خسته نباشید
من نظرم اینه که اگه کوروش واقعا اینقدر پایبند حقوق بشر بود چرا اینقدر به کشور های مختلف هجوم برده است. اما در جواب یکی به من گفت که پیامبر هم به روم حمله کرده و طی آن کلی ادم کشته شده و این سوال برای من شبهه ایجاد کرد .
میخواستم ببینم واقعا پیامبر به روم حمله کرده ؟و چرا حمله کرده؟ و اینکه ایا امام علی ع در حمله به ایران نقش داشته است یا نه؟
لطفا در صورت امکان سند مربوط را هم ارائه بدهید.
با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
جواب اين سوال در محورهاي زير سامان مي يابد:
الف) امام علي (ع) در اين جنگ حضور نداشته اند و دليلي وجود ندارد كه ايشان اساسا با آغاز اين جنگ ها موافق باشد. البته در حين جنگ ها و يا بعد از آن شرايط به گونه اي فراهم مي شد كه بدان جهت امام با خلفا همكاري مي نمود. (مشورت و راهنمايي)
همكاري امام در راستاي مصالح جهان اسلام بود، نه به معناي تاييد حكومت خلفا و تاييد مشروعيت جنگ. امام نه به طور مطلق موافق جنگ ها بود و نه به طور مطلق مخالف: امام با بعضي از امور موافق و با بعضي از امور مخالف بود كه مي توان از آن به عنوان سياست بي طرفانه ياد كرد. جنگ ها هم آثار مفيد و سازنده داشت و هم آثار منفي و زيانبار. از آن جهت كه برخي آثار مفيد را در پي داشت، مورد تاييد امام بود، اما از سوي ديگر به دليل اين كه جنگ ها فاقد برخي شرايط جهاد و دفاع مورد نظر اسلام بود و برخي پيامد هاي منفي داشت، امام مخالف بود.
ب )جنگ هايي كه مورد تأييد اسلام است، جنگ‏هاي كشور گشايي و فتوحات پادشاهان با اهداف مادي نيست، بلكه مبارزاتي رهايي بخش است. شعار پيامبر اسلام(ص) شعار رستگاري، آزادي و آزادگي بشريت بود «قولوا لا اله الاّ اللَّه تفلحوا» و مي‏كوشيد با اقدامات فرهنگي مردم را به راه رستگاري رهنمون سازد. جنگ‏هاي پيامبر(ص) تنها براي دفاع و رفع موانع بود، چون كه دشمنان در مسير فعاليت‏هاي سازنده آن حضرت موانع ايجاد مي‏كردند، حال اگر پيامبر(ص) موانع را از مسير راه بر نمي‏داشت، نمي‏توانست به هدف‏هاي والاي خويش-كه همان هدايت و رستگاري بشر بوده- نايل گردد؛ به ناچار از استراتژي جهاد و دفاع بهره مي‏گرفت تا مانع‏هاي مسير رشد زدوده و راه، براي سعادت و رستگاري هموار گردد.
اسلام استفاده از قدرت نظامي را تنها در سه مورد روا مي‏داند:
1. براي نابودي آثار شرك و بت پرستي. چون از نظر اسلام شرك و بت پرستي، انحراف و بيماري و خرافه است. از اين رو پيامبر اسلام (ص) اوّل بت پرستان را از راه تبليغ به سوي توحيد دعوت مي‏كرد، آن گاه كه مقاومت كردند، به زور متوسّل شد.
2. كساني كه نقشه نابودي و حمله به مسلمانان را مي‏كشند، اسلام دستور جهاد و توسل به قدرت نظامي بر ضد اينان را صادر كرده است.
3. هر آييني حق دارد آزادانه و به صورت منطقي خود را معرفي كند و اگر كساني مانع اين كار شوند، مي‏توان با توسل به زور اين حق را به دست آورد.(1)
مي‏توان همه اين موارد سه گانه را در دايره دفاع از رشد و تعالي و كمال انسان‏ها قرار داد. دفاع يكي از ضروريات در زندگي بشر است به عبارت ديگر: دفاع در زندگي بشر همانند غرايز است كه از دورن انسان مي‏جوشد، اسلام اين ويژگي را هدايت نموده و با برنامه خاصي، به آن جهت داده است. نتيجه آنكه مي توان تمام موارد از جنگهاي پيامبر را زير مجموعه اين سه مورد دانست و به نوعي همه گي را دفاعي دانست.
ج) درباره جنگ روم موسوم به " غزوه مؤته" (2) بايد گفت : رسول خدا (ص) پس از بازگشت از «عمرة القضاء» «زيد بن حارثه» امارت داد و فرمود: اگر «زيد» به شهادت رسد، «جعفر بن أبى طالب» فرماندهى خواهد داشت، و اگر او هم به شهادت رسد«عبد اللّه بن رواحه» امير سريّه خواهد بود.(3)
علت اين جنگ نيز اين بود:" اسلام به سان نورى در همه جا مى‏گسترد و در اين ميان شام نيز از سرزمين جزيرة العرب دور نبود و بلكه قبايلى از عرب در آن سرزمين زندگى مى‏كردند، از جمله آنها نسّانيان بودند كه در آن سرزمين حكومتى داشتند. بنابراين طبيعى است كه وقتى اسلام چون نورى به هر سو پرتو مى‏افشاند و افقهاى نزديك را مى‏پوشاند گروهى از اعراب شام اسلام بياورند و شايد نيز برخى از مسلمانان به آن ديار سفر كرده باشند. پس از چندى، مسيحيان آن ديار نتوانستند وجود مسلمانان را در ميان خود تحمّل كنند و بدين ترتيب كارگزار شام كه از طرف دولت روم در آنجا منصوب شده بود كسانى از اعراب شام را كه اسلام آورده بودند به قتل رساند. در چنين شرايطى ناگزير مى‏بايست محمّد (ص) به دفاع از پيروان خود كه به خاطر دينشان مورد آزار قرار گرفته بودند برخيزد تا اين فتنه و آزار را از آنان دور سازد. در اين باره ابن تيميّه در رسالة القتال خود مى‏گويد: «پيامبر (ص) هنگامى سپاه خود را در مؤته به جنگ روم فرستاد كه كارگزار رومى مسلمانان شام را به قتل رسانده بود.» اين تنها يكى از علل سريّه مؤته است و در اين ميان علّت مستقيم ديگرى نيز وجود داشت و آن اين بود كه رسول خدا (ص) حارث بن عمير ازدى را با نامه‏اى‏ به شام و سپس به دربار پادشاه روم فرستاد. امّا در شام شرحبيل بن عمرو غسّانى مانع ادامه راه او شده، او را در بند كشيد و به دربار خود برد و به قتل رساند. تا آن زمان هيچ يك از فرستادگان رسول خدا (ص) نزد سران حكومتهاى موجود به قتل نرسيده بودند و اين نخستين مورد بود. به همين دليل وقتى اين خبر به آن حضرت رسيد بر او گران آمد و در چنين شرايطى ناگزير بود با قدرت در مقابل اين خيانت و مكر بايستد، هر چند به قيمت رويارويى با ابر قدرت روم تمام شود، چرا كه آنان مؤمنان را به علّت ديندارى مورد آزار و قتل قرار داده بودند و اين باعث ترساندن و ارعاب ديگر كسانى مى‏شد كه قصد پذيرش اسلام را داشتند. وانگهى، آنها فرستاده رسول خدا (ص) را در شرايطى به قتل رسانده بودند كه قدرت آن حضرت قدرت برتر در سرزمين جزيرة العرب شده بود. بنابراين لزوما مى‏بايست به رويارويى با اين خيانت پرداخته شود، زيرا سكوت در برابر آن ذلّتى براى مؤمنان و بلكه ذلّتى براى همه اعراب به شمار مى‏رفت و اين در حالى بود كه آنان در صدد اقامه دعوت به حق و حمايت از ملّتها در برابر حاكمان سركش و ستمگر بودند.(4) در ضمن در اين جنگ تعدا اندكي كشته شدند، مثلابرخي منابع تعدادشهداي اين جنگ را 17نفر ذكر نموده اند.(5)
دراين باره به كتاب هاي زير مراجعه نماييد.
-تاريخ اسلام، دكتر علي اكبر فياض
-تاريخ تحليلي اسلام، سيد جعفر شهيدي
-تاريخ سياسي اسلام، رسول جعفريان
پي نوشت ها:
1. ناصر مكارم شيرازى، تفسيرنمونه، تهران، دارالكتب الإسلامية،135 ش، ج2، ص206-207.
2. مؤته: يكى از روستاهاى شام در بلقاء در نزديكى دمشق بوده است. (ر.ك: طبقات، ج 2، ص 128، چاپ بيروت، 1376).
3. سيره ابن هشام ، چاپ حلبى، ج 4، ص 15؛ تقى الدين مقريزى‏، إمتاع الأسماع بما للنبي من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏ بيروت‏،دار الفكر، ج5، ص106؛ابن كثير دمشقى‏، البداية و النهاية، بيروت، دار الفكر، ج5، ص315.
4. حسين صابرى ،خاتم پيامبران(ص)، ناشر بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى‏، مشهد، 1380 ش‏، چاپ سوم، ج‏3، ص 308.
5. محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام (ص)، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، ص537-538.
موفق باشید.