با سلام و عرض ادب و احترام
و با عرض پوزش از ارسال مجدد سؤال به دلیل عدم مشاهده در بخش "پرسش های من" و احتمال حذف آن
نزذیک به سه سال است که به مازندران منتقل و در این مدت بصورت مجردی زندگی می کنم.
تنهایی و غربت و عدم تفاهم در 25 سال زندگی مشترک با همسری بداخلاق ،بددهن و فحاش و بدبین و سرد مزاج و برای رسیدن به آرامشی نسب و نیز به پیشنهاد بعضی از دوستان تصمیم به ازدواج موقت طولانی مدت گرفته ام .یکی از دختران صاحب خانه ام که از هر نظر مورد تأیید است و حدود 6 ماه است که به دلیل نازا بودن از شوهر دوم خود طلاق گرفته مورد مناسبی است . اورا از مادرش خواستگاری کردم ولی به دلیل متآهل بودن من شدیداً مخالفت نمود.البته با شناختی که ازدخترش دارم و با شناختی که آنها از من دارند یقین دارم مخالفتی نمی کند.چون این حقیر به دلیل حسن خلق و چشم پاکی مورد تأیید خانواده اش و اهالی محل هستم. در ضمن این راهم بگویم که به دلیل سختیها و ناکامیهای ازدواج دائم به او علاقه مند شده ام.
حال از شما استدعای عاجزانه دارم مرا راهنمایی کنید و بگویید چگونه موضوع را با خودش در میان بگذارم ؟ودر صورت مخالفت اگر کیس مناسب دیگری پیدا شد چگونه اقدام کنم؟
از لطف و عنایت شما بینهایت متشکر و سپاسگزارم و برایتان آرزوی موفقیت دارم.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شرايط سخت و دشوار شما را درك مي كنيم، ولي با اين وصف ازدواج موقت طولاني مدت شما را پايان شرايط سخت شما نمي دانيم. نيك بپذيريد كه تا ازدواج قبلي شما سامان نسبي نيابد اين گونه اقدامات در معرض بسياري از آسيب ها مي باشد. سامان نسبي به اين معني كه مثلاً شما به هر قيمتي شده پاي همسر اولتان را به مطب يكي از بهترين خانواده درمانگران ايران باز مي كرديد و اگر نتيجه نمي گرفتيد به اين اقدامات جبراني دست مي يازيديد. به احتمال زياد مشكل شما با همسر اولتان تا حد زيادي قابل حل بوده است، ولي به دليل عدم اقدامات كافي (هر چند شما به چندين خانواده درمانگر متوسط مراجعه كرده باشيد) سال ها با وي سوخته ايد و ساخته ايد.
با فرض اين كه خانواده درمانگر زندگي اول شما را غير قابل ترميم و اصلاح مي دانست همين امر حجت را بر همسر اول شما تمام مي كرد و شما با كمترين ريسك مي توانستيد به ازدواج مجدد اقدام نماييد.
همان طور كه مي دانيد اگر شما از عهده مديريت نسبي زندگي اولي تان بر نيامده باشيد به احتمال زياد در ازدواج هاي بعدي اين مساله تكرار خواهد شد. كم نيستند مرداني كه همچون شما به ازدواج مجدد اقدام كرده اند ولي به دليل عدم اصلاح دروني و عدم تجهيز به يكسري مهارت هاي زناشويي در ازدواج هاي بعدي شان نيز دچار مشكل شده اند. از نظر ما روان شناسان شكي وجود ندارد كه در عدم رضامندي زناشويي تان شما بي تقصير نبوده ايد و به احتمال قريب يقين شما هم به خاطر برخي فقدان مهارت ها ناخواسته به تشديد و تداوم اين اختلافات و تعارضات دامن زده ايد.
تا اين جا كار روشن مي شود كه براي هر گونه اقدامي ضروري است كمي به محك و ارزيابي خود بپردازيد و با كمك يك روان شناس باليني يا خانواده درمانگر به اصلاح نقص ها و كاستي ها خود بپردازيد.
در هر صورت خواستگاري مستقيم را توصيه نمي كنيم چرا كه علاوه بر آسيب هاي پيدا و پنهان باعث جواب هاي منفي يا مثبت ناپخته در ايشان مي گردد.
خواستگاري غيرمستقيم يا با واسطه (البته با لحاظ شرايطي كه در پيش گذشت) اين فرصت را فراهم مي آورد كه ايشان با فراغ بال به شما پاسخ دورانديشانه و همه جانبه نگر دهد. پيدا كردن واسطه زياد كار دشواري نيست و با كمي تأمل در اطرافيان پيدا خواهد شد.
در زمينه موردهاي مناسب ديگر نيز توصيه ها همان است و بايد اين امر از طريق خواستگاري با واسطه در كنار يكي دو جلسه مشاوره حضوري صورت پذيرد.
موفق باشید.