باعرض سلام وخسته نباشیدوآرزوی فبولی طاعات وعبادات،
سوال من درباره ی قدرت های است که خداوند تبارک وتعالی در وجودانسان نهاده است،راستیتش این جمله رونمیدونم در قرآن دیدم یاجای دیگه که نوشته بود:(خداوند قدرت هایی در انسان نهاده که انسان با آن قدرت ها کوههارامیتواند جابه جاکند.)این چنین کلماتی درقرآن وجوددارد؟آیا خداوندتبارک وتعالی که ازروح خودش درانسان دمیده پس انسان نیزبه عنوان مخلوق خالق که اشراف موجودات است میتواند قدرت های خارق العاده اش راشکوفاکند؟خداوند تبارک وتعالی این قدرت هارا ذاتادرفطرت تمامی انسان ها قرارداده وهمه میتواننداین قدرت های درون رابه دست آورندیا خداوند تبارک وتعالی به هرکه اراده کندومصلحت بداندمیدهد؟اگرامکان دارداز چه روش هایی به دست میاید؟اگه کتابی دراین خصوص باشد معرفی فرمایید
خواهشابامصلحت ازکتمان حقایق خودداری نکنیداگرچنین چبزهایی هست واقعیت راشفاف بفرمایید(ازاین نوشته سوءبرداشت نکنید،آخه بعضی اوقات برخی ها واقعیت راشفاف بیان نمیکنندوکتمان را مصلحت میگن)ممنون میشم هرچه زودتر راهنماییم فرمایید.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت در آموزه هاي وحياني درباره مطلق انسانها با آن تعبير مطلبي يافت نشد و ظاهرا وجود ندارد. ولي در باره انسان كامل در آموزه هاي عرفاني وبرخي روايات نظير آن گونه تعبيرات آمده است، چون در آموزههاي ديني براي انسان كامل (پيامبران و اوليا) صفات و كمالات وجودي ذكر شده كه از جمله آنها اعجاز و كرامات است.
حكيم نامدار جناب فارابي در كتاب فصوص الحكم در اين باره سخني شنيدني دارد: « نبي از نيروي قدسي برخوردار است. از اين رو همان گونه كه بدن آدمي در برابر روح او فروتن است و روح هر گونه تصرفي كه بخواهد ميتواند در بدن داشته باشد، عالم خلقت نيز در پيشگاه انسان كامل به همين ميزان فروتن است. او هرگونه كه بخواهد و صلاح بداند به اذن الهي ميتواند در عالم تصرف كند.» (1)
حكيم و عارف بزرگ امام خميني نيز در اين باره نكتههاي در خور دقت دارد:« انسان كامل داراي اراده كاملهاي است كه به نفس اراده انقلاب در عناصر پديدههاي خلقت به وجود ميآورد و عالم طبيعت در پيشگاه اراده او خاضع است، و به طور كلي هيولاي عالم امكان تحت تسخير ولي الله است. هر گونه كه بخواهد، به اذن در آن تصرف ميكند ،چون او از اسم اعظم برخوردار است.» (2)
قرآن كريم نيز وقتي معجزات حضرت عيسى و برخي انبيا ديگر را نقل كرده، روي اين تعبير تكيه دارد كه آن كارهاي خارق العاده به اذن الله انجام ميشد.(3)
در كلام نوراني اميرمؤمنان آمده:
«والله ما قلعتُ باب خيبر وقذفت بها أربعين ذراعاً لم يحس به أعضائي بقوّة جسدية ولا حركة غذائية ولكن اُيّدتُ بقوّة ملكوتيّة ونفس بنور ربّها مضئة؛(4) سوگند به خدا كه در خيبر را از جا كندم و چهل ذراع دور انداختم، ولي نه با نيروي بدني و حركت غذايي، بلكه با نيروي ملكوتي و نفسي كه با نور پروردگارش روشن است، انجام دادم».
با توجه به اين گونه آموزههاي ديني معلوم ميشود كه چنين قدرت غيبي و ولايت تكويني براي اولياي الهي وجود دارد كه، جلوهاي از ظهور قدرت و ولايت الهي است. و آنها به عنوان خليفه خداوند و به اذن الهي كارهاي خارقالعاده را انجام ميدهند. ولي افراد ديگر از انسان ها چنين قدرتي ندارند.
در اين باره مطالعه رساله الولايه تاليف علامه طبا طبايي . و نيز رساله الولايه تاليف استاد حسن زاده. ونيز رساله مصباح الولايه تاليف امام خميني مفيد است.
گفتني است گرچه ممكن است برخي از عارفان راستين از طريق بندگي وعبادت به كارهاي خارق العاده كه از آن به كرامت ياد مي شود دست يابند، ولي يك اصل نظام مند و قاعده مدون در اين خصوص وجود ندارد تا ارايه شود و نمي توان اين توانايي ها را قدرت هاي تكويني اولياء الهي يكسان ديد.
در اين باب مطالعه كتاب مهر تابان تاليف محمد حسين تهراني مفيد است.
پينوشتها:
1. ر.ك: انسان كامل از نگاه امام خميني، نشر پژوهشگاه علم و معارف اسلامي، قم 1387ش، ص 119.
2. همان، ص 119.
3. آل عمران (3) آيه 49 و مائده (5) آيه 110.
4. عماد الدين طبري، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، نشر دار العلميه قم، 1405ق، ص 294.
موفق باشید.