سلام دوستی دارم که در 6 سالگی بدلیل نادانی وکمبود محبت ونداشتن همبازی با پسر همسایه که همسنش بوده زنا کرده حالا که 23 ساله است پسری موممن به خواستگاریش آمده میدانم که او باید با هم شان خودش ازدواج کند آیا باید این مساله را به خواستگارش بگوید اگر نگوید حق خواستگارش ضایع می شود چون ممکن است آن پسر که ازسالهای کودکی به بعد دیگر او را ندیده آبرویش را ببرد از طرفی دوستم نیاز به ازدواج دارند واز طرف دیگر خانوادههای دو طرف اصرار بر این از دواج وآیا اگر نگوید در حق خواستگارش ظلم کرده او نمی تواند از خواستگارش ایراد گرفته وردش کند آنها منتظر جوابند دوستم به خود کشی فکر می کند چون مشکلش را هرگز با خانوادهاش به دلیل ضعف فرهنگی نمی تواند در میان بگذارد با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مسأله اي كه براي دوست‌تان در دوران كودكي اتفاق افتاده از چند جهت حائز اهميت بوده و بايد به آن توجه نمود. اول از همه بايد بدانيد كه دوست‌تان و پسري كه با او رابطه داشته است در آن زمان هر دوي آنها كودك خردسال و نابالغي بيش نبوده اند از اين روي، تكليف و گناهي به گردن شان نبوده است و شايد اين رفتار را صرفاً به خاطر تقليد و يا الگوبرداري غلط بدون اين كه واقعاً به ماهيت قضيه آگاه بوده باشند انجام داده اند بنابراين، مي توان گفت كه رفتار آنها حتي مصداق ارتباط جنسي نامشروع و زنا تلقي نمي شود. چون عملاً قدرت فيزيكي و آگاهي كافي در اين زمينه وجود نداشته است، بلكه نوعي بازي غلط كودكانه به حساب مي آيد.
آن واقعه به احتمال خيلي زياد، هرگز باعث تحقق آميزش جنسي و ارتباط جنسي واقعي آن گونه كه در بين افراد بالغ و بزرگترها مرسوم است نشده است بنابراين، احتمال اين كه دوشيزگي و بكارت دوست‌تان از بين رفته باشد بسيار ضعيف است. البته دوست‌تان مي تواند با مراجعه به پزشك متخصص زنان از آسيب ديدگي پرده بكارت خود اطمينان كسب كند و در صورت، مشاهده پارگي كامل آن چاره انديشي نمايد و آن را ترميم نماييد. اين طوري ديگر مشكلي براي ازدواج نخواهد داشت.
پسر همسايه نيز نمي تواند در آينده مشكل ساز گردد و آبروي دوست‌تان را ببرد چون اولاً، آن پسر به غير از افراد هم تيپ خود، جرأت مطرح كردن اين موضوع را با ديگران ندارد، چون در صورت مطرح كردن اين موضوع، در درجه اول، پاي خودش گير است و بيشتر از اين كه آبروي دوست‌تان را خدشه دار سازد، پستي و پليدي خويش را آشكار نموده است و اين باعث مي شود كه ديگران به سوء رفتار وي پي ببرند و او را فردي رذيل، پست و ظالمي قلمداد كنند و در نزد وجدان خود وي را مطرود و بي آبرو سازند. ثانياً، اگر اين موضوع توسط پسر همسايه فاش گردد و به نحوي در بين خانواده و خواستگاران دوست‌تان آشكار شود باز از آنجا كه دوست‌تان كودك خردسال و ناپخته اي بيش نبوده است، هيچ كس نمي تواند نظر منفي و نگاه بدي نسبت به دوست شما داشته باشد و حتي اگر در ظاهر اين چنين باشد، ولي در باطن و نزد وجدان خودشان دوست‌تان را ناپاك و مقصر صد در صد تلقي نمي كنند. ثالثاً، اگر پسر همسايه در صدد بردن آبروي دوست‌تان گردد از آنجا كه هيچ مدرك محكمه پسندي در اختيار ندارد و نمي تواند گفته خويش را به اثبات برساند، قانوناً پايش گير است. چرا كه در آن صورت، دوست‌تان مي تواند اعاده حيثيت كنيد و از حيثيت و آبروي خود دفاع كنيد و وي را به پاي ميز محاكمه بكشاند و او را محكوم سازد بنابراين، اگر پسر همسايه عاقل باشد. هيچ گاه سخني از گذشته به زبان جاري نمي كند و بي جهت خودش را به زحمت نمي اندازد و موجب بي آبرويي و رسوايي خويش نمي گردد.
نگفتن اين موضوع به خواستگاران به هيچ عنوان مصداق، ظلم، تضييع حق، كلاه برداري و خيانت به حساب نمي آيد چرا كه خيانت در اصل به معناي خودداري از پرداخت حقّي است كه انسان آن را بر اساس موازين شرعي و قانوني تعهّد كرده است‌ در حالي كه دوست شما هيچگاه قبل از ازدواج اين چنين تعهدي را نسبت به شوهر آينده‌اش نداشته است ضمن اين كه رفتار آنها در دوران كودكي اصلاً گناه به حساب نمي آيد بلكه، گفتن آن مي تواند آشوب و مشكلات عديده اي را براي وي به وجود آورد. شايد اين ضرب المثل را شنيده ايد كه از قديم مي گويند:«دروغ مصلحت آميز به ز راست فتنه انگيز» گفتن اين موضوع به خواستگاران مسلماً نتيجه اي جز طرد خواستگاران و پيدايش فتنه نخواهد داشت. گفتن اين موضوع بسيار پيش پا افتاده به خواستگاران عملاً باعث ترغيب حس كنجكاوي آنها و پيدايش سوءظن و بدبيني نسبت به دوست‌تان خواهيد شد بنابراين، حتي اگر يكي از آنها حاضر به ازدواج با دوست‌ شما شود اين بدبيني و سوء ظن به اين سادگي ها از بين نخواهد رفت و در زندگي مشترك به شكل‌هاي گوناگون جلوه خواهد نمود و چه بسا ممكن است افزون بر مشكلات فراواني كه به همراه خواهد داشت، موجب شكست ازدواج‌شان گردد. با اين اوصاف، گفتن اين موضوع پيش پا افتاده به خواستگاران از نظر ما اشتباه محض است. گفتن اين موضوع اگر هيچ عيبي نداشته باشد لااقل آبروي دوست‌تان را مي برد كه در هر صورت، بردن آبروي مؤمن گناه بزرگي است و وي حق ندارد با مطرح كردن اين قضيه آبروي خود را ببرد و فرصت ازدواج را از دست بدهد و بي جهت باعث طرد خواستگاران گردد.
اين حادثه اگرچه خوشايند نيست. اما در عين حال امر خيلي مهمي نيست كه با بزرگ نمايي و تعميم آن به ساير ابعاد زندگي، تمام زندگي را بر خويش تيره و تار سازد و خود را افسرده و نااميد گرداند و يا با فرصت سوزي، شانس ازدواج بهنگام را از دست بدهد.
به دوست‌تان بگوييد كه اگر خواستگار مناسبي دارد او را بپذيرد و با وي ازدواج نمايد و گذشته را كاملاً به ورطه فراموشي بسپارد. شرعاً و قانوناً لازم نيست وحتي نبايد موضوع گذشته را با خواستگارش در ميان بگذارد و براي خويش دردسر ايجاد كند.
توصيه مي شود درباه موضوعاتي كه مطرح كرديم دوست‌تان را ارشاد و راهنمايي كنيد و در صورت لزوم، او را به مراكز مشاوره اي و خدمات روانشناختي معتبر ارجاع دهيد تا متخصصين بيشتر او را راهنمايي كنند و احياناً آشفتگي هاي احتمالي او را شناسايي و درمان كنند.
موفق باشید.