با عرض سلام، به علت کثرت نامه های ارسالی با اجازه مقدمه چینی نمیکنم و اصل مطلب رو میگم.
ما 5 سال هست که ازدواج کردیم. همسر من از ابتدای ازدواجمون تا تقریبا 1 سال پیش اخلاق خیلی خیلی خوبی داشت. از نظر دینی انجام واجبات و تا حدی ترک گناهان رو داره و خیلی مذهبی و مثلا اهل خوندن قران نیست. الان چند وقته که اخلاقش عوض شده. خودش هم قبول داره. بداخلاق شده. ایرادگیر که بود ولی خیلی بیشتر شده، نمازش رو نمیخونه و وقتی ازش میپرسم خوندی میگه بله، بعد بهش میگم ما که تمام مدت با هم بودیم و من ندیدم نماز بخونی میگه اعصابم از دستت خورده نمازم رو نمیخونم. خیلی زودرنج شده. سر هر چیز کوچیکی قشقرق به پا میکنه. حتی چند روز پیش برای اولین بار روی من دست بلند کرد و امشب که باز هم سر یه موضوع خیلی کوچیک عصبانیت نشون داد گفت میخوای دوباره بزنمت!!!!! انگار هر چی من بیشتر سعی میکنم تغییر مثبت کنم تا زندگی آروم و بدون تنش باشه این آقا بیشتر ایرادگیری میکنه. خسته شدم از دستش. اون من رو با القابی مثل: پررو، لحن تند، عصبی و ... تلقی میکنه و میگه از عصبانی کردنت لذت میبرم! من قبول دارم که یه زمانی خصوصا سال اول زندگیمون زود عسبانی میشدم یا داد میزدم، اما متوجه شدم که این اخلاق خوبی نیست و همسرم رو ناراحت میکنه. برای همین خودم رو خیلی تغییر دادم. الان دیگه اون خصوصیات اخلاقی رو ندارم. ولی همسر من هنوز من رو با همون خصوصیات خطاب میکنه. هر چی هم آروم، منطقی و مهربون باشم باز هم انگار همون دید قبلی رو نسبت به من داره. دیگه انگیزه تغییر رو توی من از بین برده. من چه جوری باید با آدمی که متوجه نکات مثبت من نیست و اکثر مواقع من رو با خصوصیات منفی میبینه و حتی در جمع های خانوادگی یا محیط اجتماعی من رو با این خصوصیات معرفی میکنه زندگی کنم؟!؟ احساس میکنم قدر من رو نمیدونه. چرا اینجوری شده ؟ من چیکار باید بکنم؟ لطفا راهنماییم کنید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همان طور كه مي دانيد هر رفتاري مي تواند ده ها دليل و علت داشته باشد و نمي توان بدون مصاحبه باليني به گمانه زني صرف در زمينه علل اين سوء رفتارها پرداخت. مثلاً اين احتمال وجود دارد كه مسائل و مشكلات اقتصادي بسترساز چنين تغيير رفتاري در ايشان شده است. اين احتمال وجود دارد كه اختلافات كاري با همكاران باعث چنين مسئله اي در ايشان شده است. اين احتمال وجود دارد كه شوهر شما از رگه هايي از افسردگي در رنج است و ده ها احتمال ديگر.
مثلاً در مورد احتمال اخير بايد گفت برخي اوقات انسان ها دچار دوره هاي از افسردگي مي گردند. افسردگي آستانه تحمل انسان را بسيار پايين مي آورد و او را زود رنج مي سازد. پرخاشگري كلامي و غيركلامي نيز آن روي سكه افسردگي است. معمولاً افراد افسرده معنا ي خاصي براي زندگي ندارند و اين بي معنايي باعث دل خوش كردن آنان به معناهاي زود گذر و كم اهميت مي گردد. ناكامي يكي از عوامل مهم در زمينه بروز تشديد روحيات افسرده وار در فرد مي باشد. فردي كه ناكام مي گردد معمولاً ديواري كوتاهتر از ديوار خدا پيدا نمي كند و معمولاً همه ناكامي هاي خود را به گردن خدا مي اندازد. اين فرافكني مشكلات به ديگران از جمله خدا باعث بي انگيزگي نسبت به رفتارهاي مثبت از جمله نماز و روابط حسنه با همسر و ... مي گردد. واقعيت اين است كه پيشينه عصبانيت شما هيچ ربط خاصي به شرايط فعلي شوهرتان ندارد. پيش كشيدن پيشينه شما بهانه اي بيش نيست تا از اين طريق ايشان لااقل به تخليه هيجاني و برون ريزي خشم هاي فرو خورده خود بر روي شما بپردازد. البته روحيه شما نيز كمي بيش از حد حساس است و واكنش شما به مسائل مذكور در نامه كمي بيش از حد معمول است. خوشبختانه ايشان در طي اين 5 سال، فقط يك بار دست روي شما بلند كرده است و مثل بسياري از مراجعان ما هر روز شاهد پرخاشگري هاي غير قابل تحمل شوهرتان نبوده ايد. بايد كمي به ايشان فرصت دهيد تا حد امكان تغيير ايشان را به زمان هاي بعد موكول نماييد. در بسياري موارد هرگونه تلاش در جهت تغيير افراد نابهنجار به تشديد اين روحيات در ايشان مي انجامد و حتي عقب نشيني هاي مكرر شما نيز زياد به نفع شما و ايشان نيست. بايد تا حد امكان ثبات رفتاري داشته باشيد و به اصطلاح زود به هم نريزيد به ياد داشته باشيد كه شما در بهترين شرايط باز از درمان روحيات آسيب ديده ايشان عاجزيد و بايد اين مهم را به يك روان شناس باليني بسپاريد. معمولاً مردان حاضر به همكاري و همراهي همسرانشان در زمينه مشاوره حضوري نيستند، ولي شما مي توانيد يكي دو جلسه اول را بدون حضور ايشان به مشاوره بپردازيد و بعد از طريق مشاور، بستري براي ورود ايشان به جلسات مشاوره فراهم آوريد. چه بسا مشاور و يا روان شناس باليني بتواند با سوالات متعدد و دقيق از شما به تشخيص ضمني مشكل شوهرتان بپردازد و شما را با برخي راه كارهاي روان شناختي در جهت حل مشكل شوهرتان آشنا سازد. مراجعه به مراكز طب سنتي براي دريافت داروهاي گياهي كاهنده اضطراب و افسردگي و وارد كردن زيركانه اين داروها در رژيم غذايي ايشان نيز مي تواند تا حدي در تعديل روحيات آسيب ديده وي مؤثر باشد. تا مي توانيد از مداخله مستقيم و تنش رزا براي تغيير ايشان انصراف ورزيد و اين مهم را به كمك يك روان شناس خبره پي گيري نماييد.
موفق باشید.