با عرض سلام و خسته نباشید
همانطور که میدانیم یکی از مهمترین دلایل افرینش انسان رسیدن به کمال در تمام وجوه انسانی و به عبارت بهتر خلیفه الهی شدن است . حال برای رسیدن به این کمال وجودی بعداز عمل به شریعت رفتن در راه طریقت و عرفان است تا تمامی قوای وجودی ما
از حالت بالقوه به بلفعل تبدیل شود , از انجایی که در هر عصر و دوره ای تعداد اندکی وارد این وادی میشوند و مراحل تکامل را طی میکنند ایا دیگران که اگثریت مردم را نیز تشکیل میدهند هرز رفته اند و فرصت را از دست داده اند هر چند متشرع بوده باشند
یا اینکه اگر ما راه امثال عرفایی چون حاج اقا ملکی تبریزی , علامه طباطبایی , علامه حسن زاده و غیره ....را نرفتیم به هر دلیلی در جهان دیگر لاجرم به این رشد و تکامل میرسیم یا به عبارت بهتر دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ؟. و اگر غیر از اینه
یعنی فقط همین تعداد عرفا که در هر عصری تعدادشان انگشت شماره به کمال میرسند , تکلیف بقیه انسانها چیست ایا انان هیچگاه به جایگاه انسان کامل نخواهند رسید (خلاصه وجوب عرفان چیست )؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پاسخ در سه محور بيان مي شود:
الف _ راه سير و تكامل نه تنها براي انسان بلكه براي همه موجودات باز است مثلا دانه گندمي كه در بستر خاك با شرايط مناسبي قرار مي‌گيرد، شروع به رشد و نمو كرده ،به شاهراه تحوّل مي‌افتد و هر لحظه، صورت و حالت تازه‌اي به خود گرفته تا تبديل به يك بوته‌اي كامل داراي خوشه‌هاي گندم ‌شود. اگر نطفه حيواني در ميان تخم يا در رحم مادر شروع به تكامل نمود، راه مشخص را كه ويژه همان حيوان است، سير نموده، فردي كامل از همان حيوان مي‌شود.
اين راه مشخص و سير منظم در هر يك از انواع آفرينش كه در اين جهان مشهودند، برقرار و در سرشت همان نوع است. بديهي است نوع انسان از اين كليات مستثني نيست و هدايت تكويني كه در همه انواع آفرينش حكومت مي‌كند، در وي نيز حكومت مي‌كند، چنان كه هر نوع با سرمايه اختصاصي خود به سوي كمال خود رهسپار مي‌شود و هدايت مي‌يابد.
انسان نيز با هدايت تكويني به سوي كمال واقعي خود هدايت مي يابد. انسان در عين اين كه با انواع ديگر نباتي و حيواني در بسياري از ويژگي ها شريك است، ويژگي اختصاصي دارد كه عقل آدمي است.(1)
راه براي تكامل انسان تا جايي كه در توان دارد، باز است و انسان در فرايند تكاملي و ترقي معنوي خود به جايي نمي رسد كه در آن جا آخرين منزل و توقفگاه او تلقي شود، چه اين كه گر چه مسير تكاملي آدمي محدوديتي ندارد و محدود به حدي نيست و هر اندازه تلاش كند مي تواند كامل و كامل‌تر شود، ولي هر كس به اندازه استعداد و توان و تلاش خود مي‌تواند و مي‌خواهد سير كند و به كمال لايق خود برسد.
بنا بر اين گرچه ما معتقديم كه غير از وجود ختمي مرتبت كسي به حد نهايي كمال و به تعبير ديگر حد انسان كامل حقيقي نمي تواند برسد. اما اين امر به معناي عدم دست يابي ديگران به درجات كمال و عرفان نيست، بلكه راه تكامل براي همگان و تا جايي كه بتوانند سير كنند، باز است؛ از اين رو است كه عطار نكته‌آموز همين امر را در تشبيه مگس و تندباد (باد سرسر) بيان كرده مي گويد:
جُهد هر كس قدر حال او بود سير هر كس تا كمال او بود
گر مگس پرّان كند چندان كه است كي كمال سَرسَرش آيد بدست
ب_ نكته دوم اين كه فرايند تكاملي انسان از رهگذر تكاليف شرعي محدود ظرف عالم دنياست و پس از مرگ اين فرايند به پايان مي‌رسد. انسان در عوالم بعد از مرگ نظير برزخ و قيامت تكليفي ندارد. تكامل او از اين رهگذر متوقف است، گرچه در عالم برزخ مسئله تكامل برزخي خارج از حوزه تكاليف وجود دارد كه در جاي خود در اين باره به تفصيل بحث شده است. (2)
از آموزه‌هاي اسلامي به دست مي‌آيد كه روح انسان بعد از ورود به برزخ، به مقتضاي نظام برزخي و بر اساس راه و روش صحيح و درستي كه در نظام قبلي، يعني نظام دنيوي داشته، به سير و حركت خود و به تكامل و تقرب خود به سوي حضرت حق تعالي ادامه مي‌دهد. در برزخ برخي فشار ها سبب برطرف شدن بسياري از حجاب ها از چهره روح مي‌گردد و روح رو به تكامل مي رود و اين سير همچنان ادامه دارد.(3)
ج- بر اساس تحليل برخي از صاحب نظران معاصر در بهشت تكامل وجود دارد. بهشتيان هرگز در جا نمي زنند، بلكه در پرتو عنايات الهي و الطاف رباني همواره به ساحت قدس الهي نزديك تر مي‌شوند و در مسير قرب الي الله به پيشروي خود ادامه مي‌دهند.
گرچه در آن جا عبادت و تكليف نيست، ولي در پرتو اعمالي كه در دنيا انجام داده‌اند، همچنان به سير تكاملي خويش ادامه مي‌دهند، نظير بعضي درختان پر بار كه انسان يك بار آن را غرس مي‌كند، ولي آن درخت پيوسته جوانه مي‌زند و ريشه مي دواند و همه جا را فرا مي‌گيرد، در برخي آيات اشاره به اين تكامل آمده است: مثلا فرمود: هر صبح و شام روزي آن ها در بهشت مقرر است.(3) اين مواهب تازه معنوي كه در دو وقت به بهشتيان داده مي شود ،موجب ترقي و تكاملي آنان خواهد شد.
در روايتي از رسول خدا نقل شده:«و تاتيهم طرف الهدايا من الله تعالي لمواقيت الصلاه التي كانوا يصلون فيها في الدنيا تسلم عليهم الملائكه» (4) هداياي نخبه و برگزيده از سوي خداوند بزرگ در اوقاتي كه در دنيا نماز مي‌خواندند ،به آن ها مي‌رسد و فرشتگان به آن ها سلام و درود مي‌فرستند.
در روايت ديگر آمده: «و الذي انزل الكتاب علي محمد ان اهل الجنه ليزدادون جمالا و حسنا كما يزدادون في الدنيا قباحه و هرما» (5) سوگند به خدايي كه قرآن بر محمد نازل فرمود، اهل بهشت هر قدر زمان بر آن ها مي گذرند ،جمال و زيبايي شان بيش تر مي شود، همان گونه كه در دنيا با گذشت زمان بر پيري و زشتي آنان افزوده مي‌شد.
از اين گونه آموزه‌هاي به دست مي‌آيد كه در بهشت نيز سير تكامل انسان متناسب با آن جا ادامه دارد. (6) در نتيجه كساني كه در دنيا به كمال لايق نرسيده اند، امكان دست يابي به مراتب بالاتر كمال را مطلقا از دست نمي دهند.
پي نوشت‌ها:
1. علامه طبا طبايي، شيعه در اسلام، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران 1341ش، ص 82.
2. صادقي، نتايج كلامي حكمت صدرايي، نشر بوستان كتاب، 1389ش، ص258.
3. مريم (19) آيه 62.
4. الوسي، تفسير روح المعاني، نشر دار الفكر بيروت 1410 ق، ج 16، ص 103.
5. فيض كاشاني، علم اليقين، نشر بيدار، قم 1378 ش،ج2، ص 103.
6. ناصر مكارم، پيام قرآن، نشر دار الكتب الاسلاميه تهران، 1379 ش، ج 6، ص 365.
موفق باشید.