آیا استفاده از روشهای فریبنده و تبلیغاتی و به نوعی بازار گرمی برای گرایش افراد به سمت دین درست است یا باید گرایش افراد به سمت دین کاملا از طریق منطق و آگاهی و تفهیم باشد؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اعتقادات انسان از لايه هاي ناپيداي روح آدمي و از بافت شخصيتي او بر مي خيزند كه امروزه در روان شناسي آن را "شاكله" مي نامند. شاكله فاصلة ميان انديشه و عمل را پر مي كند؛ بدين معنا كه شاكله در تجسم انديشه در قالب اعمال، نقش سرنوشت سازي را دارد. لذا وقتي انسان براي اين كه بتواند به حقيقت برسد بايد شاكله اش يعني "من حقيقي" و "شخصيت واقعي" اش هنوز به آنچه مي دهد يا مي خواهد انجام دهد، اعتقاد پيدا كند.
تأمل در اين نكته پاسخ سوال شما را روشن مي كند. به اين بيان كه:
هر چند ممكن است با استفاده از روش هاي سطحي و به قول شما فريبنده افراد را به دين دعوت كرد و ايشان نيز آن را بپذيرند اما از آن جايي كه اين اعتقاد جزمي نيست و اين گرايش جزء باورهاي قلبي او نشده و يا التزام عملي به آن پيدا نكرده است، هيچ ارزشي ندارد. بلكه اصلا ايماني نيز محقق نشده است و گرايش مذكور نيز ايمان نيست.(1) علاوه بر آن كه ايمان اكتسابي است و زماني كسب مي شود كه انسان به چيزي اعتقاد جازم و قطعي پيدا كند، به طوري كه آن را تصديق كند، يعني قبول كند و آن را بپذيرد.(2)
بنابراين اصل اساسي در تحقق ايمان و گرايش افراد به سمت دين، اعتقادي است كه از طريق تقويت عنصر آگاهي كسب شده است و بديهي است روش هاي فريبنده و تبليغاتي، روش مناسبي براي دعوت افراد به سمت دين نيست. منظور از آگاهي اين است كه با استفاده كتاب ها و ابزارهايي كه مي توانند سبب بيداري و آگاهي انسان گردند، انديشه را اصلاح كرد كه نتيجه اش ايمان و اعتقاد است.
پي نوشت ها:
1. راغب اصفهانى، المفردات في غريب القرآن، دارالعلم الدار الشامية، بيروت1412 ق، ص 25.
2. همان، ص 91 .
موفق باشید.