بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
با توجه به تفسیر شریف المیزان درباره آیه شریفه 101 سوره مبارکه المائده، يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُواْ عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْهَا وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ، که «اشیاء» را به معنای جزئیات احکام معنا فرمودهاند، کاربرد آیه برای ما که در عصر حضرت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیستیم چیست؟ اگر مردم زمان پس از حضرت سوالی از امام معصوم علیه السلام یا فقها بپرسند در جواب یا به طور معین حکم میکنند و یا میفرمایند که اینجا در منطقه فراغ است به اختیار خود عمل کنید. در این صورت کاربرد و معنای آیه برای ما چیست؟ یعنی ما اکنون از چه پرسشهایی منع شدهایم؟
متشکرم
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از بيان علامه استفاده مي شود كه گرچه در اين آيه روى سخن به مؤمنين عصر رسول اللَّه (ص)بوده و غرض نهى از سؤالات معينى است(در باره جزئيات احكام كه بيان نشده است)، ليكن از علتى كه در آيه براى نهى شمرده شده(ناراحت شدن سؤال كننده بعد از علم و اطلاع) به دست مىآيد كه سؤال از هر چيزى كه خداى تعالى دريچه اطلاع از آن را (با اسباب عادى) بر روى بشر بسته است، نكوهيده مي باشد مثلا پرسش از روز مرگ خود يا روز مرگ دوستان و عزيزان يا پرسش از زوال ملك و عزت و ...
در اين موارد اگر ما به جواب سؤال برسيم و خدا در خواب يا بيداري جواب را به ما الهام كند، جز حزن و اندوه براي ما نخواهد داشت.
خداوند از روى حكمت امورى را براى آدميان آشكار و امور ديگرى را نهان داشته است و دست و پا زدن براى پنهان كردن آنچه ظاهر است و آشكار كردن آنچه مخفى است، باعث اختلال نظامى است كه گسترده شده است و جستجوى از آنها در حقيقت درد سر براى خود خريدن است.(1)
پس امروز هم بر ما لازم است از مطالبي كه خدا از ما پوشيده داشته و قيد ها و جزئياتي از احكام كه در روايات بيان نشده، سؤال نكنيم و براي خود زحمت و اندوه نخريم.
در تفسير نمونه هم آمده:
گاهى پارهاى از مسائل پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تامين مصالح افراد بهتر است در اينگونه موارد جستجوها و پرسشهاى پى در پى، براى پرده برداشتن، از روى واقعيت، نه تنها فضيلتى نيست. بلكه مذموم و ناپسند نيز مىباشد، مثلا غالب پزشكان صلاح مىدانند بيماريهاى سخت و وحشتناك را از شخص بيمار مكتوم دارند، گاهى تنها اطرافيان را در جريان مىگذارند، با اين قيد كه از بيمار پنهان دارند، زيرا تجربه نشان داده، بيشتر مردم اگر از عمق بيمارى خود آگاه شوند گرفتار وحشتى مىگردند كه اگر كشنده نباشد لا اقل بهبودى را به تاخير مىاندازد.
در اينگونه موارد بيمار هرگز نبايد در برابر طبيب دلسوز خود به سؤال و اصرار بپردازد. زيرا اصرارهاى مكرر او گاهى چنان ميدان را بر طبيب تنگ مىكند كه براى آسودگى خود و رسيدگى به ساير بيماران جز اين نمىبيند كه حقيقت را براى اين" بيمار لجوج" آشكار سازد اگر چه او از اين رهگذر زيانهايى ببيند.
همچنين مردم در همكاريهاى خود نياز به خوشبينى دارند و براى حفظ اين سرمايه بزرگ صلاح اين است كه از تمام جزئيات حال يكديگر با خبر نباشند، زيرا بالآخره هر كس نقطه ضعفى دارد و فاش شدن تمام نقطههاى ضعف، همكارىهاى افراد را مواجه با اشكال مىكند، مثلا ممكن است يك فرد با شخصيت و مؤثر تصادفا در يك خانواده پست و پائين متولد شده باشد، اكنون اگر سابقه او فاش شود، ممكن است آثار وجودى او در جامعه متزلزل گردد در اين گونه موارد به هيچ وجه نبايد افراد، اصرارى داشته باشند و به جستجو برخيزند.
و يا اينكه بسيارى از نقشهها و طرحهاى مبارزات اجتماعى بايد تا هنگام عمل مكتوم باشد و اصرار در افشاى آنها ضربهاى بر موفقيت و پيروزى اجتماع است.
اينها و امثال آن مواردى است كه سؤال كردن در آن صحيح نيست و رهبران تا در فشار زياد قرار نگيرند، نبايد آنها را پاسخ گويند.
قرآن در آيه فوق به اين موضوع اشاره كرده، صريحا مىگويد:" اى كسانى كه ايمان آوردهايد از امورى كه افشاى آنها باعث ناراحتى و دردسر شما مىشود پرسش نكنيد."
در حديثى از على(ع) مىخوانيم:
ان اللَّه افترض عليكم فرائض فلا تضيعوها و حد لكم حدودا فلا تعتدوها و نهى عن اشياء فلا تنتهكوها و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها نسيانا فلا تتكلفوها(2)
خداوند واجباتى براى شما قرار داده آنها را ضايع نكنيد، و حدود و مرزهايى تعيين كرده از آنها تجاوز ننمائيد و از امورى نهى كرده در برابر آنها پردهدرى نكنيد، و از امورى ساكت شده و صلاح در كتمان آن ديده و هيچگاه اين كتمان از روى نسيان نبوده، در برابر اينگونه امور، اصرارى در افشاء نداشته باشيد.(3)
پي نوشت ها:
1. طباطبايي، الميزان، ترجمه موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي، 1374ش، ج6، ص221-223.
2. شيخ مفيد، امالي، بيروت، دار المفيد، 1414ق، ص159.
3. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، تهران، اسلاميه، 1374ش، ج5، ص99.
موفق باشید.