با سلام آیا فضائلی که در روایات برای علم و عالم هست برای علم تجربی و عالم علوم تجربی هم هست یا فقط برای علوم دینیه و الهیات ؟ مثلا حدیث مدادالعلما افضل من دماءالشهدا ممکن است برای یک عالم علوم تجربی باشد؟اگرمی شود دلایل روایی و قرآنی هم بیاورید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
واژه «علم» كه در روايات آمده به دو معنا بكار برده شده يكي به معناي مطلق «دانش» و ديگري به معناي «علم نافع».
هر إنساني مي داند كه براي رسيدن به سعادت و كمال خود نيازمند فراگيري علم و دانش است و اين علم و دانش است كه راهنماي انسان در رسيدن به خواسته هاي وي مي باشد. مادي گرايان كه كمال و سعادت خود را رسيدن به أنواع و اقسام لذت هاي مادي مي دانند در اين راه از هيچ كوششي دريغ نمي كنند و تمام هم و غم خود را در راه فراگيري علوم و فنوني بكار مي برند كه آنها را در رسيدن به اين هدف خود موفق نمايد. إنسان مؤمن نيز به دنبال كمال و سعادت است و طبق ايمان و باوري كه به خدا و روز قيامت دارد كمال خود را در قرب الهي مي داند و گرچه در راه رسيدن به اين كمال، خود را از لذت هاي مشروع محروم نمي كند. اما هدف را گم نمي كند. هدف رسيدن به كمال إنساني است نه كمال حيواني و براي رسيدن به اين كمال لازم است كه إنسان، خود و آغاز و انجام خود را بشناسد و اينگونه شناخت ها و معرفت ها براي همه إنسان ها لازم است؛ هيچ إنساني نبايد از اينگونه شناخت ها خود را محروم كند زيرا محروميت از اينگونه معارف، محروميت از كمال إنساني و غرق شدن در كمال حيواني را در پي دارد.
علاوه بر اينگونه شناخت ها كه براي هر فردي واجب عيني بود در راه رسيدن به كمال إنساني ما نيازمند شناخت برخي از امور ديگر هم هستيم كه إمكان شناخت فردي براي همه افراد فراهم نيست، ولي در رسيدن به كمال ما تأثير دارد و لذا اينگونه علوم به عنوان واجب كفايي بر عهده مسلمين است تا در راه رسيدن به آنها تلاش كنند.
گرچه برخي از علماء اينگونه علوم را به علوم ديني منحصر دانسته اند اما چنانكه شهيد مطهري (ره) تأكيد دارد هر علمي كه جزء نيازمندي هاي جامعه اسلامي باشد تحصيل آنها واجب كفايي است.
ايشان در اين باره بحث نسبتا مبسوطي را مطرح نموده و اقوال و آراء مختلف را نقل نموده و نظر نهايي ايشان اين است كه:
«علوم «فريضه» كه بر مسلمانان تحصيل و تحقيق در آنها واجب است منحصر به علوم فوق (علومى كه موضوع و مسائل آن علوم، اصول يا فروع اسلام است‏) نيست. بلكه هر علمى كه برآوردن نيازهاى لازم جامعه اسلامى موقوف به دانستن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد بر مسلمين تحصيل آن علم از باب به اصطلاح «مقدمه تهيّئى» واجب و لازم است.(1)
توضيح اين كه اسلام دينى جامع و همه جانبه است، دينى است كه تنها به يك سلسله پندها و اندرزهاى اخلاقى و فردى و شخصى اكتفا نكرده است، دينى است جامعه ساز. آنچه كه يك جامعه بدان نيازمند است، اسلام آن را به عنوان يك واجب كفايى فرض كرده است. مثلًا جامعه نيازمند به پزشك است، از اين رو عمل پزشكى واجب كفايى است، يعنى واجب است به قدر كفايت پزشك وجود داشته باشد، و اگر به‏ قدر كفايت پزشك وجود نداشته باشد، بر همه افراد واجب است كه وسيله‏اى فراهم سازند كه افرادى پزشك شوند و اين مهم انجام گيرد.
و چون پزشكى موقوف است به تحصيل علم پزشكى، قهراً علم پزشكى از واجبات كفايى است. همچنين فن معلمى، فن سياست، فن تجارت، انواع فنون و صنايع؛ و در مواردى كه حفظ جامعه اسلامى و كيان آن موقوف به اين است كه علوم و صنايع را در عالى‏ترين حد ممكن تحصيل كنند، آن علوم در همان سطح واجب مى‏گردد. اين است كه همه علومى كه براى جامعه اسلامى لازم و ضرورى است جزء «علوم مفروضه اسلامى» قرار مى‏گيرد و جامعه اسلامى همواره اين علوم را «فرائض» تلقى كرده است. »
با توجه به توضيحات مذكور روشن مي شود كه آموزش برخي از علوم مانند علوم مربوط به اصول دين و أحكام فقهي مبتلا به، جزء واجبات عيني است و ساير علومي كه جامعه اسلامي نيازمند آنهاست واجب كفايي است.
بنابراين علوم تجربي هم اگر فراگيري آنها انگيزه الهي و ديني داشته ياشد يعني براي برآوردن نياز جامعه و كمك به مردم در اين زمينه باشد، فضائلي كه در روايات براي عالم و فراگيري علم آمده شامل او نيز مي شود.(البته دقت بفرماييد كه قصد اخلاص شرط اصلي تاثير گذاري اين علوم در رشد معنوي انسان است. در مقايسه اين دو علم يقينا علوم ديني جايگاه بالاتري دارد.)
پي نوشت ها:
1. ر.ك: شهيد مطهري، آشنايي با علوم اسلامي(منطق-فلسفه)، تهران، صدرا، 1378ش، ص 15 تا 21.
موفق باشید.