با سلام
لطفا چند تا سوال از حضورتان داشتم لطفا راهنمايم كنيد؟
1-هدف از اينكه خدا در اين دنيا انسان آزمايش كند و ميزان درجه ايمان انسان مشخص شود چيست؟ آيا نميشد در عالم قبل اين امتحان صورت ميگرفت؟اينكه انسانها بعد از چند صباحي در اين دنيا به عالم باقي بشتابن و بعد از عذاب و پاداش همه يكرنگ شون چيست؟آيا اين يك رابطه محرمانه خدا با شيطان نيست؟از كجا معلوم بعد از اينكه قيامت برپا شد همين شيطان دوباره از روي شرارت وعده ديگري به خدا بدهد كه انسان هنوز هم لايق اشرف بودن ندارد و دوباره آزمايش ديگر؟اين همه سختي و بلا فقط براي تصاحب رتبه در بهشت؟
2-آيا بعد از مرگ سن و سال هم مطرح ميشود مثلاٌ فرق مرگ يك انسان نوجوان با يك پير مرد در چيست آيا آن نوجوان تا قيامت نوجوان هست يا در آن دنيا رشد ميكند؟
3-آيا امتحاني كه از شيطان شد و خدا از شيطان خواست بر انسان سجده زند بعد از سالها از قيامت كه ميگذرد همين امتحان از سوي خدا بر انسان زده شود و آيا انسان مغرور ميشود و يا نه؟ آيا مثل شيطان ميگويد من از آتش هستم و انسان از خاك؟
4-آيا انسان گناهكار هم در برزخ و هم د رقيامت عذاب مي بيند؟ اگر ما به معاد جسماني اعتقاد داريم چطور يك نوجوان بعد از مرگ بازخواست ميشود؟
پرسش: خدا-انسان
با سلام لطفا چند تا سوال از حضورتان داشتم لطفا راهنمايم كنيد؟
1- هدف از اينكه خدا در اين دنيا انسان آزمايش كند و ميزان درجه ايمان انسان مشخص شود چيست؟ آيا نميشد در عالم قبل اين امتحان صورت ميگرفت؟اينكه انسانها بعد از چند صباحي در اين دنيا به عالم باقي بشتابن و بعد از عذاب و پاداش همه يكرنگ شون چيست؟آيا اين يك رابطه محرمانه خدا با شيطان نيست؟ از كجا معلوم بعد از اينكه قيامت برپا شد همين شيطان دوباره از روي شرارت وعده ديگري به خدا بدهد كه انسان هنوز هم لايق اشرف بودن ندارد و دوباره آزمايش ديگر؟اين همه سختي و بلا فقط براي تصاحب رتبه در بهشت؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آزمايش و امتحان الهي با امتحان هاي انساني فرق دارد؛ انسانها امتحان مي گيرند براي كشف ميزان دانايي و توانايي افراد ولي امتحان الهي به دليل اهداف ديگر مانند رشد يافتن افراد است؛ يعني در سايه همين امتحانات، شخص رشد مي يابد و به كمال مي رسد، مثل رشد دانه گندم در خاك كه به زحمت و با تحمل فشارهاي زياد بالاخره دانه گندم در خاك تبديل به گياه مي شود، سختي انسان در دنيا و امتحان او باعث رشد او و انسان شدن او مي شود.
اصولا يكى از مهم ترين سنت هاى الهى، امتحان و آزمايش الهى است. انسان ها در هر لحظه از زندگى خود در حال گذراندن آزمون هاى متفاوت هستند، و در دوره گذار به سر مىبرند. آزمون ها هميشگى، دائمى و فراگير مىباشند.
خداوند زندگي انسان را توأم با رنج و مشقت انواع آزمايشات و ابتلائات قرار داد تا وي را تربيت كند و استعدادهايش را شكوفا نمايد. اين آزمايشات كه در صورت ناملايمات جلوه مي كند براي انسان جنبه سازندگي دارند.
خداوند براي شكوفا كردن استعدادها و پرورش دادن بندگانش، آنان را با گرفتاري ها مي آزمايد، يعني همان گونه كه فولاد را براي استحكام بيش تر در كوره مي گذارند تا به اصطلاح آبديده شود و فلز خالص به دست آيد، آدمي را نيز در كوره حوادث سخت پرورش مي دهد تا مقاوم گردد.
همان گونه كه سربازان براي اين كه از نظر جنگي نيرومند و قوي شوند، به مانور و جنگ هاي فرضي رفته. در برابر انواع مشكلات، تشنگي، گرسنگي، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار مي گيرند تا ورزيده و آبديده شوند.(1)
علي (ع) فرمود: "در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته مي شود".(2) و:"سازندگي بلا و گرفتاري ها براي مؤمن موثر تر است از اثر باران در زمين ".(3) حضرت صادق(ع) فرمود:"بلا زينت مؤمن است".(4) رسول گرامي اسلام فرمود: "خداوند بنده مؤمنش را با بلا تغذيه مي كند، همان گونه كه مادر فرزندش را با شير تغذيه مي كند".(5)
اما اين كه بگوييم اين آزمايشات در عالم قبل انجام مي شد و انسان ها در اين دنيا مورد امتحان قرار نمي گرفتند بايد گفت اولا وجود عالمي قبل از اين عالم براي ما انسان ها معلوم نيست و ما مي دانيم كه عالم دنياي كنوني همان عالم قبل است براي عالم اصلي و محل واقعي حيات ما كه عالم آخرت باشد؛ ثانيا اگر مشكل در اصل آزمون و امتحان است همين سوال در مورد عالم قبل هم مطرح است و اگر برفرض ما عالم پيشيني مي داشتيم و در آن جا مورد آزمايش قرار مي گرفتيم باز ممكن بود انساني در آن عالم بپرسد:"خدايا چرا بايد در اين عالم آزمايش شوم؟"
پس اصل مشكل نه در مورد آزمايش در اين دنيا بلكه در اصل وجود آزمون هاي الهي است و شما مي پرسيد چرا بايد براي رسيدن به سعادت و زندگي لذت بخش مانند حيات بهشتي مرحله اي به عنوان آزمون و آزمايش هاي سخت را پشت سر گذاشت؟
در پاسخ به اين پرسش بايد توجه داشت كه اگر بنا بر اين بود كه بني آدم بدون هيچ آزمون و رنج و مشقتي از ابتدا به نتيجه مطلوب مي رسيدند، هدف آفرينش آن گونه كه متصور است، محقق نمي شد و انسان كمالي كه لايق آن بود را، با سعي و كوشش خود به دست نميآورد و رسيدن به بهشتي بدون تلاش و كوشش و آزمايش براي كامل نمودن خود ارزشي نداشت. حتي لذت لازم را به دنبال نداشت.
در واقع فلسفه آفرينش و شكوه داستان خلقت با زندگي انسان ها در نعمت بهشت رقم نمي خورد، بلكه اين امر با بهشتي شدن اختياري بشر حاصل مي شود. زيبايي و شكوه داستان به آن است كه همه افراد به طور مساوي از فرصت خود بهره ببرند و هيچ كس نداند كه چه نتيجه اي در برابر او قرار دارد.
خدا كسي را جهنمي و كس ديگر را بهشتي نمي كند. فرجام بهشت يا دوزخ براي انسان از مقوله«شدني ها»ست؛ يعني بايد به دنيا بياييم تا بهشتي يا جهنمي«بشويم»؛ ظرف وجود ما با حضور در دنيا و طي مراحل علمي و عملي و گذر از فراز و نشيب ها شكل مي گيرد. پاكي اوليه همه انسان ها ارزشي ندارد؛ بنابراين تا به دنيا نياييم، پاداش و كيفر معنا پيدا نمي كند. اين گونه است كه علم پيشين الهي، ضرورت و حكيمانه بودن اين خلقت و آزمون را منتفي نمي سازد.
البته شيطان نيز در اين ميان يكي از مهمترين ابزار آزمون خداوند است، اما نبايد از ياد برد كه خود او به عنوان يك موجود مختار در حال گذران آزمون بزرگ زندگي خود است و اتفاقا به دليل شكستي كه در آزمون سجده بر آدم تحمل نمود از مقام بندگي خداوند به اين وضعيت اسفناك و طرد شده از درگاه الهي رسيده است. تصور رابطه محرمانه شيطان با خداوند هرچند برخلاف عقل و صفات الهي و مستندات ديني است، اما حتي اگر واقعيت هم داشته باشد، تفاوتي در اصل نتيجه و ضرورت امتحان شدن بندگان در دنيا به شيوه هاي گوناگون ندارد.
در نتيجه همين آزمون ها و فراز و نشيب هاست كه جايگاه هر فرد در عالم آخرت رقم مي خورد و عده اي در اوج لذت و زندگي شكوهمندانه بهشتي قرار مي گيرند و عده اي نيز در قعر عذاب و جهنم اشتباهات و اعمال نادرست خود تا ابد خواهند سوخت و راهي به بهشت نخواهند داشت؛ البته عده بسياري نيز در مراتب گوناگون بين اين دو درجه مذكور قرار دارند و در درجات پايين تر بهشت متلذذ هستند يا دركات دوزخ معذب مي گردند تا با تطهير از گناهان خود مشمول عفو الهي قرار گرفته و اهل بهشت گردند.
انچه مسلم است وضعيت حيات انسان ها در عالم آخرت با همه تنوع و گوناگوني كه دارد تابع اعمال دنيايي آن ها و چگونگي پاسخي است كه در برابر آزمون هاي دنيايي داده اند و به هيچ وجه اين گونه نيست كه بگوييم "بعد از عذاب و پاداش همه يكرنگ مي شوند "؛ بلكه حتي درجات بهشتيان نيز داراي مراتب گوناگوني است و به هيچ وجه نمي توان مومني درستكار را كه از ابدا به بهشت رفته با گنهكاري كه بعد از مدتي تحمل عذاب جهنم اهل بهشت شده را يكسان ديد و در يك رتبه قلمداد نمود.
در پايان بايد گفت چنان كه پيشتر ذكر شد خداوند آزمايشات خود را نه بخاطر كشف حقيقت رفتار انسان ها و يا اثبات كردن اشرف بودن انسان به شيطان يا هر موجود ديگر، بلكه به جهت رشد دادن خود انسان ها و اتمام حجت با خود آنان انجام داد، در نتيجه معنا ندارد كه بعد از اتمام زمان آزمايشات كه دار دنياست، باز مجالي براي ادعاي شيطان و اموري از اين دست باشد.
پي نوشت ها:
1. مكارم شيرازى، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، چاپ اول، 1374 ش، ج1، ص 527.
2 تا 5. محمدي ري شهري، ميزانالحكمه، نشر مكتب الاعلام الاسلامي، قم 1404 ق، واژة بلا، شمارة 1891، 1899، 1931، 1950.
پرسش: 2-آيا بعد از مرگ سن و سال هم مطرح مي شود مثلاٌ فرق مرگ يك انسان نوجوان با يك پير مرد در چيست آيا آن نوجوان تا قيامت نوجوان هست يا در آن دنيا رشد ميكند؟
2-آيا بعد از مرگ سن و سال هم مطرح مي شود مثلاٌ فرق مرگ يك انسان نوجوان با يك پير مرد در چيست آيا آن نوجوان تا قيامت نوجوان هست يا در آن دنيا رشد مي كند؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بديهي است كه تفاوت وضعيت قيامت براي انسان هاي گوناگون بسته به موقعيت ها و شرائط زندگي و كسب معرفت و امكان عمل به دستورات ديني بسيار متفاوت و عالم آخرت براي يك نوجوان بسيار متفاوت از يك پيرمرد خواهد بود.
اما اگر سوال تنها در حوزه وضعيت جسماني و سن و سال باشد، قبل از هر چيز بايد توجه داشت كه درك كامل و دقيق عالم آخرت و جزئيات آن براي ما ممكن نيست و اطلاعات ما در اين باره چندان كامل و قطعي نيست؛ اصولا ذهن ما به پديده هاي هستي، از دريچه زمان و مكان مي نگرد و چيزي كه داراي زمان و مكان نباشد يا زمان و مكاني متفاوت از زمان و مكان دنيوي داشته باشد، درك نمي كند و يا سخت تر درك مي كند.
اگر در مورد سن افراد در عالم برزخ يا قيامت، سوالاتي براي انسان ايجاد مي شود، بدين خاطر است كه ما با ذهن خويش به آن عالم مي نگريم، حال آنكه بدن ظاهري افراد به مروز زمان در قبر از بين رفته و روح كه موجودي غير مادي و مجرد است، باقي مي ماند كه حقيقتي ثابت و غير متغير است و در حقيقت در دائره زمان و مكان و در نتيجه پيري و جواني نمي گنجد و طبيعي است كه براي روح مجرد ثابت، خصوصياتي مانند شكل و ديگر صفات مادي معنا ندارد.
البته روح در برزخ و قيامت به همراه بدني متفاوت از بدن مادي كه خصوصيات خاصي منطبق با آن عالم ها را دارد حضور خواهد داشت و با همان خصوصيات شناخته مي شود؛ ما آنچه ماهيت افراد را روشن مي سازد همان روح انسان است نه جسم انسان و ما به طور دقيق نمي دانيم اين روح و جسم در آخرت چه وضعيتي دارند.
اما به طور كلي از آيات قرآن استفاده ميشود كه در بهشت پيري وجود ندارد. (1) در روايات هم به صورت كلي بيان شده كه انسان ها در بهشت (اعم از زن و مرد) جوان هستند. امام جواد (ع) فرمود: " اهل الجنة يكونون شباناً(2) اهل بهشت همه (مرد و زن) جوان محشور ميشوند(و در بين آنها پير مرد و پير زن وجود ندارد).
گفتني است كه جوان شدن سن بهشتيها تفضلي است از جانب خداوند كه در بهشت رنج و محنت و پيري نباشد و گرنه بهشتي ها هم قاعدتا بايد در سني كه از دنيا رفتهاند محشور شوند. اما به لطف خداوند پيران در بهشت جوان شده و نوجوانان نيز براي درك كامل لذات بهشتي در قالب جوانان بهشتي در مي آيند، هرچند كم و كيف اين رشد و تكامل بدن آخرتي براي ما روشن نيست.
پي نوشت ها:
1. فاطر(35)آيه34.
2. طبرسي، احتجاج، ناشر انتشارات اسوه، تهران، ج2، ص478.
پرسش: 3-آيا امتحاني كه از شيطان شد و خدا از شيطان خواست بر انسان سجده زند بعد از سالها از قيامت كه ميگذرد همين امتحان از سوي خدا بر انسان زده شود و آيا انسان مغرور ميشود و يا نه؟ آيا مثل شيطان ميگويد من از آتش هستم و انسان از خاك؟
3-آيا امتحاني كه از شيطان شد و خدا از شيطان خواست بر انسان سجده زند بعد از سالها از قيامت كه ميگذرد همين امتحان از سوي خدا بر انسان زده شود و آيا انسان مغرور ميشود و يا نه؟ آيا مثل شيطان ميگويد من از آتش هستم و انسان از خاك؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اصولا آزمون و امتحان خداوند براي انسان مرتبط با عالم دنياست كه در آن زمينه و امكان آزمايش او وجود دارد يعني حقايق به طور كامل و واضح براي انسان روشن نيست و عقل و شهوت در كنار هم در وجود او قرار دارد؛ اما در آخرت ديگر مجالي براي آزمون و امتحان مطرح نيست و آن عالم، عالم پاداش و حساب و كتاب اعمال دنياست نه عالم عمل و آزمون.
اميرالمونين مي فرمايد:
« إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ بِلَا حِسَابٍ وَ غَداً حِسَابٌ بِلَا عَمَل (1) امروز، روز عمل است بدون حساب و فردا روز حساب است بدون عمل.»
به علاوه حتي اگر فرض شود كه در آن موقعيت مجددا انسان در برابر يك آمزون قرار بگيرد، باز دچار خطائي كه ابليس مرتكب شد نخواهد شد. زيرا وقتي در عالم آخرت همه حقايق پيش روي انسان قرار گرفت و همه، نتيجه اعمال و رفتار و اشتباهات و خطاها يا رفتارهاي درست و صحيح خود را ديدند ديگر مجالي براي انتخاب نادرست و غلط وجود ندارد و هيچ موجود مختار و عاقلي سعادت خود را به پاي انتخابي نادرست و غروري بي جا فدا نخواهد كرد
پي نوشت:
1. شيخ حسن ديلمى، إرشاد القلوب إلى الصواب، نشر شريف رضى، قم 1412 ق، ج 1، ص 192.
پرسش: 4-آيا انسان گناهكار هم در برزخ و هم درقيامت عذاب مي بيند؟ اگر ما به معاد جسماني اعتقاد داريم چطور يك نوجوان بعد از مرگ بازخواست ميشود؟
4-آيا انسان گناهكار هم در برزخ و هم د رقيامت عذاب مي بيند؟ اگر ما به معاد جسماني اعتقاد داريم چطور يك نوجوان بعد از مرگ بازخواست ميشود؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت كيفر انسان گناه كار از نخستين لحظات مرگ شروع مي شود؛ حال انسان در زندگي برزخي بسيار شبيه است به حال كسي كه براي رسيدگي اعمالي كه از وي سر زده، به يك سازمان قضايي احضار شود و مورد بازجويي و بازپرسي قرار گرفته ،به تنظيم و تكميل پروندهاش بپردازند. آنگاه در انتظار محاكمه در بازداشت به سر برد؛ در نتيجه اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و هم نشيني شياطين و پيشوايان گمراه مي گذراند.(1)
بر اساس آموزههاي ديني ممكن است آلودگي برخي گناهان به هنگام مرگ و بعد از آن در عالم برزخ از وجود انسان پاك شود. ديگر نيازي به تطهير در قيامت نباشد.(2) انسان بعد از مرگ در عالم برزخ بر سر سفره اعمال خود مهمان است. منتظر برپايي قيامت و رسيدگي به عمل خود به سر ميبرد.
در باره كفار بايد توجه داشت عذاب برزخي تخفيفي از عذاب اخروي آنها محسوب نمي شود و آن ها در نهايت هم تا ابد در عذاب خواهند بود؛ اما در مورد مؤمنان گنهكار، وضعيت متفاوت است.
چنين افرادي كه از ايمان قوي برخوردار نبودند و كاستيها و گناهاني هم در كنار ايمان و اعمال صالحشان داشتند، فلسفه عذاب برزخي آنان براي آن است كه آمادگي حضور در عالم قيامت را پيدا كنند و وارد بهشت شوند و عذابهاي برزخي سبب پاك شدن ايشان از گناهاني را كه داشتند، فراهم آورد تا وقتي در محشر و عالم قيامت حضور پيدا كردند، كيفر ديگري نداشته باشند و پاك و پاكيزه وارد بهشت شوند.(3)
در نتيجه، مي توان گفت عذابي كه اين دسته از افراد در برزخ به عنوان فشار قبر يا مانند آن تحمل مي كنند، از نامه اعمال آنان پاك شده و در قيامت ديگر عذابي را به جهت آن تحمل نمي كنند، همان گونه كه بسياري از سختي ها و رنج هاي دنيا كفاره بسياري از گناهان انسان محسوب شده و معادل عذاب اخروي فرد در قيامت است. (4)
در باره فراز پاياني بايد گفت اگر نوجوان در مرحله قبل از بلوغ فوت شده باشد، تكليفي نداشته و به طور طبيعي بازخواست اعمال دنيايي را نخواهد داشت. اما اگر بالغ بوده حكمش همان است كه اشاره شد، هرچند محاسبه خداوند بر اساس سطح درك و امكان درك حقيقت و زمينه و بستر عمل به وظايف ديني خواهد بود.
پينوشتها:
1. علامه طبا طبايي، شيعه در اسلام، نشر دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1341، ص 100.
2. تهراني، معاد شناسي، نشر حكمت قم، 1376 ش. ج3 ص 123.
3. رك: علامه طبا طبايي، تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى، سيد محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين،قم، 1374 ش، ج 1، ص 278.
4. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه ق، ج 59، ص 106.
موفق باشید.