با سلام. معمولا بعد از انجام یک کار خیر و یا حتی در نماز با وجود اینکه می دانم عجب باعث حبط عمل می شود ولی دوباره درونم را خودستایی فرا می گیرد. در آن هنگام سریع پشیمان شده و با خودم دعوا میکنم. ولی فکر می کنم بی فایده باشد خواهش می کنم که راهنماییم کنید که این موضوع مرا دیوانه می کند.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
انساني كه كار خيري انجام مي دهد، اين كار در او لذت معنوي ايجاد ميكند و موجب سرور ميشود و اين نمي تواند در تمام موارد نشانه عجب باشد. مرحوم مجلسي از شيخ بهاء الدين عاملي نقل ميكند: "شك نيست كسي كه اعمال صالح كند از قبيل روزه و بيداري شب، در نفس او بهجت و سروري حاصل شود. پس اگر اين شادي براي آن است كه خداي تعالي به او عطايي فرموده و نعمت عنايت كرده كه آن نعمت و عطا اين اعمال صالح است و با اين وصف ترسناك باشد از نقص آنها و بيمناك باشد از زوال نعمت و از خدا زياده، طلب كند، اين شادي و سرور عجب نيست. اگر شادي و سرور از جهت آن است كه اين اعمال از اوست و اعمالش را بزرگ شمارد و بر آنها اعتماد كند و خود را از حد تقصير خارج داند و به جايي رسد كه گويي منت گذاري كند بر خدا به واسطه اين اعمال، پس اين سرور، عجب است".(1)
بنابراين مي توان گفت:
حالتي نظير حالات شما را مي توان به دو شكل تفسير كرد:
1- عجب و خود پسندي؛ كه البته از رذايل اخلاقي است. علما در تعريف عجب گفته اند: عجب عبارت است از بزرگ شمردن عمل صالح و كثير شمردن آن و مسرور شدن و ابتهاج نمودن به آن و خود را از حد تقصير خارج دانستن است.(2)
2- خوشحال بودن از برخورداري از نعمت الهي: علماي اخلاق مسرور شدن به نعمت را كه با تواضع و فروتني كردن از براي خدا و شكر ذات مقدس حق كردن بر اين توفيق و طلب زياده كردن همراه باشد، عجب و خودپسندي نمي دانند.(3)
بنابراين قبل از هر گونه قضاوت و بيان راهكار بايد به اين مطلب پرداخت كه مراد از عجب كه شما از آن سخن گفته ايد چيست؟ اين حالتي كه در شما به وجود مي آيد و شما از آن به عجب تعبير كرده ايد، احساس رضايت از حب نفس است و يا جنبه الهي دارد. البته تشخيص اين موضوع كه منشأ خوشحالي، حب نفس است و يا جنبه الهي دارد، كار سختي نيست. هر كس با رجوع به خود ميتواند آن را كشف كند.
بنابراين اگر احساس رضايت و خوشحالي كه در وجود شما پديد مي آيد، همان مسرور شدن به نعمت با تواضع و فروتني كردن از براي خدا و شكر ذات مقدس حق نمودن و تحسين خود به اطاعت الهي است، به فرموده علماي اخلاق اين شادي، عجب نيست و از محدوده رذايل اخلاقي خارج است.
البته در صورتي كه انجام اين اعمال سبب شود شما خود را بر ديگران برتر بدانيد، داخل در قسم اول يعني عجب و خودپسندي است و در صورتي كه اين حالتي كه به شما دست مي دهد، خوشحالي به جهت آن است كه مردم شما را ديدهاند، نه اين كه خداوند به شما چنين توفيقي داده است و يا دوست داشته باشيد مردم با ديدن اين اعمال از شما تعريف كنند عمل شما ريا خواهد بود. امير المؤمنين(ع) فرمود: "رياكار سه نشانه دارد: اگر مردم او را ببيند، سر حال و با نشاط ميشود. اما هنگامي كه به تنهايي عبادت مي كند، كسالت او را فرا مي گيرد و دوست دارد در تمام كارهايش مردم از او تعريف و تمجيد كنند".(4) و با توجه به آن چه در متن نامه نوشته ايد به نظر نمي رسد دچار عجب و ريا شده باشيد خصوصا كه در متن نامه نوشته ايد "در ظاهرم چنين چيزي ندارم يعني حتي اگه كسي از من تعريف كند زياد خوشم هم نمي آيد."
اما بايد مراقب دام شيطان باشيد. در اين گونه موارد بهترين راه براي مقابله با كمين شيطان، افزايش معرفت نسبت به خويش و خداي خويش است. چون عجب نشانه جهل و ناداني است. چنان كه امام صادق(ع) در بيان هفتاد و پنج ويژگي عقل و جهل بيان فرموده است. (5) زيرا در پرتو كسب علم و دانش است كه يك انسان مي فهمد يك موجود ممكن و ضعيفي است كه از خودش چيزي ندارد و در مقابل عظمت پروردگار عالم و اين كه هر چه هست از اوست، جزئي بيش نيست، ديگر جايي براي عجب باقي نمي ماند؛ چون مي فهمد اگر عبادت و نيايشي مي كند، آن هم به توفيق اوست. خداوند است كه با اندك اشاره اي مي تواند همه سرمايه ها وقدرت ها را از انسان سلب كند. در چنين شرايطي انسان، همواره خودش را بدهكار مي بيند. عجب و خودپسندي را از وجود خويش دور مي كند.
براي مطالعه بيشتر در مورد عجب و خودپسندي و مباحث مربوطه به كتاب هاي ذيل مراجعه نماييد:
1. چهل حديث، امام خميني، مركز نشر آثار امام خميني
2. اخلاق در قرآن، مكارم شيرازي،انتشارات مدرسه اميرالمومنين
3. نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، مهدوي كني،دفتر نشر فرهنگ اسلامي
پي نوشت ها:
1. امام خميني، چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثارامام خميني، 1376، ص62.
2. همان، ص 61.
3. همان،62 .
4. سيد عبداللَّه شبر، كتاب الاخلاق، ترجمه محمد رضا جباران، انتشارات هجرت، ص 270 - 271.
5. الكافي، شيخ كليني، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1365ش، ج 1، ص 20.
موفق باشید.