به نام خداي مادر حسن (ع)وحسین(ع) که او شب را برای گریه های عاشقانه نهاد ودلهای پر غم را خانه خودش قرار داد. با عرض سلام
جواني 27 ساله و شاغل هستم
سوالاتم را در قالب درد دلي بيان مي كنم حدود يك سال و چند ماه پيش بود كه به طور جدي تصميم به ازدواج گرفتم از همه مهمتر دنبال دختري بودم مومن وپاك كه با احترام گذاشتنش به پدر و مادرم مرا سربلند دنيا و آخرت كند و از دامن او اولاد صالح پديد آيد . ازاينرو بر روي ازدواج حساس بودم از ته قلب بر خدا توسل كردم دل به او بستم خدمت امام رضا هم رسيدم دعاهاي بسيار كردم از خدا و اهل بيت مي خواستم نه به خاطر يك ميل فطري جنسي پست بلكه به خاطر حفظ ايمانم از دست شيطان.
دختري در فاميلمان داشتيم كه خانواده ام همه نظرشان او بود پدرم مادرم برادران و خواهرانم همه وهمه او را تاييد كردند و آرزو داشتند من با او ازدواج كنم اما هر كاري مي كردند كه من پا پيش بگذارم نمي شد كه نمي شد نمي دانم چرا ولي دلم راضي نميشد . يك روز راضي شدم كه با خانواده به خانه آن دختر برويم و بهتر او را ببينم قبل از رفتن برخدا توسل وتوكل كردم قران را گشودم آيه اي آمد كه يادم نيست و لي قسمتي از آن آيه يادم است كه (كه اگر ما نگهبان شما نباشيم هر آن گمراه ميشويد) دلم قرص شد كه شايد خداوند مي فرمايد تو برو من حواسم است رفتم مقداري نشستيم دختر را بهتر و بهتر ديدم فكر مي كنم حدس زدند كه براي چه آمده ايم چون من دختر را زياد برانداز مي كردم.
برای عدم ازدواج با او دليل موجهي نداشتم اما نمی دانم چرا هرچه خانواده اسرار مي كردند هي مي گفتم نه آن موقع برايم مهم نبود كه اگر از دستش بدهم يا ازدواج كند اما خودم هم نمي دانم شايد قلبا دوستش داشتم . به والله چه گريه ها كه نمي كردم كه اي خدا كمكم كن اگر جاهلم اگر وسواس دارم اگر هر چيز به احترام پدر و مادرم خيرم بخواه تا اين دختر را بگيرم و در دلم بينداز كه پا پيش بگذارم . استخاره قلبي هم كردم احساس مي كنم كه يك لحظه در قلبم افتاد كه نه نميدانم.
زمان گذشت حدود سه ماه پیش پدرم را برای نامزدی آن دختر دعوت کردند چند روز بعد هم عقدش بود.
وای که چه حالی داشتم من آن زمان، حال عجيبي بود به ياد هزارو يك خوبي كه او داشت افتاده بودم كه تا ان موقع در نظرم نيامده بودند دلم بدجور بيتاب بود نميدانستم اينقدر دوستش داشته ام دنبال هر جاي خلوتي مي گشتم براي گريه كردن دل ودماغ رفتن به سر كار را نداشتم به سختي به دانشگاه می رفتم دنيا در نظرم بي ارزش بود . مدتی حالم خیلی بد بود اما البته من این حال را دوست داشتم چون با وجود تمام بی تابی هایش حال عجیبی است .مدتی است بهتر شده ام اما هر چند وقت یک بار دوباره گریه وجودم را می گیرد احساس تنهایی وجودم را در می نوردد یک شب در خواب او را دیدم که تعبیرش این بود که او غمی دارد . با خودم فکر می کنم مبادا در کنار نامزدش خوشحال نیست یا هر چیز دیگر برای خوشبختیش دعا می کنم اما دلگیرم از دست خودم واینکه هم خودم را از او محروم کرده ام و شاید هم اینکه او را از خودم با این حال دستم به جایی نمی رسد فقط می توانم برای خوشبختیش دعا کنم دعای بدی چون من که به جایی نمیرسد ولی از شما عزیزان التماس دعا برای خوشبختیش دارم گه گاهی از خدایم گله می کنم اما میدانم که او بس مهربان است او علم مطلق است حتما دلیلی و حکمتی ودر این شکی نیست .
حال سوالات من اين هستند.
1- آيا عدم اين ازدواج مشكل از من بوده يا تقدير الهي چنين خواسته
2- آيا اگر مشكل از من بوده وجاهل بوده ام يا در انتخاب وسواس بيش ازحد داشته ام آيا خداوند نمي توانست جواب گريه هاي مرا بدهد و دلم را آرام كند تا مسير خير را بروم .
3- از كجا بدانم خيرم در عدم اين وصال بوده يا شري كه به خاطر جهالتها يا گناهانم پايم را گرفته
4- آيا ممكن است چون او از من بهتر بوده و آدم پاكتري بوده من شايسته رسيدن به او نبودم خودم فكر ميكنم شايد قبل از ازدواجش پرده اي جلو چشم من بود كه نمي گذاشت اين ازدواج سر بگيرد اما الان كه كار از كار گذشته پرده ها كنار رفته اند
5- علت اين همه ناراحتي و گريه های من چیست در حالی که خودم پا پیش نگذاشتم
6- چه كنم كه ديگر دلم آرام شود ودلم برای ازدواج با شخص دیگر قرص شود
7- آيا به مرور زمان دلم ارام ميشود وغمها از دلم مي روند
با تشکر
التماس دعا براي همه و ما و التماس دعاي خير شما عزيزان براي خوشبختي دنیا و آخرت كسي كه از دستش دادم یا حق
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
دوست عزيز اين سوال قبلا پاسخ داده شده در صورت عدم دريافت پاسخ مجددا ارسال مي شود.
من در ابتدا به پرسشهاي شما پاسخ مي دهم و در پايان نيز معياري جهت ازدواج تقديم مي دارم كه با رعايت آن با اصمينان خاطر مي توانيد اقدام به ازدواج با مورد انتخابي خود بنماييد.
فرموده ايد كه:« آيا عدم اين ازدواج مشكل از من بوده يا تقدير الهي چنين خواسته»، يقين بدانيد كه اگر اين ازدواج به صلاح شما بود با توجه به روحيه زلال مذهبيتان تقديرخداوند برآن تعلق مي گرفت، بياد دارم كه استادي بزرگ از اساتيد روانشناسي من، كه هم اكنون به رحمت خدا رفته، مي گفت: در زندگي مشكلات و مصائب بسياري بر من وارد شده كه در ابتداي هر بلاء و مشكل، مقداري از خداوند گله مند شده ام كه چرا چنين بلايي بر سرمن آمده است ولي بعد از مدتي كه از آن گذشته است و من سربرگردانده و گذشته را وارسي كرده ام ديده ام كه اين بلا و مشكل عين لطف و رحمت در حق من بوده است». از شما نيز با توجه به روحيه بالاي مذهبيتان انتظار ميرود كه بيش از اين به خداوند مهربان و حكيم اطمينان نماييد. طبق فرموده قرآن حكيم : چه بسا برخي امور را به خير و صلاحتان مي پنداريد اما در واقع براي شما شر و بدي به همراه دارند.
فرموده ايد:« علت اين همه ناراحتي و گريه هاي الان من چيست»، بايد عرض نمايم كه اين گريه ها بخاطر فقدان است يعني چون شما شخصي را كه به او دلبستگي پيدا كرده بوديد را از دست داده ايد به چنين حالتي دچار شده ايد. اين حالت بزودي از بين خواهد رفت و شما به لطف الهي به حالت عادي باز خواهيد گشت. توصيهي ما به افراد اينست كه قبل از ازدواج نبايد هيچ گونه دلبستگي اي پيدا كنند. زيرا يكي از آسيب هاي آن ميتواند همان حالتي باشد كه شما به آن دچار شده ايد.
فرموده ايد:« چه كنم كه ديگر دلم آرام شود. چون به كلي قيد ازدواج را زده ام و دلم راضي به ازدواج با هيچ كس نمي شود» بايد عرض نمايم كه تنها راه آرام شدن دل شما اعتماد به تقدير خداوند است كه در قرآن و روايات اين همه بر پذيرش آن توسط مومنين تاكيد شده است. و قدم بعدي ازدواج با دختري است كه طبق معيارهايي كه گفته خواهد شد او را انتخاب مي كنيد و با توكل بر خداوند ازدواج مي نماييد.
من مثالي براي شما مي زنم، تصور كنيد كه كشتي اي در ريا غرق شده و مسافران نيز به آب افتاده اند و هركس به تخته پاره اي چسبيده تا غرق نشود و همه منتظر كمك هستند، يكي از مسافران كه شخص متديني است جعبه ي شناوري را مي بيند كه در حال فرو رفتن در آب است، اين جعبه پر از طلا و جواهرات است، او به قصد دست يافتن به آن جعبه چند قدمي به سوي آن شنا مي كند. اما چون خداوند مي داند كه اين جعبه به آب فرو مي رود و هر آنچه را كه در اطراف خود دارد به زير آب مي كشد و تقدير خداوند بر اين تعلق نگرفته كه اين شخص غرق شود به نحوي از انحاء مانع از رسيدن شخص به آن جعبه مي شود، و لحظاتي بعد اين جعبه به آب فرو رفته و در قعر آب ناپديد مي شود، حال به نظر شما آيا اين شخص بايد دائما حسرت اين را بخورد كه چرا به اين جعبه دست پيدا نكرد؟ يا بايد لحظه به لحظه خدا را سپاس گويد كه او را از غرق شدن حتمي رهايي بخشيد.
و اما در باره معيارهاي يك ازدواج خوب بايد عرض نمايم كه آرزوي هرجواني داشتن ازدواجي پايدار و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم تا ببينيد كه آيا معيارهايي را كه براي ازدواج برگزيده ايد براي شروع يك سفر به درازاي يك عمر مناسب است يانه؟ و اما درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد و معيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نميتوانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين بعد از آشنايي هاي اوليه كه زير نظر خانواده ها انجام مي گيرد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي، فرهنگي، باورهاي ديني، سياسي و غيره كه در طي سه جلسه انجام ميگيرد نظر خود را راجع به ازدواج آندو اعلام مي كند. بدين صورت كه1- در حدوده پانزده درصد از موارد ميگويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- ودر حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد. بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به پذيرش خواستگارتان نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست. تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
موفق باشید.