چرا یک کودک بدون اختیار و عقل خود باید هنگام تولد دین اسلام را قبول کند و هیچگاه نتواند دین خود را در هنگام بلوغ فکری عوض کند ؟ مگه خدای بزرگ و حضرت محمد نگفته اند که در اسلام و دین هیچ چیزی به اجبار نیست !

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به نظر مي رسد كه در ذهن شما بين دين قانوني و حقوقي با دين اعتقادي و حقيقي، تفكيك صورت نپذيرفته است؛ توضيح اين مطالب اين است كه:
در نگاه دقيق اسلامي از آن جا كه انتخاب دين و اعتقاد يافتن به يك آيين و شريعت نيازمند رسيدن به درجه خاصي از رشد فكري و عقلي است، اين كار مهم از كودكان نابالغ ساخته نيست، در نتيجه چون بسياري از امور شرعي و قانوني و اجتماعي بر نوع دين يك فرد مبتني است، بايد معيار و ميزاني براي تعيين حقوقي دين اين دسته از افراد وجود داشته باشد.
در شريعت اسلام و همه اديان ديگر تبعيت از پدر و مادر معيار اين امر است. مسلمان زادگان تا زماني كه به سن رشد و بلوغ فكري دست يابند، حكم مسلمان را دارند، يعني از نظر فقهي بچه‏هاي پدر و مادر مسلمان به تبعيت از والدين‏شان مسلمان هستند. از نظر حقوقي مسلمان محسوب مي‏شوند و از مزاياي اجتماعي در جامعه به عنوان يك مسلمان برخوردار هستند.
اما اين موضوع، غير از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمي‏تواند سنتي و تقليدي باشد؛ بنا بر اين هر كسي وقتي به مرحله رشد عقلي و تكليف رسيد، پذيرش اسلام‏ بايد به سبب دليل باشد، نه از روي تبعيت. از اين رو مراجع معظم تقليد در اول توضيح‏المسائل مي‏نويسند: تقليد در اصول دين جايز نيست.
البته اين بدان معنا نيست كه انسان به محض رسيدن انسان به سن تكليف، از اسلام يا دين قبلي خارج شده، بايد دين جديدي براي خود انتخاب كند. اما در عين اينكه مثلا مسلمان محسوب مي شود، وظيفه دارد مباني و دلايل عقلي و محكم حقانيت اسلام را براي خود به باور و اعتقاد تبديل نمايد يا اين كه به حقانيت دين ديگري برسد و بدان معتقد گردد و در واقع دين حقيقي خود را رقم بزند؛ پس آنچه به شمل موروثي به فرد مي رسد دين حقوقي است.
از نظر جهان بيني اسلامي همه انسان‌ها از آزادي، اختيار و قدرت بر تصميم گيري برخوردارند. خودشان سرنوشت خويش را رقم مي‌زنند؛ اسلام از راه‌هاي گوناگون مي‌كوشد انديشه بشر را از اسارت باطل برهاند. آدمي با ديد باز و وسعت نظر بيانديشد و داوري كند. دين و آيين حق را برگزيند. بر همين اساس اسلام به شدت مدافع تحقيق و بررسي و استدلال عقلي در مسير يافتن حقيقت است؛ اين سخن قرآن است كه مي فرمايد: «به بندگاني مژده باد كه همه سخنان را مي‌شنوند و بهترين را برمي گزينند».(1)
بالاتر از اين، اسلام اساس تقليد از دين آبا و اجدادي را محكوم مي كند. مسلم است اين تقليد مذموم در خصوص فردي است كه به سن رشد و قدرت درك عقلي لازم رسيده: «و چون به ايشان گفته شود كه از آن چه از سوي خدا فرود آمده است، پيروي كنيد، گويند: نه، به همان راهي مي‌رويم كه پدران ما مي‌رفتند. حتي اگر پدران شان بي خرد و گمراه بوده­اند!». (2)
معناي كلام آن نيست كه بايد ديني غير از دين پدران انتخاب نمود، بلكه چه بسا راه و دين پدران حق باشد، اما در هر دو صورت بايد با انتخاب و تحقيق خود انسان باشد. حال چه نتيجه اين تحقيقات منصفانه و درست اسلام باشد يا هر دين ديگري مهم نيست؛ مهم آن است كه انسان به دور از پيش داوري و با انصاف و عقلانيت به دين و آييني معتقد گردد كه بتواند در قيامت بر گرويدن به آن در پيشگاه خداوند دليل بياورد.
پي نوشت ها:
1. زمر (39) آيه 18.
2. مائده (5) آيه 104.
موفق باشید.