سلام علیکم.
بنده متن زیر را در اینترنت دیدم. آیا صحت دارد؟ چگونه امکان دارد حضرت علی (ع) چنین سخنانی را گفته باشند؟ لطفا در خصوص همه مطالب نقل شده توضیح بفرمایید. با تشکر.

حسن بپرهیز از مشورت کردن با زنان زیرا اندیشه ایشان رو به ناتوانی و تصمیماتشان رو به سستی است. با حجاب و پوشاندنشان\ چشم انها را از دیدن مردم بازدار. مگذار بیرون از خانه رفته و چشمشان بر مردم افتد. زیرا سخت گرفتن در حجاب برای ایشان پاینده تر است و بیرون رفتن اینان بدتر از آن نیست از آوردن کسی را که از جهت ایشان اعتماد و اطمینانی به او نیست. و اگر می توانی کاری کن که غیر از تو را نشناسند و مسلط مکن زن را به آنچه به او مربوط نیست. زیرا زن مثل گیاه است و نه کارفرما. پس او را از انجام امور باز دار. (نهج البلاغه-نامه 31- وصیت علی به فرزندش حسن)

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم در آيات قرآن و سخنان معصومين فرازهايي وجود دارد كه در نگاه اول بر پايين بودن شأن زن دلالت دارد و گوئي آن آيه و كلام نسبت به زنان توهين آميز مي باشد. براي درك صحيح و در امان ماندن از اشتباه در ارتباط با آن آيات و احاديث بايد به نكته زير توجه داشت:
1. بنا بر متن اصلي اسلام يعني قرآن، زن از همان خمير مايه اي آفريده شده كه خمير مايه آفرينش مرد بوده است.(هو الذي خلقكم من نفس واحده و جعل منها زوجها)(1)
پس زن و مرد از حيث ذات يكسان و هم مرتبه مي باشند و مرد بر زن برتري ذاتي ندارد.
2. مخاطب قرآن نه مرد بلكه انسان اعم از زن و مرد است.(ناس، بني آدم، انسان)
3. از نظر قرآن نه مرد برتر است و نه زن، بلكه برتر و مقرب تر در نزد خدا(كه حقيقت برتري است) مردان و زناني اند كه تقواي بيشتري دارند.(انا خلقناكم من ذكر و انثي و...ان اكرمكم عند الله اتقاكم)(2)
4. بر خلاف توهم گذشتگان كه عمل زن را ارزشمند و مقبول درگاه خدا نمي دانستند (3)، از نظر اسلام هيچ تفاوتي بين زن و مرد نيست و ملاك قبولي اعمال، صالح بودن آنها و ايمان عمل كننده است.(من يعمل من الصالحات من ذكر او انثي و هو مرمن فاولئك يدخلون الجنه و لا يظلمون نقيرا)(4) (اني لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي)(5)
5. مسووليت اجتماعي زن و مرد يكسان است:(المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر )(6)
6. چون زن و مرد دو جنس هستند و تفاوت هايي در استعداد و توانايي ها دارند، از حيث حقوق و تكاليف هم تفاوت هايي دارند و گرچه در حقوق و تكاليف متفاوتند، اما اين تفاوتهابا ويژگي ها و استعدادهاي هر كدام تناسب دارد و عدالت كاملا لحاظ شده است.
تفاوت حقوق و تكاليف اگر مبتني بر تفاوت هاي طبيعي و خلقتي و با رعايت آنها و متناسب با آنها باشد، ظلم نيست، بلكه عين عدالت است. تساوي حقوق و تكاليف در شرايطي كه از حيث خلقت و ويژگي هاي خلقتي با هم تفاوت دارند، عين ظلم و بي عدالتي است.
7. عدالت اقتضا مي كند كه بين حقوق و تكاليف هم تناسب برقرار باشد و در برابر هر حقي، تكليفي و در ازاي هر تكليفي، حقي باشد. اگر زن يا مرد تكليف خاصي بر عهده مي گيرد در قبال آن از حق خاصي هم بهرمند گردد. اگر حقوق را به مردان بدهيم و تكاليف را بر زنان بار كنيم يا در قبال تكليفي كه بر زنان بار مي كنيم، حقي برايشان قرار ندهيم، اين ظلم و بيعدالتي است. اما بهرمندي حقوقي بيشتر براي كسي كه تكليف بيشتري هم بر عهده دارد، ظلم نيست و عين عدل است.
8. متاسفانه زن در طول تاريخ مقهور و تحت ستم بوده و نتوانسته در جامعه حتي در زماني كه حكومت به نام اسلامي بوده (جز دوره محدود رسول خدا و امام علي)، به درستي رشد كند و بسياري از دستور العمل هايي كه از معصومين صادر شده ناظر به واقعيت هاي موجود اجتماعي است.
براي آگاهي يافتن از نگاه واقعي پيامبران و امامان راجع به جنس زن بايد رفتار آنان با همسران و دختران خويش را ملاك قرار داد. آنان زنان و دختران خود را تربيت كرده و مانند مردان و پسرانشان رشد داده بودند و سيره عملي آنان با همسران و دختران و زنان مؤمن و تربيت شده، نشان از ديدگاه واقعي آنان نسبت به زنان دارد.
آنان در برخورد با زنان تربيت شده نشان مي دادند كه از نگاه آنان زن و مرد مؤمن تفاوتي ندارد و اگر در معاشرت با زنان هشدارهايي داده شده، نسبت به زنان تربيت نشده است.
9. معمولا زن به طور طبيعي به زيور و لباس و زيبايي و آرايش و...اهميت زياد مي دهد و اين اخلاق ذاتي اگر جهت صحيح داده شود، در جهت استحكام زندگي خانوادگي و اجتماعي است، ولي در جوامعي كه حكومت حق و عدل حاكم نيست، اين اخلاق زنان به صورت افراطي رشد داده مي شود به طوري كه اين خلق كه مي توانست عاملي براي حفظ استحكام خانواده و قوام اجتماع باشد به عاملي براي از هم گسستن قوام زندگي خانوادگي و در هم ريختن نظم اجتماعي بدل مي گردد.
10. از طرف ديگر زنان و مردان نسبت به هم تعهد دارند و بايد يكديگر را امر به معروف و نهي از منكر كنند، ولي چون مسووليت اداره خانواده به مرد سپرده شده، بدين جهت مسووليت او بيشتر است و او علاوه بر حفظ خود، نسبت به سلامت فكري و اعتقادي خانواده اش هم مسوليت خاص دارد و بعضي از دستور ها از باب اين مسوليتي است كه دارد و اين توهين به زن و فرزندان نيست، بلكه متعهد كردن مرد نسبت به آنان است.
11. اگر حديثي مخالف نص قرآن و مباني يقيني فوق باشد ، قطعا آن جعلي است و سخن پيامبر و امامان نيست و نبايد بدان توجه كرد ولي به آساني نمي توان گفت اين حديث مخالف نص صريح قرآن است. زيرا چه بسا ما معناي صحيح حديث را متوجه نشده باشيم و اگر به معناي صحيح توجه پيدا كنيم، مي بينيم كه با قرآن منافات ندارد.
با توجه به اين كه فهم درست احاديث مهارت فوق العاده مي خواهد، عالمان در مقام بررسي حديث و استنباط حكم بسيار سختگيرند و به آساني به يك حديث اعتماد نمي كنند و معناي ابتدايي و ظاهري را قبول نمي كنند و به استناد آن حكم صادر نمي نمايند.
در مقام نقل حديث هم نبايد هر چه را عنوان حديث دارد، بدون بررسي سندي و متني نقل كنيم و از طرف ديگر نبايد هر حديثي را كه مخالف قرآن پنداشتيم، فوري از كتب حديث حذف كنيم. زيرا چه بسا ما معناي صحيح حديث را متوجه نشده ايم و آيندگان معناي صحيح حديث را متوجه شوند و ببينند كه بين آن حديث و قرآن، منافاتي نيست بلكه بايد براي نقل حديث يك حداقلي در نظر گرفته و هر حديثي كه آن حداقل را دارد، نقل كنيم و بررسي بيشتر را به خود فتوا دهندگان و استنباط كنندگان و اهل روايت و درايت بسپاريم.
اگر گذشتگان مي خواستند با ميراث حديثي اين گونه رفتار كنند و هر حديثي را كه صحيح و همراستا با قرآن ندانسته بلكه آن را منافي با قرآن مي پنداشتند، حذف كنند، امروز ميراث حديثي ما بسيار ناچيز مي شد.
براي بررسي يك حديث از لحاظ متن و محتوا ما ابتدا بايد اصول و چارچوب هاي اسلام و قرآن را به دست آوريم و آن حديث را با دقت بر اصول و چارچوب ها عرضه كنيم و در مجموعه احاديث ببينيم تا به معناي آن راه يابيم و علاوه بر آن، صحيح يا جعلي بودنش را متوجه شويم.
ديگر اين كه اگر حديثي از حداقل اعتبار سندي برخوردار است، بايد سعي كنيم معنايي همراستا و متلائم با قرآن و اصول و مباني دين برايش پيدا كنيم به گونه اي كه هم حديث را رد نكرده و هم معنايي منافي با مباني برايش نپذيرفته باشيم و در نهايت اگر نتوانستيم، حديث را وانهيم و علمش را به خدا، رسول و امامان واگذاريم.
با توجه به اين مقدمه؛ بسياري از روايات كه به ظاهر بر نكوهش جنس زن دلالت دارد، بيان حقيقت وجودي زن است و در مقام ارزش گذاري مثبت يا منفي نيست. اگر آن حقيقت وجودي در راستاي صحيح قرار گيرد، زن را اوج مي دهد و شايسته ستايش مي گرداند و اگر در راستاي غلط قرار گيرد، زن را تنزل مي دهد و پست مي گرداند.
بسياري از اين روايات گر چه در نگاه اول تحقير كننده زن هستند،ولي توجيه صحيح و معقول دارند.
بسياري از اين روايات جعلي هستند و...
با توجه به توضيحات بالا به وصيت امام علي خطاب به فرزندش در ارتباط با زنان نگاهي دوباره مي اندازيم:
اين وصيت با توجه به مسئوليتي است كه مرد به عنوان رئيس نسبت به افراد خانواده و سلامت جسمي، روحي و رواني آنان دارد. از آنجا كه مرد رئيس خانواده است، در باره افراد خانواده از جمله همسر و دخترانش مسئوليت دارد و اين فرازها با توجه به اين مسئوليت است.
اين كه از مشورت نهي كرده، با توجه به تربيت نشده بودن غالب زنان است و گر نه اگر زناني تربيت شوند و قواي عقلي و فهم و ايمان آنان شكوفا شود، مشورت با آنها نه تنها ناپسند نيست. بلكه پسنديده است و پيامبر و امامان به همسران و دختران و زنان با ايمان و با فهم و كمال مشورت مي كردند(7) و از مشورت آنان بهره مي گرفتند اما غالب زنان چون تربيت نشده اند و صفاتي چون ترس، بخل و حرص در آنان قوي تر از ديگران است، طبيعي است كه صلاحيت طرف مشورت واقع شدن ندارند همچنان كه با مرداني كه اين صفات را دارند، نبايد مشورت كرد.(8)
حجاب و پوشيدگي زن در ارتباطات اجتماعي هم به خير و صلاح خود او و هم به خير و صلاح خانواده و جامعه است و مرد نسبت به زن در انجام اين وظيفه هم تعهد دارد و موظف است او را راهنمايي و به انجام اين وظيفه قانع كرده و از زير پاگذاشتن اين وظيفه برحذر دارد. البته زنان هم مانند مردان حق حضور اجتماعي و وظيه امر به معروف و نهي از منكر دارند، ولي خودداري از اختلاط بسيار ارزشمند است و به خير و صلاح فرد و جامعه است كه زن و مرد از اختلاط هاي غير لازم خودداري ورزند و اين فراز يادآوري اين تعهد به مرد است كه زن را از چنين اختلاط هايي برحذر دارد و گرنه حضور اجتماعي سالم و لازم را نبايد منع كند.
طبيعي است همان گونه كه اختلاط هاي بي ضابطه در خارج از منزل زن را فاسد مي كند، ارتباط هاي بي ضابطه در درون منزل هم به همين اندازه فاسد كننده است و مرد نبايد اجازه دهد افراد فاسد به منزلش رفت و آمد داشته باشند و خانواده او را فاسد كنند.
حضور زن در كارهاي سنگين هم پسنديده نيست، گرچه ممنوع نمي باشد. زيرا زن ريحان و مظهر لطافت و زيبايي است و حفظ اين لطافت و زيبايي به مصلحت خود او و خانواده اش است و برعهده گرفتن مسئوليت هاي سنگين اجتماعي و كارهاي سخت، زن را فرسوده مي كند و اين كارها را بايد قهرمانان و افراد داراي بازوهاي ستبر و قوي به عهده بگيرند و زن ريحان است نه قهرمان.
پي نوشت ها:
1. اعراف(7)آيه189.
2. حجرات(49)آيه13.
3. طباطبايي، الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي، 1374ش، ج4، ص140.
4. نساء(4)آيه124.
5. آل عمران(3)آيه195.
6. توبه(9)آيه71.
7. ام سلمه، علي محمد علي الدخيل، تهران، امير كبير، ص62.
8. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، قم، انتشارات اسلامي، 1404ق، ج4، ص409.
موفق باشید.