سلام
خسته نباشید
تفاوت انسان با سایر موجودات چیست؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت تفاوت انسان با ساير موجودات در برتري جنبه روحي و معنوي او بر آنها است بدين بيان كه انسان موجودي دو ساحتي است؛ يكي مادي كه همان بدن است و ساحت ديگر آن فرا مادي كه نفس و داراي مراتب است.
برتري انسان بر ساير موجودات مربوط به ساحت جسماني او نخواهد بود، چون ممكن است موجوداتي ديگر در عالم باشند كه از نظر جسمي پيچيدهتر از بدن انسان باشند، پس برتري و شرافت انسان بر ساير موجودات به لحاظ ساحت روحي و قواي نفس ناطقه، نظير عقل و معرفت قلبي خواهد بود. انسان به اعتبار ساحت روحاني خود ميتواند خليفه خدا در زمين باشد. خلافت كه به معناي مظهريت اسما، و صفات الهي است، ملاك برتري و شرافت انسان است، نه جنبه جسماني او. چه بسا ويروس كه ريزترين موجود است و حتي با چشم ديده نميشود، جسم انسان را از پاي در آورد. در اين باره مطالعه كتاب «انسان كامل در نگاه امام خميني» مفيد است. (1)
برتري و فروتري انسان نسبت به ساير موجودات از جمله جنيان مربوط به جنبه روحي است، حال بايد در تحليل ملاك برتري انسان بر ساير موجودات گفت:
خاستگاه برتري انسان مقام خلافت الهي اوست. اين مقام است كه او را بر همه ما سوا الله و حتي بر فرشتگان برتر نموده است. (2)
واژه خلافت به لحاظ كاربردهاي مختلف معاني متفاوتي را ميرساند، ولي در معناي جانشيني و نيابت، شهرت و كاربرد بيش تري دارد، اما در باره مفهوم عرفاني و وحياني خلافت الهي گفته شده:
حق تعالى ذاتاً بينياز از عالم است، ولي اسماي الهي هر كدام مظاهري دارند كه آثار آن اسما به وسيله آن ها ظاهر ميگردد، بنا بر اين لازم است مظهر اسم الله جامع جميع اسما و صفات حق تعالي و خليفه خدا در عالم باشد تا به وسيله او همه عالم به كمال لايقشان برسند. مظهر و خليفه، انسان كامل است كه يكي از افراد نوع انسان است؛ بنا بر اين خليفه خدا در زمين نه همه انسان ها، بلكه انسان كامل است كه اسما و صفات الهي در او تجلي يافته است.
بنا بر اين خلافت الهي در واقع تعبيري ديگري از مظهريت اسما و صفات الهي است و گرنه خداوند كه «بكلّ شيء محيط» (3) و «علي كلّ شيء شهيد» (4) است، از هيچ جا و از هيچ نشئه و عالمي غايب نيست تا خليفه جاي او را بگيرد و جانشين او گردد. پس مراد از خلافت الهي انسان اين است كه مظهر اسما و صفات خداوند و آيت وجود او در عالم است.
خلافت الهي انسان امر تكويني و واقعيتي عيني در نظام وجود و جهان هستي است. اين امر كه هيچ يك از موجودات حتى موجوداتي نظير فرشتگان مقرب الهي - كه از سعه وجودي بسيار بالاي برخوردارند - نتوانستند به اين مقام راه يابند و رداي خلافت را دربر كنند، شگفتآور و تأمل برانگيز است. اين خود بر اسرار آميز بودن مسأله دلالت دارد.
چگونه فرشتگان مقرب كه بهرهمند از كمالات والايند و اسما و صفات حق در آنها به روشني جلوهگر است و جلوههاي كاملتري از جمال و جلال حق را نشان ميدهند، نتوانستهاند به اين مقام بار يابند؟ فهم اين نكته كه فرشتگان چرا و چگونه نتوانستند حق خلافت را ادا كند، نيازمند دقت و تأمل بيشتر از حد معمول است.
در آيات متعددي از قرآن به اشرف بودن انسان و افضيلت او اشاره شده است: «ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكي سوار كرديم و از چيزهاي پاك و پاكيزه روزي داديم و بر بسياري از مخلوقات خويش برتريشان نهاديم».(5)
در خصوص اين آيه شريفه آن خصوصيتي كه سبب تكريم انسان شده يكي اين است كه انسان مي تواند به تجرد عقلي برسد، ولي جن فراتر از تجرد مثالي نمي تواند داشته باشد. البته چون علاوه بر تكريم انسان بر ديگر موجودات تفضيل و برتري نيز داده شده است، بنا بر اين در ساير خصوصيات و صفات نيز بر ديگران برتري دارد؛ يعني هر كمالي كه در ساير موجودات است، حد اعلاي آن در انسان وجود دارد؛ مثلاً شيوههايي كه انسان در زندگي فردي خود از قبيل: خوراك، لباس، مسكن و ازدواج دارد و نيز فنوني كه در نظم و تدبير اجتماع به كار ميبرد، در هيچ موجود ديگري نميبينيم؛ به علاوه انسان براي رسيدن به هدفهايش ساير موجودات را استخدام ميكند.
يكي ديگر از جنبه هاي برتري انسان دميده شدن روح خدا در وجود اوست:
«فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي؛ (6) پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم»؛ البته خدا نه جسم دارد و نه روح و بايد توجه داشت كه اين اضافه تشريفي است و دليل بر اين است كه روحي بسيار با عظمت در كالبد انسان دميده شده، همان گونه كه خانه كعبه را به خاطر عظمتش "بيت الله" مي خوانند. ماه مبارك رمضان را به خاطر بركتش "شهر الله" (ماه خدا) مي نامند، زيرا مي دانيم همه ماه ها و همه مكان ها از آن خدا است. ليكن وقتي گفته مي شود خانه خدا، يعني خانه اي كه از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است كه هيچ طرف نسبتي غير از خداوند ندارد.
بر اين اساس مفهوم آيه اين مي شود كه در او روحي كه از نظر شرافت، اهميت و توانمندي، به من قابل انتساب است، دميدم. مقصود اين است كه روح آدمي از ويژگي هايي برخوردار است كه باعث شرافت آن مي شود، كه آن را از ديگر موجودات ممتاز مي سازد.
با اين ويژگي انسان مي تواند از ملائك برتر شود. چه رسد به موجودات مادون ؛ روح الهي است كه با استعدادهاي فوق العاده اي كه در آن نهفته است، مي تواند تجلّي گاه انوار خدا باشد. خداوند به او اين همه عظمت بخشيده، به گونه اي كه مي تواند با استفاده صحيح از اختيار در راه الهي قدم بر دارد. تمام ابزار و امكانات و حتي عضو مادي خود را در اين راه صرف نمايد و از فرشتگان نيز برتر شود.
پينوشتها:
1. محمد امين صادقي، انسان كامل، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، قم، 1388 ش.
2. محمد امين صادقي، پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، 1368ش. ص 172.
3. فصلت (41) آيه 54.
4. نساء (4) آيه 33.
5. اسراء (17) آيه 70.
6. حجر (150) آيه 29.
موفق باشید.