با عرض سلام و خسته نباشید به شما کارشناسان عزیز و با تشکر و قدردانی از زحمات گرانبهایتان
بنده در سال گذشته قبل از عید (اوایل بهمن ماه 1390) از طریق چت بطور اتفاقی با دختری متولد 1371 از اراک آشنا شدم ایشان دانشجوی رشته کارشناسی مامایی در دانشگاه دولتی علوم پزشکی اراک می باشند.
بنده نیز متولد 1364، ساکن شهر تهران و فارغ التحصیل رشته مکانیک در مقطع کارشناسی می باشم.در حال حاضر خدمت سربازی ام به پایان رسیده است و در حال استخدام در یک شرکت صنعتی می باشم.
در ابتدای امر ما ارتباط مان تنها در حد یک دوست مجازی بود و به طبع این نوع دوستی از طریق چت در مورد مسایل روزمره و مسایل پیرامون مان چت می کردیم و رفته رفته اطلاعاتی ساده و معمولی در مورد شخصیت، طرز فکر و خانواده هایمان در این گفتگوها کسب کردیم.
لازم به ذکر است که عکس همدیگر را نیز دیده بودیم.با گذشت تقریبا چند ماه علاوه بر چت از طریق تلفن همراه نیز با یکدیگر ارتباط برقرار کردیم.در خرداد ماه من از ایشان خواستم که به صورت حضوری یکدیگر را در اراک ملاقات کنیم چرا که من به ایشان ابراز علاقه کرده بودم و ایشان هم این ملاقات را پذیرفتند.بعد از ملاقات نیز همچنان تا پایان شهریور ماه از طریق چت و گفتگوی تلفنی با هم در ارتباط بودیم.در شهریور ماه نیز برای بار دوم ما همدیگر را دیدیم. بعد از آن علاقه ما به هم بیشتر و بیشتر شد تا جایی که در شش ماه دوم امسال ما همدیگر را آخر هر هفته برای یک روز کامل می بینیم و شناخت بسیار زیادی نسبت به هم پیدا کرده ایم.
ایشان دختری عاقل و فهمیده، راستگو و با صداقت، مهربان و با گذشت و دوست داشتنی ای از لحاظ خصایص اخلاقی هستند.البته هر کس خصوصیات اخلاقی بدی هم دارد و ایشان هم مثل دیگران از این قاعده مستثنی نمی باشند اما همان خصوصیات بد اخلاقی را بنده پذیرفته ام چرا که خود نیز از نظر اخلاقی انسان کاملی نیستم.در واقع از نظر اخلاقی با شناختی که نسبت به هم کسب کرده ایم همدیگر را درک می کنیم و از این لحاظ راضی هستیم.
طبق تحقیقاتی هم که در مورد ایشان انجام داده ام دختر سالم و خوبی می باشند.اما طبق گفته های خود ایشان که از همان ابتدا با بنده مطرح کردند پدرشان و تنها برادرشان اعتیاد به مواد مخدر صنعتی دارند و گاها برادرشان به جرم خرید و فروش مواد مخدر به زندان نیز رفته است.اما پدر ایشان سالها راننده لودر بودند و در حال حاضر به عنوان جوشکار مشغول به کار هستند.
از نظر سطح فرهنگی، مالی و اجتماعی خانواده هایمان هم سطح می باشند.ایشان به جز برادر دارای دو خواهر متاهل و یک خواهر کوچکتر مجرد نیز هستند.بنده نیز دارای یک برادر بزرگتر و متاهل و دو برادر مجرد و کوچکتر می باشم.پدر بنده بازنشست می باشد.پدر و مادر هایمان از نظر سنی به هم نزدیک می باشند.
اما مساله اصلی بنده نوع رابطه ای بوده که ما با هم داشتیم! بعد از شش ماه رابطه از طریق چت و تلفن همراه شش ماه رابطه ای نزدیکتر و حضوری داشته ایم.این رابطه در حد معاشقه و گاها سکس مقعد بوده و به اصرار من ایشان با تمام مخالفتی که داشته اند قبول میکردند که قطعا به خاطر علاقه و دوست داشتن بنده بوده.
همچنین ایشان دارای بیماری پوستی ای در گذشته بوده اند که لکه هایی به اندازه یک کف دست در پشت کمر، کشاله ها و ساق پا بصورت قهوه ای خیلی روشن ایجاد کرده است.این بیماری واگیر دار نیست و کاملا برطرف شده و هیج تاثیری در زایمان ایشان ندارد.فقط آثار آن به جا مانده است.
لطفا به من در امر انتخاب و ازواج با این دختر مشاوره بدهید
با سپاس از شما

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آن چه در پي آيد نگاهي آسيب شناسانه و نه همدلانه به نامه شماست. اميد است كه از تندي قلم، دل آزرده نگرديد و بيشتر در ‌آن تأمل نماييد.
نامه شما را تا انتها خواندم، ولي متوجه نشدم به چه دليل در امر انتخاب و ازدواج با اين دختر مشاوره مي خواهيد. مشاوره بعد از اين همه روابط متنوع و متعدد و اين همه بلاهايي كه بر سر اين دختر آسيب ديده (از جانب خانواده نابسامانش) آورده ايد كاملاً بي معنا به نظر مي رسد، چرا كه شما همينك صد درصد مسئول سرنوشت آينده اين دختر هستيد و نمي توانيد به صرف چند جمله مثبت يا منفي مشاور (مبني بر ازدواج با ايشان يا ترك وي) از زير بار مسؤوليتتان شانه خالي كنيد.
طرف مقابل شما يك انسان است و بازي كردن با سرنوشت يك انسان به هيچ وجه كار جوانمردانه و خداپسندانه نيست. از انسانيت به دور است كه يك دختر محنت زده را به زور تا حد سكس مقعدي ببريم و سر آخر بخواهيم با يك عدم صلاحديد مشاور او را با همه بدبختي ها و بي كسي هايش تنها گذاريم. متأسفانه شما گزينه اي جز پذيرش مسئوليت زندگي اين دختر نداريد، مگر اين كه اين دختر نخواهد شما را به عنوان همسر آينده اش بپذيرد. از نظر ما روان شناسان، مشاوره پيش از ازدواج، زماني معنا مي يابد كه طرفين هيچ گونه رفتار تعهدآور و مسئوليت آفرين نسبت به يكديگر انجام نداده باشند، حال اگر مشاور، ازدواج ايندو را به صلاحشان ندانست اين دو مي توانند با كمترين آسيب به مورد بعدي فكر كنند. دورانديشي، لازمه زندگي در اين دنياست و نمي توان به خاطر تمنيات نفساني زودگذر، يك دختر را تا مرز نابودي پيش برد.
بسيار متأسفيم كه پسران اين مرز و بوم به راحتي آب خوردن، نه تنها به دست خورده كردن عاطفي دختران مي پردازند، بلكه آنان را از نظر جسمي و جنسي نيز دست خورده مي نمايند.
قطعاً اين دختر با هر كسي غير از شما ازدواج كند همواره تحت تاثير اين روابط عاطفي و جنسي اش با شما خواهد بود و با هيچ پسر ديگري رضامندي زناشويي واقعي را تجربه نخواهد كرد.
هر چند اين جملات بسيار تلخ و گزنده هستند، ولي واقعيت اين است كه ما در اين ميان هيچ كاره ايم و اين شماييد كه در گروي همه كارهاي گذشته و حال خود هستيد. با فرض اين كه همين الان اين دختر را براي هميشه ترك نماييد، خداي اين دختر يك لحظه شما را ترك نخواهد كرد.
در هر صورت ما مي پذيريم اين حرف ها كوچكترين تأثيري بر شما ندارد، چرا كه تجارب قبلي ما با ده ها نفر مشابه شما دوست عزيز بي تأثيري يا كم تأثيري اين حرف ها را به ما اثبات كرده است. دست آخرش اين است كه شما با فعال كردن مكانيزم هاي دفاعي خود مانند مكانيزم دفاعي انكار و استدلال تراشي، سعي برمقصر جلوه دادن اين دختر مي نمايد و با تبرئه خود به نجات روحي و رواني خود مي پردازيد.
توصيه ما اين است كه تا حدامكان گزينه ازدواج با ايشان را پي بگيريد و به جاي گزينه ترك يا پشيماني بر روي گزينه بهينه سازي زندگي زناشويي با وي تمركز نماييد. در نهايت اگر به هيچ وجه قادر به ازدواج با ايشان نبوديد تمام سعي خود را نماييد تا با كمترين آسيب ايشان را مهيا ازدواج با ديگري نماييد. البته با توجه به شرايط ايجاد شده توسط شما، ازدواج ايشان با ديگران بسيار دشوار است و شما در هر صورت كار آساني پيش رو نداريد. اگر از همان ابتدا به حرف خدا گوش مي داديم، اين گونه خود را گرفتار نمي كرديم و نيازي به اين همه گناه و دل آزردن نبود. باز تاكيد مي گردد ترك ايشان پايان ماجرا نيست و شما در ازدواج با هر دختر ديگري تحت تأثير رابطه تان با اين دختر خواهيد بود.
موفق باشید.