بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و ادب از انجایی که غیبت از گناهان بزرگ است و احادیث در باب بزرگی گناه ان تکان دهنده
و با توجه به اینکه حوزه های ان و خطوط و مرزهای ان ب روشنی برایم مشخص نشده
خواستارم مصادیق و حدود و مرزهای ان را برایم روشن کنید
با تشکر
و من الله توفیق

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اميدواريم تحت توجه عنايات خاص خداوند قرار گرفته و در زندگي موفق باشيد.
همان گونه كه مي دانيد به طور كلي، غيبت از نظر اسلام حرام است و قرآن به صراحت از آن نهي كرده و مي فرمايد: « لا يغتب بعضكم بعضاً(1) هيچ يك از شما ديگري را غيبت نكند». امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «غيبت بر هر مسلماني حرام است و حسنات را از ميان مي‌برد، همان طوري كه آتش هيزم را مي‌سوزاند.»(2)
در عين حال گاهي براي مصلحت مهم‌تر و در سطح كلان اين موضوع تجويز مي‌شود. برخي از آن‌ موارد عبارتند از:
1- دادخواهي: اگر انسان براي دادخواهي نزد كسي كه مي تواند حق او را بگيرد از ديگري كه بر او ظلم نموده،‌ تظلّم و دادخواهي كند به گونه اي كه مستلزم ذكر نام او باشد اشكال ندارد. قرآن مجيد به كساني كه مظلوم واقع شده اند اجازه داده است كه فرياد بكشند و حق خود را بگيرند.(3)
بنابراين اگرغيبت ظالم، باعث رفع ظلم شود (شنونده، قاضي يا شخصي باشد كه بتواند مثلاً با نصيحت ظالم رفع ظلم كند) اشكال ندارد.
2- غيبت كردن از كسي كه فسقش آشكار باشد نه پنهاني، مثل اين كه ظرف شراب را آشكارا در خيابان و بازار به دست گرفته بياشامد، ‌همچنين كسي كه پرده حيا را انداخته، در حضور مردم از گناه كردن حيا نمي كند، مثلاً كسي كه چشم چران است بگوييم چشم چران است. قدر مسلّم جواز غيبت، گناهي است كه آشكارا به جا مي آورد. امام صادق (ع)مي فرمايد: هرگاه فاسق به فسق خود تظاهر نمايد احترامي ندارد و غيبت او جايز است.(4)
3- جرح شاهد يا راوي: هنگامي كه انسان ببيند شخص فاسقي در دادگاه بر امري شهادت مي دهد يا روايتي نقل مي كند، براي حفظ حقوق مسلمانان و احكام شرع بايد هر چه درباره او مي داند، بيان كند.(5)
4- غيبت در مقام مشورت: هرگاه مسلماني با كسي در خصوص معامله اي يا شناخت شخص ديگري مشورت نمود، و طرف مشورت، عيبي از شخص مي داند كه اگر نگويد معامله صورت مي گيرد و مسلمان به ضرر مي افتد يا اين كه امري تحقق مي شود كه مشورت كننده لطمه جبران ناپذيري مي بيند، ذكر عيب مانعي ندارد.(6)
5- غيبت كردن به قصد نهي از منكر، با شرايط آن مانعي ندارد؛ به اين معنا كه هر گاه منكري را از مسلماني ببيند و بداند اگر غيبتش را بكند، آن را ترك مي كند جايز است، ولي اگر احتمال بدهد آن را ترك كرده، ذكر آن جايز نيست.
اگر مفسده هتك آبروي مسلمان، بيشتر از مفسده منكري كه مشغول آن است باشد، غيبت كردنش جايز نيست، هر چند يقين داشته باشد كه به واسطه غيبت كردن، آن گناه را ترك خواهد كرد.
6- ذكر كردن كسي به عيب و نقصي كه به آن مشهور و نشانه اش شده است مانند احول (چشم چپ) و اعرج (شل)، ليكن در صورتي كه قصد عيب جويي نداشته و فقط به منظور معرفي و شناساندن شخص باشد و طرف از ذكر اين القاب ناراحت نباشد. در غير اين صورت بايد از اين القاب استفاده نكند. چون موجب رنجش و آزار برادر ديني مي شود.
7- ردّ ادعاي كسي كه به دروغ به خود نسبتي مي دهد: رد كردن كسي كه به دروغ ادعاي نسبتي كند، زيرا مصلحت حفظ انساب و خانواده ها، مقدّم بر مفسده هتك ادعا كننده است.(7)
8- به طور كلي هر موردي كه مصلحت غيبت كردن،‌ از مفسده هتك احترام مؤمن بيشتر باشد، مانند شهادت دادن در مواردي كه لازم است.(8)
در غير اين موارد غيبت كردن و شنيدن جايز نمي باشد و هر فرد مسلمان در هر لباسي كه باشد وظيفه دارد از آن پرهيز كند.
براي اطلاعات بيشتر در اين زمينه مي توانيد به كتاب «اخلاق در قرآن» اثر آيت الله مكارم، ج 3، ص 97 به بعد و كتاب «گناهان كبيره» اثر شهيد دستغيب و"اخلاق" سيد عبدالله شبّر مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. حجرات (49) آيه 12.
2. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه.ق، ج 9، ص 117.
3. سوره نسا آيه 148.
4. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسة آل البيت، قم، 1409ق، ج 8، ص605.
5. سيد عبدالله شبّر، اخلاق، ترجمة محمد رضا جباران، قم، ناشر هجرت، ت1374ش، ص 240.
6. آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، قم، ناشر انتشارات اسلامي، ت1389ش، ج 2، ص 281.
7. همان.
8. همان.
موفق باشید.