و مورد پسندتان هم باشند، لذا اين دختر را كاملا فراموش كنيد و به فكر ازدواجتان از طريق خانواده اتان باشيد، و اگر دختري را هم مناسب ازدواج ديديد به خانواده اتان بگوييد تا پيگيري كنند.
شما بايد نسبت به ملاك ها و معيارهاي صحيح انتخاب همسر، شناخت پيدا كنيد و آنها را در طرف مقابلتان جستجو كنيد. براي آگاهي بيشتر از ملاك هاي انتخاب همسر به كتاب " جوانان و انتخاب همسر " استاد علي اكبر مظاهري و كتاب " انتخاب همسر" آيت الله اميني مراجعه كنيد. اين كتابها (مخصوصا كتاب اول) اطلاعات خوبي در زمينه انتخاب همسر به شما خواهند داد.
موفق باشید.