با سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان! مدتی پیش اشتباهی مرتکب شده و در حق یک تن از هم کلاسیان خانم خودم که لب تاپ خودشون رو بهم داده بودند، خیانت در امانتی کردم که بعد هاپشیمون شدم و در صدد جبران بر اومدم! اما بعد از مدتی با خبر شدم که یکی از دوستان و تنها کسی که از این مساله با خبر بود به دلیل حسادتی که نسبت به رابطه من و اون دختر داشت ( رابطه بسیار عادی و در حد هم کلاسی اما چون این آريالا قبلا به اون دختر ابراز علاقه کرده بود و جواب رد شنیده بود پیش خودش فکرای دیگه ای می کرد) خبر این کار زشت منو به گوش همه دختران هم کلاسیم رسوند! و با بزرگ نمایی بیشتری برای تخریب من برای اونا این مساله رو بازگو کرد بعد ها که من متوجه این قضیه شدم کاملا این قضیه رو کتمان کردم! و با تحقیقات کمی که انجام دادم فک کردم می تونم برای حفظ آبروی خودم تو این قضیه قسم دروغ و توریه هم بکنم! و بعدا در حق این اشخاص دعای خیر انجام بدم و صدقه بدم..چون اگه می فهمیدن واقعا این کارو کردم مساله به خونواده ها و آبروریزی بزرگتری کشیده می شد... مشکل اینجاست که اتفاقاتی هم افتاده که در صورت قسم دروغ من به قرآن احتمال بسیار این آقا محکوم بشه...به خاطر جرمی که مرتکب نشده!اما قضیه دادگاهی نمیشه!! چون این وسط فقط من هستم که به جرم افترا علیه ایشون شکایت کنم! و طبیعتا من هم این کا رو انجام نخواهم داد! سوال من از شما استاد گرامی اینه که با این شرایط بهترین کار چیه که من انجام بدم...آیا به انکار خودم ادامه بدم...یا مساله رو قبول کنم!؟ تهدیدم کردند که اگه بفهمن کار من بوده هم مساله رو به حراست دانشگاه می کشونن و... آیا دعا کردن من برای اینکه اونا نفهمن کار من بوده و حرفمو باور کنن صحیح است یا خیر؟! ممنون میشم راهنمایی ام کنید

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي كار شما خيانت در امانت و تصرف در مال فردي بدون رضايت او، حرام و داراي اشكال بوده است، بايد به خاطر اين كار توبه كنيد و طلب بخشش كنيد، و چون كار شما حق الناس هم بوده بايد از ايشان طلب بخشش و حلاليت كنيد، ولي از آن جايي كه حلاليت طلبيدن سبب ايجاد كدورت و اختلاف و يا آبروريزي مي شود، حلاليت لازم نيست و همان توبه و انجام كارهاي خير و هديه كردن ثوابش به ايشان كافي است.
اما در مورد افشا شدن كار شما بايد بگوييم كه دروغ گفتن يا قسم دروغ خوردن در اين مورد جايز نيست، قسم خوردن در امور راست هم مكروه است، چه برسد قسم دروغ خوردن، قسم دروغ خوردن حرام است و از گناهان كبيره است، حتي اگر برعليه خودتان باشد و در روايات آمده است پنج چيز علامت مومن هست يكي از آن موارد الصدق عند الخوف هست (1) يعني راستگويي جايي كه مي ترسيم.
دروغ كار آدم هاي ضعيف و ترسو است و انسان قوي و شجاع دروغ نمي گويد؛ زيرا كه نيازي به استفاده از اين روش غلط ندارد. اصولا چرا بايد انسان مرتكب خطا و خلافي بشود و سپس بخواهد براي اين كه مورد سرزنش ديگران قرار نگيرد، دچار خطاي بزرگتر و گناه عظيم تري همچون دروغ گردد. موارد بسيارى نيز وجود دارد كه به عنوان دروغ مصلحت‏آميز در بين مردم شناخته مى‏شود، اما در واقع چنين نيست، مثلاً كسى به خاطر مصلحت فردى خود و منافع شخصي و كارهاي جزيي دروغ مى‏گويد. آن چه نزد عوام متداول است و آن را دروغ مصلحتى مى نامند كه مصلحت شخصى خودشان است، دروغ واقعى و حرام بوده و داراى آثار خود است و مصلحت انديشى موجب عذر نخواهد بود.
ولى به دو موضوع بايد مؤكّداً توجه داشت:
نخست اين كه اين موضوع كاملا جنبه استثنايى دارد و جز در شرايط خاصّى دروغ گفتن جايز نيست و نبايد عدّه اى موضوع «دروغ مصلحت آميز» را دستاويز كرده و بدون جهت و يا براى به دست آوردن منافع شخصى دروغ بگويند و اين عمل زشت را به نام اين كه مصلحت! ايجاب كرده، مرتكب شوند.
دوّم اين كه اسلام بقدرى به موضوع دروغ اهمّيّت داده كه حتّى در مواردى كه ضرورت ايجاب مى كند كه انسان دروغ بگويد، دستور «توريه» داده است و در ميان دانشمندان و فقهاى ما اين فتوا مشهور است. منظور از «توريه» اين است كه در موارد ضرورى به جاى دروغ گفتن، جمله اى گفته شود كه شنونده به گمان خود از آن مطلبى استفاده كند در حالى كه منظور گوينده چيز ديگرى بوده است; مثلا: كسى از ما بپرسد آيا فلان كس درباره من چنين حرف بدى زده؟ ما در جواب مى گوييم: نه و منظورمان اين باشد كه به اين عبارت نگفته - اگر چه همان مطلب را به عبارت ديگر گفته است - ولى شنونده از كلمه «نه» چنين مى پندارد كه اصلا آن حرف درباره او گفته نشده است.
پس اگر دروغ گفتن تان از همان مواردي است كه براي مصلحت خودتان و كارهاي شخصي و جزيي بوده است، دروغ گفتن و قسم خوردن تان اشكال داشته و جايز نيست و اگر خطر آبروريزي يا فتنه و اختلاف است تنها راه، سكوت يا توريه است.
پي نوشت ها:
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه.ق، ج 64، ص 293.
موفق باشید.