سلام
جوانی 25 ساله .پسر.مجرد . هستم که متاسفانه دلنازک هستم.نمی دونم شاید به خاطر سختی هایی باشه که تو زندگی دیدیم...کلا از بچگی کارو سختی بوده تو زندگیم ولی بازم همیشه شکر می کردم نسبت به مردمای دیگه و مشکلاتشون .خدارووشکر زندگیمون الان در سطح متوسطه...
متاسفانه نمی دونم چی کار کنم که سریع نسبت به حرفای مردم ناراحت نشم .مثلا تو محیط کار اگه کسی بهم زور بگه یا ناراحتم کنه ممکنه عین بچه ها ناراحت شم و تا یه مدت ازش دلخور شم.حتی تو بعضی موارد هم ممکنه گریم بگیرم!(البته این مورد تو مواردی که با یه مشکل سختی تو زندگی واسم پیش بیاد و تنها باشم اتفاق می افته و نزاشتم کسی متوجه بشه)...ولی تو محیط کار آدم شوخ طبع و شادی هستم.یعنی دوست ندارم محیط صمیمی نباشه.
تو مسائل زود احساساتی می شم و اگه مساله هم یکم احساسی باشه و بیان کنم بغض می گیرتم و نمی تونم خوب بیان کنم.بگذریم تا اینجا گفتم با روحیاتم بیشتر آشنا بشین...
حالا این موضوع برام دردسر شده که فردا بخوام ازدواج کنم چه طور این اخلاقمو از بین ببرم. مطمعنا خانوما از مرد ناز نازی خوششون نمی یاد . مخصوصا که ممکنه خانوم آدم مطابق میل آدم نمی تونه رفتار کنه. ممنون می شم راهنماییم کنید چطور خودمو واسه آیندم که شاید 2 سال ذیگم نباشه آماده کنم.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در روانشناسي بحثي به نام «منابع شناخت خود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلي شخصيت هر فرد را تشكيل مي دهد كه شخص با توجه به اين سه منبع شخصيت خود را در طول زمان شكل مي دهد ويكي از راهكارهاييكه دررواندرماني مطرح مي شود، آموزش تنظيم «منابع شناخت خود» به افراد، خانواده ها و زوج ها است. توضيح اينكه: فرد و يا خانواده براي شناخت خود از سه منبع استفاده مي كند. 1- يكي از آنها اظهار نظرهاي ديگران در مورد ما است كه به آن پسخوراند و يا باز خورد اجتماعي نيز گفته مي شود. و به اين معني است كه فرد و يا خانواده به خاطر تشويقهاي ديگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوي جامعه (جوّ گيري اجتماعي) در تكرارعمل خويش اصرار ميورزد و يا به خاطر نظر نا مساعد ديگران و دريافت باز خورد منفي از سوي جامعه، اقدام به ترك عمل خود مي كند،2- «خود مشاهده گري» منبع ديگربراي شناخت خود است. 3- «مقايسه اجتماعي» نيز سوّمين منبع براي شناختِ خود محسوب مي شود. براي داشتن يك شخصيت سالم و نرمال، بايد سه منبع شناخت خود بطور مساوي تنظيم (بالآنس) شود. زيرا يكي از عوامل مهّمِ ايجاد مشكل هاي عاطفي و شناختي براي افراد و خانوادهها بهم خوردن تنظيم، توازن و تعادل اين سه عامل است. كه براي بازگشت سلامتي و بسامان شدن، تنظيم دوبارة آنها ضروري است. سهم نرمال و استانداردِ هر يك ازسه منبع، در شناخت خود حدود33%مي باشد. كه اگر يكي از آنها كمتر و يا بيشتر شود آشفتگي و نابساماني آغاز مي شود، بعنوان مثال، آدمهايي كه خود مشاهده گري در آنها غلبه دارد وسواسهاي فكري وعملي بالايي دارند. پس براي اينكه شما طبق فرمودة آية قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشويد و شخصيّت معتدل ومتعادلي داشته باشيد، بايد اين سه منبع شناخت خود را باهم مساوي كنيد.
حال منبع اول از منابع شناخت شما كه دهن بيني اجتماعي(social feed back ) است بطور ناهمگوني رشد كرده و از دو منبع ديگر پيش افتاده است. و در مقابل خود مشاهده گري شما بشدت تضعيف شده و در سطح بسيار پاييني قرار گرفته است، و يكي از مشكلات عديده اي كه اين گونه افراد با ان دست به گريبان هستند خود بازداري از بروز احساسات نهفتة شان در جمع است. اين افراد هميشه خود را با توجه به نگاه ديگران تنظيم مي كنند و براي همين اگر احساسي داشته باشند كه فكر مي كنند ديگران آنرا نمي پسندند، آن را فرو مي خورند و به درون خود مي ريزند. مثلا اگر در جمعي يك نفر كار اشتباهي مرتكب شود، به جاي بروز احساس خود مبني بر اشتباه بودن رفتار فرد خاطي، اين احساس را به درون خود منتقل مي كنند. اين گونه افراد با مشكلات و آشفتگي هاي زيادي در عرصه هاي فردي و اجتماعي روبرو مي شوند و امكان دارد سرانجام كار آنها به افسردگي حاد ختم شود. يكي از مشكلات شخصيتي اين افراد رفتار ناجرات مندانه است كه در روانشناسي به آن ويژگي شخصيتي non assertive اطلاق مي شود. اين ويژگي شخصيتي منشاء اختلالات بسياري است و بايد اصلاح شود. و براي اصلاح آن راهكارهاي زيادي پيشنهاد شده است و به اندازه اي مهم است كه آموزش رفتار جرات مندانه يك از مهارتهاي اصلي زندگي قرار گرفته است. مهارت جرات مندي به فرد كمك مي كند كه بتواند به خود اطمينان داشته باشد، اعتماد به نفس خود را افزايش دهد، احترام ديگران را جلب كند، توانايي تصمييم گيري خود را بهبود بخشد، حقوق خود را حفظ كند، احساس هاي خود را ابراز كند، روابط خود را بهبود بخشد، اعتراض كند، نظر خود را براحتي بيان دارد، براحتي درخواست خود را مطرح كند، و براحتي درخواست را رد كند.
امّا روش تغيير ناجرات مندي به جرات ورزي:
1- اين گونه افراد براي تغيير ابتدا بايد بطور مفصل و هر روز مثلا چند دقيقه كه رفته؛ رفته؛ زيادتر هم مي شود، در ذهن خود موفقيتهايي را كه جرات ورزي در زندگي شان ببار خواهد آورد را مجسم كنند، تصور كنيد كه مثلا پدرشان و يا مادرشان و يا مثلا كسي كه طرز نگاه و تشويق او به آنها در زندگي خيلي مهم است با ديدن اين تحول عظيم در آنها چقدر خوشحال خواهد شد و چقدر به شما افتخار خواهد كرد. و جايگاه اجتماعي شان چقدر از رتبه فعلي خود به درجات بسيار بالا تري صعود خواهد كرد. اين كار انگيزه شان را در به چنگ آوردن مهارت جرات ورزي را بالا خواهد برد.
2- بايد به عقب ماندگيها و ضربات بيشماري كه ناجرات مندي برايشان ببار آورده و خواهد آورد فكر كنند تا انگيزه لازم جهت رهايي از دام آن برايشان ايجاد شود.
3- مسالة ديگري كه بايد به آن توجه داشته باشيد اينست كه: يكي از دلايل گرفتار شدن افراد در دام بي جراتي، رودربايستگي و انفعال، عدم آگاهي آنها از حدود حقوق خود و ديگران است، لذا موقعيت هايي را كه در آنها ناجرات مندانه عمل مي كنند، شناسايي كنند و سپس با تحليل منطقي اين موقعيت ها، خود را براي مواجهه صحيح و جرات مندانه در موقعيت مشابه بعدي آماده كنند.
4- اينگونه افراد بايد توجه داشته باشند كه محبت و احترام به ديگران و تذكر به آنها در مورد انجام وظايفشان بخوبي قابل جمع است. و پرويي و پرخاشگري هيچ ربطي به جرات مندي و قاطعيت ندارد. اين باوري غلط است كه اگر بخواهيد وظايف خود را به نحو احسن انجام دهيد با ديگران تضاد پيدا خواهيد كرد زيرا انجام وظيفه، افراد وظيفه شناس را خوشحال خواهد كرد و موجب ارتقاي شخصيتي شخص خواهد شد و افرادي را كه به فكر تنبلي و تجاوز به حقوق ديگران هستند را بر سر جاي خو خواهد نشاند.
5- قبل از اينكه مثلا در جمع همكلاسي ها حاضر شوند و يا در ميان جمع دوستان ويا فاميل شروع به صحبت كنند، خود را آرام سازند، مثلا با چند تنفس عميق برخودشان مسلط شويد و آنگاه سعي نمايند بيانات خود را بصورت آرام، مودبانه ولي قاطعانه مطرح كنند.
6- رخي از جملاتي را كه افراد جرات مند و قاطع بصورت آرام و مودبانه در برخورد با ديگران بكار مي برند را ياد بگيرند و در خلوت، جلوي آينه بايستند و با خود تمرين كنند تا بتوانند آنها را در موقعيتهاي خاص براحتي بكار ببرند.
7- «نه» گفتن را تمرين كنند كه در صورت لزوم وموقعيت هاي اجتماعي مختلف در جاهايي كه لازم است براحتي بگويند« نه»
8- چون شهرستان محل سكونت خود را ذكر نكرده ايد من نمي دانم كه آيا امكان شركت در گروههاي آموزش مهارت جرات مندي را داريد؟ يا نه اما در صورت امكان سعي كنيد حتما در اينكارگارگاههاي عملي شركت كنيد. زيرا شركت در اين كلاسها مي تواند بصورت محسوسي جرات مندي شما را افزايش دهد.
9- راهكار ديگر تقويت اراده است، افراد كمرو بخاطر پايين بودن اراده توان انجام برخي از كارها را ندارند در حالي كه اگر اراده تقويت شود براحتي قادر به انجام آن كار خواهند بود. البته ضعف اراده مي تواند علل مختلفي داشته باشد كه بايد ملاحظه و بررسي گردد تا راهكار مناسب تجويز گردد.
10- اضطراب جزء جدايي ناپذير كمرويي است ويكي از روشهاي مهم در درمان كمرويي شناخت كانون اصلي اضطراب است، بدين معني كه شخص بايد شناسايي كند كه در چه موقعيت هايي اضطراب به او روي مي آورد تا با مطرح كردن آن به يك مشاور مبادرت به درمان آن نمايد.
11- استفاده از روش ريلكسيشن مي تواند تاثير بسزايي در كاهش تنش حاصل از اضطراب داشته باشد. لذا توصيه مي شود اين روش را تحت نظر يك مشاور فرا گيريد و قبل از ورود به كانون هاي اضطراب بكار گيريد.
12- فرد كمرو بايد تدريجا و با برنامه ريزي روية زندگي خود در عرصه اجتماعي عوض كند تا وضع روحي او كم كم بهبود يابد. مثلا با خود قرار بگذارد كه به ديد و بازديد خويشاوندان برود. اما در اوايل بيش از ده دقيقه توقف نداشته باشد و كم كم مدت آن را بيشتر كند.
13- اينگونه افراد بايد سعي نمايند به هر بهانه اي كه شده با ديگران صحبت نمايند و يا مثلا به بهانه هاي مختلف در جمع ديگران مطلبي هر چند كوتاه را بازگو كنند.
14- اين افراد مي توانند از طريق الگو گيري از افراد جرات مند و اسرتيو كم كم به اين مشكل خود فايق آيند. مثلا ملاقات با اشخاص جرات مند، رفت و آمد داشتن با آنها، ديدن فيلمها و يا خواندن داستانها.
15- ارتباط با خدا در بالا بردن آرامش و زدودن اضطراب كه نقش مهمي در تداوم كمرويي دارد بسيار موثر است.
16- ورزش كردن عامل مهمي در تقويت اراده دارد و ضعف اراده كه از ريشه هاي كمرويي را كاهش مي دهد.
به اين نكته توجه داشته باشيد كه كليد حل مشكل اينگونه افراد، تمرين و تمرين و تمرين آنچيزهايي است كه گفته شد.
اگر سوال ديگري در اين خصوص برايتان پيش آمد آن را با توضيح سوالات زير براي ما ارسال داريد:
1- جنسيت، سن، تجرد و تاهل، تعداد فرزندان در صورت تاهل، تحصيلات، شغل، مذهب، ميزان تقيد به دستورات مذهبي و امور معنوي، قوميت، مليت، محيط زندگي برخي از آمال و آرزوهاي مهم؟
2- اگر بخواهيد تعريفي از مشكل خود بدهيد چگونه آن را تعريف مي كنيد؟
3- توضيح مشكل و ارائه چند مثال عيني از مواردي كه اين مشكل را داشته ايد؟
4- شدت مشكلتان تا چه حدي است يعني:
الف: فراواني آن: رفتار مورد نظر كه شما از آن شكايت داريد فراواني وقوعش در يك بازه ي زماني مشخص چقدر است؟ مثلا در طول يك هفته چند بار اتفاق مي افتد؟
ب- خود شدت مشكل: كه مثلا از پايين ترين حد بروز مشكل كه صفر است تا بالاترين حد آن كه صد است. اگر درجه بندي كنيم؛ بنظرتان مشكل شما چه نمره اي از شدت را دارد.
پ- طبق ملاك بالا ميزان شدت مشكل قبلا چقدر بوده؟ آيا شدت آن افزايش و يا كاهش داشته است؟
5- عموميت مشكل:
الف: چه مدتي است كه مشكل ايجاد شده است؟
ب- موقعيت هاي بروز رفتار كدام است و كجاست؟
6- تعيين كننده هاي رفتار يعني محرك رفتار، پاسخ شما، ونتيجه ي رفتار(SRC ) چه چيزهايي هستند؟(فردي و اجتماعي)
الف- شرايط و موقعيتها و عوامل شدت بخش رفتار (فردي و اجتماعي)
ب- شرايط و موقعيتها و عوامل كاهنده ي رفتار(فردي و اجتماعي)
7- به نظر خودتان ريشه و علت مشكلتان در كجاست؟ دوران كودكي و تربيت خانوادگي، عوامل خارجي مانند برخورد بد بچه ها و يا معلمان در مدرسه و...( لطفا تمام علتهايي كه ممكن است كوچكترين نقشي در بروز مشكل داشته باشد را بيان كنيد.)
8- پيش آينده هاي اين رفتار مشكل ساز چه چيز هايي هستند؟( شرايط اجتماعي و شرايط فردي وقوع رفتار؛ هنگام بروز رفتار شرايط اجتماعي و شرايط فردي را رصد كرده و به ما بگوييد)
9- پسآيندهاي وقوع رفتار(بروز اين رفتار چه تاثير مشخص و معيني در شما دارد) (فردي و اجتماعي)
10- به نظر خودتان در باره تغيير اين رفتار چه كاري مي شود انجام داد. و راه حل چيست؟
11- اگر نكته اي باقي مانده كه مي تواند تعيين كننده باشد و دغدغه شما است و من نپرسيده ام توضيح دهيد؟
12- اگر قبل از اين به پزشك و يا روانشناس در مورد مشكل خود مراجعه كرده ايد به ما بگوييد.
موفق باشید.