من یه مشکل خیلی جدی پیدا کردم
در واقع یه سوال طولانی و خیلی جدی
کسی رو پیدا کردم که ادعا می کنه در قرآن عدم یکنواختی وود داره
مثلا قرآن در یک سوره راجب یک موضوعی صحبت کرده و در یک سوره دیگر آن تغییر داده شده است
این موضوع ( این بحث ) شامل ۶۰ تفاوت میشه
همراه با آدرس
من شخصا ۲ مورد ان را نگاه کردم که تقریبا درست بود
a اما چون تحقیق قرانی بلد نیستم به کمک شما یا شخص آقای خامنه ایی نیاز دارم
اما تقاوت ها :
۱) حسابرسی عجیب الله
(سوره ۴ آیه ۱۱-۱۲) و (سوره ۴ آیه ۱۷۶) در مورد قوانین وراثت صحبت میکند. اگر یک مرد فوت شود، و از او سه دختر و دو والد و یک همسر باقی بماند؛ دختران ۲/۳ سهم، والد ها ۱/۳ سهم (هردو بر اساس سوره ۴ آیه ۱۱) و همسر ۱/۸ سهم (بر اساس سوره ۴ آیه ۱۲) از ارث را دریافت میکند که از میزان ارث بیشتر میشود.
مثال دوم، مردی فوت میشود و از او یک مادر و یک همسر و دو خواهر باقی میماند، مادر ۱/۳ سهم (سوره ۴ آیه ۱۱) همسر ۱/۴ (سوره ۴ آیه ۱۲) و خواهران ۲/۳ (سوره ۴ آیه ۱۷۶) که مجموع آنها ۱۵/۱۲ کل ارث است.
۲)چند فرشته برای مریم فرستاده شده بودند؟
وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در (سوره ۳ آیه ۴۲ و ۴۵) راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در (سوره ۱۹ آیه ۱۷-۲۱) تنها از یک فرشته صحبت میکند.
۳) اختلافات عددی بیشتر
آیا روزهای الله برابر ۱۰۰۰ روز بشر است (سوره ۲۲ آیه ۴۷، سوره ۳۲ آیه ۵) یا برابر ۵۰,۰۰۰ روز بشر است (سوره ۷۰ آیه ۴) ؟
چند باغ در بهشت وجود دارد؟ یک (سوره ۳۹ آیه ۷۳، سوره ۴۱ آیه ۳۰، سوره ۵۷ آیه ۲۱، سوره ۷۹ آیه ۴۱) یا زیادتر (سوره ۱۸ آیه ۳۱، سوره ۲۲ آیه ۲۳، سوره ۳۵ آیه ۳۳)؟
در (سوره ۵۶ آیه ۷) ادعا میکند که در روز قیامت مردم سه دسته میشوند، اما در (سوره ۹۰ آیات ۱۸-۱۹، سوره ۹۹ آیات ۶-۷) تنها دو گروه را بر میشمرد.
در مورد اینکه چه کسی روح را در هنگام مرگ از انسان میگیرد نیز تناقضی آشکار وجود دارد، فرشته مرگ (سوره ۳۲ آیه ۱۱)، یک فرشتگان (جمع) (سوره ۴۷ آیه ۲۷) و همچنین "این الله است که روح را از انسانها در هنگام مرگ میگیرد" (سوره ۳۹ آیه ۴۲).
صحیح بخاری ادعا میکند که جبرئیل ۶۰۰ بال داشت (جلد چهارم بخش ۵۴ شماره ۴۵۵) در حالی که قرآن در (سوره ۳۵ آیه ۱) میگوید فرشتگان ۲، ۳ یا ۴ بال دارند.
۴) الله چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز داشت؟
یک روز (سوره ۵۴ آیه ۱۹) یا چندین روز (سوره ۴۱ آیه ۱۶، سوره ۶۹ آیات ۶-۷).
۵) خلقت شش روز بود یا هشت روز؟
(سوره ۷ آیه ۵۴، سوره ۱۰ آیه ۳، سوره ۱۱ آیه ۷ و سوره ۲۵ آیه ۵۹) به روشنی اعلام میکند که الله زمین و آسمانها را در ۶ روز آفرید. اما در (سوره ۴۱ آیات ۹-۱۲) جمع روزهایی که الله بدانها اشاره میکند ۸ روز است.
۶) آفرینش سریع بود یا کند؟
الله آسمانها و زمین را در ۶ روز آفریده است (سوره ۷ آیه ۵۴) و مسلمانانی که میخواهند به قرآن چهره علمی بدهند میگویند این ۶ روز منظور ۶ دوره است، اما (سوره ۲ آیه ۱۱۷) میگوید که "الله به صورت آنی خلق میکند".
۷) اول زمین یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟
اول زمین و بعد آسمان (سوره ۲ آیه ۲۹)، اول آسمان و بعد زمین (سوره ۷۹ آیه ۲۷-۳۰).
۸) به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟
در مورد روش ایجاد زمین و آسمان قرآن یکجا میگوید که آنها از هم جدا بودند و بعد به هم گرویدند (سوره ۴۱ آیه ۱۱) اما در (سوره ۲۱ آیه ۳۰) میگویند که آنها ابتدا یکی بودند و بعداً از یکدیگر جدا شدند.
۹) انسان از چه ساخته شده بود؟
از لخته خون (سوره ۹۶ آیات ۱-۲) آب (سوره ۲۱ آیه ۳۰، سوره ۲۴ آیه ۴۵، سوره ۲۵ آیه ۵۴) "چیزی مانند سفال" (سوره ۳ آیه ۵۹، سوره ۳۰ آیه ۲۰، سوره ۳۵ آیه ۱۱).
۱۰) ناقص یا با جزئیات کامل؟
قرآن در جاهایی ادعا میکند که کامل است و تمامی جزئیات را دارا میباشد و هیچ چیز باقی نمانده است که در آن نباشد (سوره ۶ آیه ۳۸، سوره ۶ آیه ۱۱۴، سوره ۱۲ آیه ۱۱، سوره ۱۶ آیه ۸۹ و...) اما چیزهای بسیاری هستند که قرآن آنها را ناتمام باقی میگذارد، این نوشتار به مسئله شراب و شبهات موجود در قرآن میپردازد.
۱۱) پرستش یک خدا یا یک خدای دیگر؟
به محمد دستور میدهد که به ناباوران بگوید، شما چیزی را نمیپرستید که من میپرستم (سوره ۱۰۹ آیه ۳). هرچند سوره های دیگر در قرآن بطور مشخص اشاره میکند که آن ناباوران در واقع خدایی را پرستش میکنند که همان الله است.
۱۲) شفاعت کردن یا شفاعت نکردن، مسئله این است!
قرآن در مورد اینکه آیا در روز آخرت شفاعتی وجود خواهد داشت یا نه دچار تناقض میشود، در آیات (سوره ۲ آیه ۱۲۲-۱۲۳، سوره ۲۵۴ آیه ۶-۵۱، سوره ۸۲ آیات ۱۸-۱۹ و...) میگویند شفاعتی وجود ندارد و آیات (سوره ۵۳ آیه ۲۶، سوره ۴۳ آیه ۸۶، سوره ۳۴ آیه ۲۳، سوره ۲۰ آیه ۱۰۹) و البته هر دو این پاسخ ها را میتوان با احادیث مختلف پشتیبانی کرد.
۱۳) الله و تخت او کجاست؟
الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است (سوره ۵۰ آیه ۱۶) و در عین حال او بر روی تختش نشسته است (سوره ۵۷ آیه ۴) تختی که روی آب بنا شده است (سوره ۱۱ آیه ۷) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین ۱۰۰۰ و ۵۰۰۰۰ سال طول میکشد (سوره ۳۲ آیه ۵، سوره ۷۰ آیه ۴).
۱۴) ریشه بیچارگی کجاست؟
آیا شر و مصیبت از طرف شیطان است (سوره ۳۸ آیه ۴۱) ؟ از خود ماست (سوره ۴ آیه ۷۹) ؟ یا از طرف الله (سوره ۴ آیه ۷۸) ؟
۱۵) رحمت الله چقدر است؟
الله رحمت را بر خود مقرر کرده است (سوره ۶ آیه ۱۲) هرچند بعضی از اشخاص را هرچند که میتواند هدایت نمیکند (سوره ۶ آیه ۳۵، سوره ۱۴ آیه ۴).
۱۶) آیا در بهشت بازجویی خواهد بود یا نه؟
از یکدیگر سوال نخواهند کرد (سوره ۲۳ آیه ۱۰۱)، اما همچنان در یک پرس و جوی دو جانبه شرکت خواهند کرد (سوره ۵۲ آیه ۲۵) و از یکدیگر سوال خواهند کرد (سوره ۳۷ آیه ۲۷).
۱۷) آیا فرشتگان محافظ هستند؟
هیچ حافظی بجز الله وجود ندارد (سوره ۲ آیه ۱۰۷، سوره ۲۹ آیه ۲۲)، اما (سوره ۴۱ آیه ۳۱) فرشتگان خود میگویند "ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم." همچنین در سوره های دیگر نقش آنها بعنوان نگاهبان (سوره ۱۳ آیه ۱۱ و سوره ۵۰ آیه ۱۷-۱۸) و محافظان (سوره ۸۲ آیه ۱۰) اعلام میشود.
۱۸) آیا همه چیز مطیع الله است؟
به اینکه همه چیز مطیع الله است در (سوره ۳۰ آیه ۲۶) اعلام شده است اما در چندین جای دیگر در مورد عدم اطاعت مغرورانه شیطان از الله خبر میدهد از جمله (سوره ۷ آیه ۱۱، سوره ۱۵ آیه ۲۸-۳۱، سوره ۱۷ آیه ۶۱، سوره ۲۰ آیه ۱۱۶، سوره ۲۸ آیه ۷۱-۷۴، سوره ۱۸ آیه ۵۰)، همچنین در جاهای دیگری در مورد بسیاری از موجودات که از فرمان الله سرپیچی میکنند.
۱۹) آیا الله شرک را میبخشد؟
شرک بدترین گناهان شمرده میشود، اما به نظر میرسد نویسنده قرآن نتوانسته است در مورد اینکه الله شرک را میبخشد یا نمیبخشد تصمیم قاطعی بگیرد. در (سوره ۴ آیه ۴۸، ۱۱۶) میگوید نمیبخشد و در سوره (۴ آیه ۱۵۳) میگوید میبخشد، ابراهیم با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک میشود (سوره ۶ آیه ۷۶-۷۸) اما مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند.
۲۰) ماجرای پرستش گوساله طلایی
اسرائیلیان قبل از اینکه موسی از کوه بازگردد آغاز به پرستش گوساله طلایی کردند (سوره ۷ آیه ۱۴۹)، اما تازمانی که موسی بازنگشته بود از توبه کردن سر باز زدند و به ستایش گوساله ادامه دادند (سوره ۲۰ آیه ۹۱). آیا هارون نیز در گناه آنان شریک بود؟ نه (سوره ۲۰ آیه ۸۵-۹۰)، آری (سوره ۲۰ آیه ۹۲، سوره ۷ آیه ۱۵۱).
۲۱)یونس به بیابان رسید یا نرسید؟
ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم (سوره ۳۷ آیه ۱۴۵)؛ اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی آب و گیاه می افتاد (سوره ۶۸، آیه ۴۹).
۲۲) موسی و انجیل؟
مسیح بیش از ۱۰۰۰ سال بعد از موسی به دنیا آمد اما در (سوره ۷ آیه ۱۵۷) الله در مورد انجیلی که به مسیح داده شده است با موسی صحبت میکند.
۲۳) آیا کسانی که به زنان تهمت ناپاکی میزنند بخشیده میشوند؟
آری (سوره ۲۴ آیه ۵) نه (سوره ۲۴ آیه ۲۳).
۲۴) در روز آخرت کارنامه خود را چگونه دریافت میکنیم؟
در روز جزا، زیانکاران کارنامه اعمال بدشان را از کجا میگیرند؟ از پشتشان (سوره ۸۴ آیه ۱۰) یا از دست چپشان (سوره ۶۹ آیه ۲۵)؟
۲۵) آیا فرشته ها میتوانند نامطیع باشند؟
هیچ فرشته ای متکبر نیست، همه الله را اطاعت میکنند (سوره ۱۶ آیات ۴۹-۵۰)، اما "هان به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید" و همه آنها به آدم سجده کردند مگر ابلیس، ابلیس نافرمانی کرد و او بسیار متکبر است (سوره ۲ آیه ۳۴).
۲۶) تناقضی در (سوره ۲ آیه ۹۷) و (سوره ۱۶ آیات ۱۰۱-۱۰۳).
چه کسی قرآن را بر محمد وحی میکند؟ جبرئیل یا روح القدس (سوره ۱۶ آیه ۱۰۲) یا (سوره ۲ آیه ۹۷)؟
وحی های جدید وحی های قدیم را تصدیق میکنند (سوره ۲ آیه ۹۷) یا جایگزین آنها هستند (سوره ۱۶ آیه ۱۰۱)؟
قرآن عربی خالص است (سوره ۱۶ آیه ۱۰۳) اما تعداد بسیار زیادی کلمات غیر عربی در آن یافت میشود.
۲۷) حلقه بینهایت (تسلسل).
(سوره ۲۶ آیه ۱۹۲-۱۹۵-۱۹۶) میگوید "این (قرآن) وحیست از طرف خداوند... به زبان عربی و این (قرآن) در نوشته های (پیامبران) قبلی نیز هست. حال با دانستن اینکه انجیل و تورات به زبان عبری و یونانی نوشته شده است. چطور یک کتاب عربی میتواند در آن کتابهای غیر عربی آمده باشد؟ علاوه بر این اگر این قرآن در آن کتابها گنجانده شده است، همین (سوره ۲۶ آیه ۱۹۲-۱۹۵-۱۹۶) نیز باید در آن کتابها باشد، بنابر این آن کتابها نیز باید در کتابهای قبلی همین سوره را داشته باشند و همینگونه به یک حلقه بینهایت و تسلسل میرسیم.
۲۸) آیا تورات مثل قرآن است یا نیست؟
ادعای مسلمانان مبنی بر تحریف انجیل و تورات، از یک طرف با (سوره ۲ آیه ۲۴) و (سوره ۱۷ آیه ۸۸) و از طرف دیگر با (سوره ۲۸ آیه ۴۹) و (سوره ۴۶ آیه ۱۰) در تضاد است.
۲۹) "پیر زن عجوزه" و شخصیت الله.
در مورد داستان لوط "ما خانواده او را نجات دادیم، بغیر از عجوزه ای که عقب ماند" (سوره ۲۶ آیه ۱۷۰-۱۷۱). و باز میگوید "اما ما او و خانواده اش را حفظ کردیم، بغیر از همسرش را، او از کسانی بود که با دیگران دش شهر ماند (سوره ۷ آیه ۸۲). این دو آیه یا باهم تناقض دارند یا الله احترام چندانی به همسر پیامبر قایل نمیشود.
۳۰) اشکالات بیشتر در داستان قوم لوط.
جواب مردمش جز این نبود که "آنها را از قریه خود برانید که آنان مردمی هستند که از کار ما بیزاری میجویند" (سوره ۷ آیه ۸۲، سوره ۲۷ آیه ۵۶). مردمش به او پاسخی ندادند جز اینکه گفتند "غضب الله را برای ما بیاور اگر راست میگویی" (سوره ۲۹ آیه ۲۹). این دو جواب باهم یکی نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که "غیر از این جوابی ندادند" بنابر این این یک تناقض است.
۳۱) لذت الله؟
آیا عمل تنبیه خداوند از رحمت اوست یا از هدایت کردن و یا نکردن مستبدانه وی؟
۳۲) آیا ابراهیم بت ها را نابود کرد؟
ماجرای ابراهیم در (سوره ۱۹ آیه ۴۱-۴۹، سوره ۶ آیه ۷۴-۸۳) بطور مشخصی با (سوره ۲۱ آیه ۵۱-۵۹) متفاوت است، در حالی که در (سوره ۲۱) ابراهیم با مردمش بطور جدی مقابله میکند و حتی بت های آنها را میشکند، در سوره ۱۹ وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بت ها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود خفقان میگیرد و نه تنها مقابله ای نمیکند بلکه گویا منطقه را نیز ترک میگوید.
۳۳) پسر نوح چه شد؟
با توجه به (سوره ۲۱ آیه ۷۶) نوح و خانواده اش از طوفان نجات یافتند و (سوره ۳۷ آیه ۷۷) اعلام میکند که تخم و ترکه نوح نجات یافتند و (سوره ۱۱ آیه ۴۲-۴۳) میگوید که پسر نوح نابود شد.
۳۴) آیا نوح تبعید شده بود؟
پیش از اینها قوم نوح تکذیب کرده بودند. بنده مارا تکذیب کردند و گفتند: دیوانه است و به دشنامش راندند. (سوره ۵۴ آیه ۹). حال اگر نوح رانده شده بود (از منطقه اش رانده شده بود) چطور قومش میتوانند در هنگام رد شدن از کنار نوح که کشتی میساخت او را مسخره کنند (سوره ۱۱ آیه ۳۸). نوح نمیتواند هم طرد شده باشد هم توسط قومش مسخره شود.
۳۵) جادوگران فرعون مسلمان شدند یا کفر ورزیدند؟
آیا شعبده بازان فرعون، مصریان به پیامبر خدا موسی ایمان آوردند (سوره ۷ آیه ۱۰۳-۱۲۶، سوره ۲۰ آیه ۵۶-۷۳، سوره ۲۶ آیه ۲۹-۵۱) یا تنها اسرائیلیان به موسی ایمان آوردند (سوره ۱۰ آیه ۸۲)؟
۳۶) آیا فرعون در لحظه مرگ توبه کرد؟
(سوره ۱۰ آیه ۹۰-۹۲) میگوید که فرعون وقتی در بستر مرگ قرار گرفت توبه کرد و بنابر این رستگار شد، اما (سوره ۴ آیه ۱۸) میگوید چنین چیزی نمیتواند اتفاق بیافتد.
۳۷) ابطال.
کلام خدا در درستی و عدالت کامل است، هیچ کسی نیست که بتواند کلام خدا را عوض کند (سوره ۶ آیه ۱۱۵) همچنین به (سوره ۶ آیه ۳۴) و (سوره ۱۰ آیه ۶۴) نگاه کنید. اما بعدا الله (یا محمد؟) تصمیم میگیرد که بعضی از آیات را با آیات "بهتر" عوض کند (سوره ۲ آیه ۱۰۶، سوره ۱۶ آیه ۱۰۱)؛ و این البته بخاطر نادانی افراد نیست که خدا را مجبور به اینکار کرده باشند.
۳۸) راهنمای حقیقت؟
"بگو این الله است که بسوی حقیقت راهنمایی میکند، چه کسی بیشتر سزاوار دنبال روی است؟" (سوره ۱۰ آیه ۳۵) اما در واقع سزاوار بودن الله با (سوره ۱۴ آیه ۴) که میگوید "الله هرکس را که بخواهد هدایت میکند و هرکس را بخواهد گمراه میکند" زیر سوال میرود. ما از کجا بدانیم که از آن اشخاصی هستیم که خدا دوست داردمارا هدایت کند یا دوست دارد مارا گمراه سازد؟ یک مسلمان از کجا بداند از آن دسته افراد گمراه شده از طرف الله است یا از آن افراد هدایت شده.
۳۹) مجازات زناکار چیست؟
۱۰۰ ضربه شلاق (زن و مرد) (سوره ۲۴ آیه ۲)، آنقدر آنها را در خانه نگاه دارید تا بمیرند (برای زنان) (سوره ۴ آیه ۱۵). اگر توبه کردند و اصلاح یافتند آنها را رها کنید (در مورد مرد) (سوره ۴ آیه ۱۶). (سوره ۲۴ آیه ۲) با دو آیه بعدی در تناقض است و مجازات برای زنان و مردان در (سوره ۴ آیه ۱۵-۱۶) متفاوت است در حالی که در سوره ۲۴ آیه ۲ برای هردو یکسان است.
۴۰) چه کسی زیان گناهان را خواهد دید؟
قرآن میگوید هر کسی مسئولیت گناهان خود را بر عهده دارد (سوره ۱۷ آیه ۱۳-۱۵، سوره ۵۳ آیه ۳۸-۴۲)، اما قرآن یهودیان زمان محمد را برای گناهیی که اجدادشان ۲۰۰۰ سال پیش با ستایش گوساله طلاعی کرده اند محکوم میکند.
۴۱) آیا مسیحیان به بهشت وارد خواهند شد؟
(سوره ۲ آیه ۶۲) و (سوره ۵ آیه ۶۹) میگویند "آری" و (سوره ۵ آیه ۷۲، تنها بعد از ۳ آیه) و (سوره ۳ آیه ۸۵) میگوید "نه".
۴۲) تنها خدا میداند یا بعضی از انسانها هم میدانند؟ مشخص یا غیر قابل درک؟
"قرآن به زبان عربی روشن است" (سوره ۱۶ آیه ۱۰۳) اما "هیچ کس نمیداند تفسیر آن چیست جز الله (سوره ۳ آیه ۷). و انسانهای اهل فهم نیز میدانند (سوره ۳ آیه ۷).
۴۳) آیا فرعون غرق شد یا توسط اسرائیلیان نجات یافت؟
نجات یافت (سوره ۱۰ آیه ۹۲)، غرق شد (سوره ۲۸ آیه ۴۰، سوره ۱۷ آیه ۱۰۳، سوره ۴۳ آیه ۵۵).
۴۴) فرعون کی فرمان قتل پسرهای خردسال را داد؟
وقتی موسی پیامبر بود و در مورد خدا برای فرعون صحبت کرد (سوره ۴۰ آیه ۲۳-۲۵) یا وقتی موسی یک نوزاد بود (سوره ۲۰ آیه ۳۸-۳۹).
۴۵) کی و چگونه ایمانها مشخص میشود؟
"در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان برای انجام دادن کارها نازل میشوند." (سوره ۹۷ آیه ۳-۴). "ما آنرا در مبارک شبی نازل کردیم، ما بیم دهنده بودیم." شب قدر برای مسلمانان شب مقدسیست، شبیست که در آن همه چیز در مورد حیات و مرگ و... مشخص میشود. اعتقاد مسلمانان بر این است که هر چیزی که قرار است در طول سال اتفاق بیافتد در این شب توسط الله بر روی الواحی نوشته میشوند. این اعتقاد مسلمانان با (سوره ۵۷ آیه ۲۲) که میگوید "هیچ مصیبتی به مال یا جانتان نرسد مگر پیش از آنکه بیافرینیمش، در کتابی نوشته شده است. و این بر خدا آسان است." در تضاد است. این آیه در واقع میگوید که قبل از اینکه کسی خلق شده باشد سرنوشت افراد در الواحی نزد خداوند ثبت شده است و این نیز خود با (سوره ۱۷ آیه ۱۳) "کردار نیک و بد هر انسانی را چون طوقی به گردنش آویخته ایم. و در روز قیامت برای او نامه ای گشاده بیرون آوریم تا در آن بنگرد." که به این معنی است که افراد خود مسئول آن کاری که انجام میدهند و اتفاقی که برای آنها می افتد هستند.
۴۶) شراب، خوب یا بد؟
شراب و... از کارهای شیطان هستند (سوره ۵ آیه ۹۰) ولی در بهشت جوی هایی از شراب (سوره ۴۷ آیه ۱۵ و سوره ۸۳ آیه ۲۲ و ۲۵) جاری هستند. چگونه کارهای شیطان به بهشت راه یافته اند؟
۴۷) اخبار خوب مجازات دردناک؟
مسلماً خبر دادن به کسی در مورد شکنجه و مجازات شدنش خبر خوبی نیست، ولی قرآن ادعا میکند که خبر شکنجه دردناک خبر خوبی است (سوره ۳ آیه ۲۱، سوره ۸۴ آیه ۲۴، سوره ۴۵ آیه ۸، سوره ۳۱ آیه ۷، سوره ۹ آیه ۳۴، سوره ۹ آیه ۳ و سوره ۴ آیه ۱۳۸).
۴۸) آیا مسلمانان به دوزخ میروند؟
(سوره ۱۹ آیه ۷۱) میگوید تمامی مسلمانان به جهنم خواهند رفت (حد اقل برای مدتی) اما در جاهای دیگر ادعا میکند کسانی که در جهاد کشته میشوند مستقیم به بهشت میروند.
۴۹) آیا مسیح در بهشت خواهد سوخت؟
مسیح به سوی الله برخاسته است (سوره ۴ آیه ۱۵۸)، در کنار او قرار گرفته است (سوره ۳ آیه ۴۵) اما با توجه به اینکه میلیونها مسیحی خدا را میپرستند، قرآن میگوید تمام آنهایی که در کنار الله کسی را میپرستند به اضافه کسی که مورد پرستش قرار میگیرد در جهنم خواهد سوخت (سوره ۲۱ آیه ۹۸).
۵۰) اجنه و انسانها برای پرستش بوجود آمدند یا برای دوزخ؟
فقط برای خدمت و پرسیتش خدا بوجود آمده اند (سوره ۵۱، آیه ۵۶) اما بسیاری از آنها برای جهنم ساخته شده اند (سوره ۷ آیه ۱۷۹).
۵۱) پدر مسیح کیست؟
توضیح این تناقض در یک سطر میسر نیست.
۵۲) بوجود آوردن و بی نیاز بودن؟
یک تناقض داخلی برای اشتباه در انتخاب کلمات مناسب.
۵۳) آیا الله میتوانست یک فرزند داشته باشد؟
سوره (۳۹ آیه ۴) تایید میکند و (سوره ۶ آیه ۱۰۱) احتمال این کار را رد میکند.
۵۴) آیا مسیح مرده بود؟
(سوره ۳ آیه ۱۴۴) میگوید تمام پیامبران قبل از محمد مرده اند، اما (سوره ۴ آیه ۱۵۸) میگوید مسیح به سوی خدا برخاست.
۵۵) یک خالق یا چند خالق؟
قرآن در دوجا اعلام میکند که "الله بهترین خالق هاست" (سوره ۲۳ آیه ۱۴ و سوره ۳۷ آیه ۱۲۵) و این به این معنی است که غیر از الله خالق های دیگری نیز وجود دارند اما در عین حال خیلی جاها ادعا میکند "الله خالق همه چیز است" (سوره ۳۹ آیه ۶۲)، اگر خالق همه چیز الله است آنگاه دیگر خالق دیگری نمیتواند وجود داشته باشد.
۵۶) از همه نژادها یا از نژاد ابراهیم؟
(سوره ۲۹ آیه ۲۷) اشاره میکند که تمام پیامبران از تخم و ترکه ابراهیم بوده اند. اما (سوره ۱۶ آیه ۳۶) میگوید الله از میان همه ملتها مردمانی را به پیامبری برانگیخته است.
۵۷) ازدواج با زنان فرزندخوانده؟
مسلمانان میتوانند با زنان فرزندخوانده هایشان که از فرزندخوانده هایشان طلاق گرفته اند ازدواج کنند (سوره ۳۳ آیه ۳۷) اما مسلمانان نمیتوانند پسری را به پسرخواندگی بگیرند (سوره ۳۳ آیه ۴-۵).
۵۸) آیا پیامبری برانگیخته نشده اند مگر از نژاد هر قوم؟
قرآن میگوید برای هر مردمی پیامبری از میان خودشان برانگیخته ایم (سوره ۱۴ آیه ۴) و (سوره ۳۰ آیه ۴۷)، اما هم منابع اسلامی هم منابع دیگر سامی (مسیحی و یهودی) هردو بر سر این که یونس از قومی دیگر بود توافق نظر دارند.
۵۹) پیامبران میان اجنه و فرشتگان؟
الله تنها انسانها را به پیامبری بر می انگیزد (سوره ۱۲ آیه ۱۰۹ و سوره ۲۱ آیه ۷-۸ و سوره ۲۵ آیه ۲۰-۲۱) اما گویا در میان اجنه و فرشتگان نیز پیامبرانی وجود دارند (سوره ۶ آیه ۱۳۰، سوره ۱۱ آیه ۶۹ و ۷۷، سوره ۲۲ آیه ۷۵ و...).
۶۰) چند شرق و چند غرب؟
یک شرق و یک غرب (سوره ۲۶ آیه ۲۸)، دو شرق و دو غرب (سوره ۵۵ آیه ۱۷) چندین شرق و چندین غرب (سوره ۷۰ آیه ۴۰).
ضمناً اعلام می دارم به دلایلی امکان مراجعه بنده به تفاسیر قرانی وجود ندارد
خواهشمندم کمکم کنید
با تشکر
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم شما مواردي را ارسال كرده ايد كه به نظرتان آيات قرآن در آن موارد با هم تناقض دارد و حكايت از جهل و ناآگاهي فرستنده كتاب مي كند. خوشبختانه از همان زمان صدور قرآن با توجه به اين كه خود قرآن نبود اختلاف و تنافي در آيات را نمشانه خدايي بودن خود شمرده بود، مؤمنان و مخالفان مواردي كه به نظرشان اختلاف و تنافي داشت را مطرح مي كردند و پيامبر و امامان هم توضيح لازم و قانع كننده مي دادند و ثابت مي كردند كه ممكن است افرادي كه معناي آيات را متوجه نشده اند در نگاه ابتدايي بين آيات اختلاف و تنافي بيابند، ولي با كمي دقت معلوم مي شود اين اختلاف و تنافي اساسي ندارد و ناشي از متوجه نبودن نسبت به معناي صحيح آيه است. ما در دو مورد از موارد مطرح شده توضيح مي دهيم و شما را براي يافتن جواب بقيه موارد به سايت هاي پاسخگويي از جمله سايت: pasokhgoo.ir ارجاع مي دهيم. چناچه مواردي را نتوانستيد بيابيد مي توانيد به تدريج در ارتباطهاي بعدي مطرح كنيد.
1. در قرآن در باره تقسيم ارث آياتي نازل شده و براي بعضي از ورثه هميشه سهم معيني قرار داده شده و بعضي هيچ گاه سهم معين ندارند و بعضي گاهي سه معين دارند و گاهي ندارند.
با توجه به صورت هاي احتمالي بيشماري كه براي وارثان اتفاق مي افتد طبيعي است كه براي تقسيم ارث فقط يك فرمول كافي نباشد. گاهي وارثان در صورت پيش آمده همگي فرض و سهم معين دارند و جمع سهم همگي از كل ارث كمتر مي شود و مقداري اضافه مي آيد و گاهي كل ارث از مجموع سهم آنها كه معين شده، كمتر مي آيد و گويي خدا نمي دانسته كه ارث كم يا زياد مي آيد و تكليف كم و زيادي را معين نكرده و ما بايد اين نقص حكم خدا را جبران كنيم.
مورد سوال شما هم از اين گونه است كه گويا قرآن و خدا آن را پيش بيني نكرده و براي آن راه حلي ارائه نكرده و ما بايد آن را حل كنيم.
در فقه اهل سنت كه از تعاليم اهل بيت (ع) خود را محروم كردند، زماني كه ارث از سهام ها بيشتر باشد و مقداري اضافه آيد، آن را "تعصيب" ناميدند و معتقد شدند كه اضافي را بايد به مرداني كه خويشاوند پدري و "عصبه" ميت هستند، داد و زماني كه ارث كمتر باشد (مثل مورد بالا) آن را "عول" ناميدند و معتقد شدند كه بايد نقص را به همه ورثه سرشكن كرد و مشكل را حل نمود.
اما اهل بيت كه وارثان علم قرآن و معلمان آن به بشر هستند، در اين دو مورد بيانات و راه حلي ارائه دادند كه از خود قرآن بود نه ناشي از فهم بشر و نشان دادند خداوند عالم و دانا، همه اين احتمال ها را مي دانسته و براي آنها در همين آيات راه حل ارائه داده است.
براي آگاهي از راه حل قرآن در مورد بالا به شرح زير توجه كنيد:
قران و روايات وارثان را به سه دسته تقسيم كرده اند:
وارثاني كه هيچگاه فرض و سهم معين ندارند مثل پسر.
وارثاني كه گاه سهم معين و فرض دارند و گاه ندارند مثل دختر كه اگر تنها باشد و پسر همراه او نباشد، سهم معين دارد و اگر با پسر همراه باشد، سهم معين ندارد.
وارثاني كه سهم حداكثر و حداقل دارند مثل زن و شوهر و مادر كه حداقل و حداكثر دارند مثلا مادر اگر با فرزند همراه نباشد و حاجب هم نداشته باشد حداكثر و يك سوم و اگر حاجب داشته يا با فرزند همراه باشد، حداقل و يك ششم ارث مي برد.
اين نوع تقسيم بندي افراد را به مقدم و مؤخر تقسيم مي كند .در اجتماع افراد فرض دار و بي فرض، افراد فرض دار بر افرا د بي فرض مقدم اند و در اجتماع افراد فرض دار هم، آنها كه فرض حداقل و حداكثر دارند بر آنان كه در بعض صور فرض دارند و در بعض صور فرض ندارند، مقدم اند.
براي بيان كامل صورت هايي كه ممكن است پيش آيد را تصور مي كنيم تا بدانيم در كدام به نظر آنان اشكال وارد است:
صورت اول: وارثان همگي از كساني اند كه هيچ گاه برايشان سهم معين نشده يا در آن صورت پيش آمده، سهم معين ندارند. مثلا وارثان همه پسر هستند كه در اين صورت ارث بين آنان به صورت مساوي تقسيم مي شود يا پسر و دختر با هم اند كه باز هم ارث بين آنان به نسبت پسر دو برابر دختر تقسيم مي شود و كم و زيادي نمي ماند تا بخواهيم برايش چاره جويي كنيم.
صورت دوم: وارثان مخلوطي از صاحب فرض(سهم معين) و بدون فرض هستند كه در اين صورت ابتدا سهم صاحبان فرض را مي دهند و بقيه را بين افراد بدون فرض تقسيم مي كنند. مثلا وارث پسر و دختر و زن و مادر است. در اين صورت ابتدا فرض مادر و زن را مي دهند و بقيه را بين پسر و دختر تقسيم مي كنند و در اين صورت هم هيچ مشكلي پيش نمي آيد.
صورت سوم اين است كه همه ورثه از كساني اند كه بعضي سهم حداقل و حداكثر دارند و بعضي فقط در آن صورت سهم دارند و جمع فرض ها از كل ارث كمتر مي شود.
مثلا ورثه عبارتند از سه دختر و پدر و مادر و همسر [همين فرضي كه شما ذكر كرده ايد]، در اين صورت همه فرض دارند ؛ سه دختر دو سوم و پدر و مادر هر كدام يك ششم و همسر يك هشتم مي برد و جمع آنها بيست و نه بيست و چهارم است يعني پنج بيست و چهارم بيشتر از كل ارث .
در اينجا ما نمي دانيم چگونه تقسيم كنيم. زيرا مجموع فرض هايي كه در قرآن و سنت براي اين افراد معين شده از كل ارث بيشتر است؟
در اينجا از نظر مفسران غير صلاحيت دار بين وارثان فرقي نيست و وارثاني كه هميشه فرض اقل و اكثر دارند با وارثاني كه در آن صورت پيش آمده و بعض صورت هاي ديگر فرض دارند و در بعضي صورت ها فرض ندارند، تفاوتي نيست و بايد اين كمبود را به همه سرشكن كرد. آنان نتوانستند متوجه شوند كه وقتي خدا بعض افراد را در همه صورت ها صاحب فرض اقل يا اكثر شمرده و بعض افراد را در در بعض صورتها صاحب فرض شمرده و در بعض صور ديگر صاحب فرض نشمرده، از اين نحوه تعيين فرض، غرضي داشته و خواسته بين آنان هم تقدم و تاخر قائل شود و گروه اول (آنان كه هميشه فرض اقل يا اكثر دارند ) را بر گروه دوم (آنان كه در بعض صور فرض دارند و در بعض صور ندارند )تقدم بخشد هم چنان كه بين صاحبان فرض با غير صاحبان فرض تقدم قال شده بود و صاحبان فرض را بر غير صاحبان فرض تقدم بخشيده بود.
اگر آنان اين نكته مهم را درك كرده بودند، در تقسيم ارث در صورت بالا گرفتار مشكل نمي شدند و ابتدا سهم همسر و مادر را كه هميشه اقل يا اكثر فرض دارند، پرداخت مي كردند و بقيه را بين دو دختر و پدر به نسبت چهار براي دو دختر و يك سهم براي پدر تقسيم مي كردند؛ اما متاسفانه آنان به اين نكته باريك پي نبردند و به راه حل تراشي پرداختند و نقيصه را به همه ورثه سرشكن كردند. (مساله اي كه در فقه اهل سنت"عول" نام گرفت و اولين قائل به عول عمر بن خطاب بود.)
صورت چهارم اين است كه همه ورثه از كساني اند كه هميشه يا در آن صورت پيش آمده، فرض دارند و مجموع فرض ها از كل ارث كمتر است و مقداري اضافه مي آيد مثلا ورثه دو دختر و پدر مي باشند كه سهم دو دختر دو سوم و سهم پدر يك ششم است كه جمعا مي شود پنج ششم و يك ششم اضافه مي آيد. در اينجا هم همان مفسران بدون صلاحيت گفتند بقيه ارث (يك ششم) به اين ورثه نمي رسد و بايد آن را به مردان خويشاوند طبقه بعدي داد و اين مساله "عَصَبه" نام گرفت.
اين جا هم مفسران واقعي گفتند ما نمي توانيم با وجود طبقه مقدم، ارث را به طبقه مؤخر بدهيم. بلكه بقيه را هم بين آنان به تناسب فرضشان، رد مي كنيم.
بنا بر اين با توجه به اين كه خدا وارثان را سه دسته كرده، هميشه و در هر صورت افرادي مقدم و افرادي موخر هستند و اگر ما اين تقدم و تاخر را رعايت كنيم، ديگر هيچ گاه ارث كمتر نمي شود و هر گاه هم زيادتر شود، به فرمان خود خدا و پيامبر بايد زيادي را به همان وارثان رد كنيم و حق نداريم با وجود طبقه مقدم، ارث را به طبقه مؤخر بدهيم. پس خداوند طوري برنامه تقسيم ارث را ريخته كه هيچگاه به بن بست نخوريم. ولي كساني كه توان درك اين برنامه را نداشتند، خود را در بن بست ديدند و به نظر خود براي حل بن بست، شتافتند(منزه است خدا از اين كه برنامه ناقص بفرستد).
2. اين كه در بعض آيات سخن از ورود ملائكه بر مريم است و در بعضي سخن از يك ملك است؛ در جواب از اين اشكال گفته شده: حرف يك نفر را ميتوان به جمعي همفكر و همرأي او نسبت داد، مثل آيه:
«إذ قالوا اللهمّ إن كان هذا هو الحقّ من عندك فامطر علينا حجارةً من السماء؛(1) خدايا اگر اين مطلب حق و از جانب توست، پس سنگي از آسمان بر ما فرست».
اين كلام را فقط يك نفر بر زبان آورد، ولي بقيه نيز اين مطلب را در ذهن داشتند و به زبان حال آن را ميگفتند و بسياري هنوز اين سخن را ميگويند، از اين رو، قرآن آن را به جمع آورده و صحيح است.
گر چه توجيه بالا در جاي خود صحيح است. اما به مورد بحث نمي خورد. زيرا در مورد بحث سخن از خبر دادن و بشارت است، نه اعتقاد قلبي و عملي و زبان حال و قال؛ بنابر اين، به نظر چندان درست نميآيد كه سخن يك نفر را (كه وحدت و يكي بودن او كاملاً آشكار بوده) به جمع نسبت دهيم، حتى با وجود اين كه جبرئيل رئيس و بقيه مرئوس هستند، ولي چون در اينجا تمثّل (نموداري) فقط از جانب جبرئيل صورت گرفته و گوينده فرد متمثل بوده، ولي بقيه متمثل و آشكار نبوده اند، چندان زيبا و جالب و پذيرفتني نيست كه سخن را به او و همراهان نامريياش نسبت دهيم. آري اگر همة آنان پيدا و آشكار و متمثل بودند و سخن را فقط جبرئيل (كه بزرگ آنان است) گفته بود، اسناد آن به همه منعي نداشت، ولي در اينجا متمثّل فقط جبرئيل است و همراهي ندارد يا اگر دارد، ناپيدا هستند. اسناد كلام يك فرد به جمعي كه وجود ندارند يا ناپيدايند و براي ما در حكم غير موجود ميباشند، بليغ و پسنديده نميباشد.
دقت در آيات بالا نشان ميدهد كه دو مقام وجود داشته است:
در مقام اوّل ملائكه به حضرت مريم اخبار برگزيده شدن و بشارت فرزنددار شدن داده، براي پيدا شدن زمينههاي تحقق اين بشارت، او را به قنوت و سجود و ركوع با عابدان تشويق و ترغيب كردهاند. آيات آل عمران بيانگر اين بشارت و حكايت از اين مقام و مرحله است:
«وإذ قالت الملائكة يا مريم إنّ الله اصطفاك وطهّرك واصطفاك على نساء العالمين يا مريم اقنتي لربّك واسجدي واركعي مع الراكعين... إذ قالت الملائكة يا مريم إنّ الله يبشّرك بكلمةٍ منه اسمه المسيح عيسى بن مريم وجيهاً في الدنيا والآخرة ويكلّم الناس في المهد وكهلاً ومن الصالحين...».(2)
در اين مقام ملائكه بدون اين كه متمثل (نمودار) شوند، با مريم عليها السلام سخن گفته و اوامر خداوند را به او ابلاغ كرده و بشارت خداوند را به او رساندهاند.
امام مقام دوم، مقام ملاقات مريم با حضرت جبرئيل است .در اين مقام كه بعد از مقام اول اتفاق افتاد، حضرت مريم در خلوت بوده كه ناگاه جبرئيل (ع) به صورت جواني رعنا بر او ظاهر شد تا بشارت داده شده به مريم را محقق گرداند. در اينجا ديگر سخن صرفا از بشارت نيست، بلكه سخن از اهداي فرزند و تحقق وعده داده شده است.
در مقام اوّل بشارت از فرزند پسري است كه مصداق كلمةالله است، يعني به ايجاد خداوندي بدون علل و اسباب ظاهري ايجاد ميگردد و چون از پدري متولد نميشود، به مادر منسوب است: «بكلمة منه اسمه المسيح عيسى بن مريم» ولي حضرت مريم كه تا آن زمان ازدواج نكرده و با هيچ مردي خلوت نكرده، به صورت طبيعي متوجه اسباب ظاهري است و سؤال ميكند: «ربّ أنّي يكون لي ولد ولم يمسسني بشر؛(3) پروردگارا، چگونه مرا پسري باشد در حالي كه با هيچ انساني خلوت و آميزش نكردهام؟!»
ممكن هم هست سؤال از پدر آيندة طفل باشد، يعني: خدايا! من كه تا به حال با مردي آميزش نداشتهام كه پدر طفل موعود باشد، پس چه كسي پدر اوست و از چه كسي فرزنددار ميشوم؟
اگر حضرت مريم به جزئيات بشارت دقت ميكرد، متوجه مطلب ميشد و ديگر نميپرسيد، چون در بشارت فهمانده شده بود كه ايجاد فرزند با ايجاد ساير فرزندها فرق دارد. آن ظهور تام كلمة ايجاد است، بدون وساطت هيچ سببي؛ علاوه او چون به به پدر منسوب نيست، منسوب به مادر است.
احتمال هم دارد كه اين فرزند به صورت عادي و بعد از ازدواج ايشان متولد شود، كه سؤال را پيگيري نكرد و به اصل بشارت قناعت نمود.
اما در مقام دوم وقتي حضرت جبرئيل به صورت يك انسان كامل الخلقة رعنا بر مريم در خلوتش وارد شد، ابتدا حضرت به گمان اين كه اين فرد قصد بدي دارد، ترسيد و او را نيز نهي از منكر كرد و هشدار داد:
«إنّي أعوذ بالرحمن منك إن كنت تقيّاً».(4)
اما وقتي سخن حضرت جبرئيل را شنيد كه فرستادة خداست تا به وي غلام و پسري پاك ببخشد، سؤال سابق برايش زنده شد و گفت: من كه تا به حال با كسي به حلال يا حرام نزديكي نكردهام، چگونه فرزند پسري به من الآن داده ميشود؟ در اينجا سخن از تحقق بالفعل فرزند است و او هيچ علت سابقي براي تحقق زايش سراغ ندارد. قبل از اين نه به حلال و نه به حرام با كسي خلوت نداشته و آميزش نكرده، پس چگونه فرزند حاصل ميگردد، كه حضرت جبرئيل همان جواب سابق را تكرار ميكند.
سؤال كردن مكرّر به معناي انكار قدرت خداوند نيست، بلكه از آن جهت است كه حضرت در مرحله قبل به جواب توجه دقيق نداشت و بيشتر در محتواي بشارت غرق شده بود. در اين مرحله نيز وقتي از تولد فرزند خبر شنيد، به طور عادي ذهنش متوجه اسباب ظاهري گشت.
بنا بر اين گفتگوي ملائكه و جبرئيل با مريم در دو مقام بوده است: ابتدا ملائكه به آن حضرت بشارت فرزنددار شدن دادهاند و ... در مرحله دوم حضرت جبرئيل بر او نمودار شده تا بشارت داده شده را محقق گرداند.
اگر در بار دوم نيز مريم مانند يك فرد بيخبر از چگونگي فرزنددار شدن، ميپرسد، بدان جهت است كه در بار اوّل بيشتر به اصل بشارت توجه داشت و در جزئيات آن زياد دقيق نشده بود و سخن از فرزنددار شدن در آينده بود و اما بار دوم وقتي از سخن از فرزند دار شدن در همان زمان را شنيد، چنان اين كلام و سخن و وعده عجيب و غير عادي بود، كه همه گذشتهها را از ذهن او پاك كرد و مانند يك فرد بيخبر پرسيد: چگونه من كه نه به حلال و نه به حرام با كسي همبستر نشدهام، فرزنددار ميشوم؟ بنابر اين حضرت در دو مقام بشارت شنيده، در مقام اول از ملائكه بشارت فرزنددار شدن در آينده را شنيده و در بار دوم از جبرئيل كه به صورت جواني رعنا متمثل شده بشارت فرزنددار شدن در همان لحظه را شنيده است و سؤال حضرت در بار دوم منافاتي با اطلاع اجمالي او ندارد و تناقض نيست.
پينوشتها:
1. انقال (8) آيه 32.
2. آل عمران (3) آيه 42 ـ 50.
3. همان، آيه 47.
4. مريم (19) آيه18.
موفق باشید.