با سلام .
1 - نظر اسلام در مورد دین زرتشت چیست ؟
2 - آیا اصولا زرتشت یک دین همانند سایر ادیان است که از سوی خداوند برای هدایت بشریت آمده است ؟
3 - معمولا بیان می شود ادیان مختلف در تکمیل یکدیگر می آیند ، آیا این جمله صحیح می باشد ؟
4 - اگر جواب سوال سوم مثبت است تفاوتهای اسلام نسبت به زرتشت چیست ؟ یا اصولا چه نقاط ضعفی در زرتشت بوده که اسلام به عنوان کاملتریت دین فرستاده شده از سوی خداوند آن نقاط ضعف را برطرف نموده است ؟
لطفا منابع مستند نیز ارائه شود . ( ترجیحا قرآن کریم و مستندات شیعی )
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
زردشتيان به نبوت زردشت اعتقاد دارند و كتاب اوستا را از او ميدانند. بنابر روايات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پيش از ميلاد مسيح در شرق و يا در غرب ايران تولد يافته و در 30 سالگي از جانب اهورا مزدا به پيغمبري برگزيده شده و آيين خود را در آن عصر انتشار داده است.(1)
توجه به كلام استاد مطهري ميتواند پاسخ اين سئوال را كه آيين زردشتي از اديان الهي است يا نه؟ راهنمايي كند.
برحسب آن چه تاريخ نشان ميدهد نژاد آريا پس از استقرار در سرزمين ايران به پرستش مظاهر طبيعت... از قبيل آتش، خورشيد، باران و خاك پرداختند... آن چه در ايران قديم وجود داشته اعتقاد به دو آفريدگار بوده است، نه دو گانه پرستي يعني ايرانيان قايل به شرك در خالقيت بودهاند، نه شرك در عبادت.
بعدها زردشت ظهور كرد. از نظر تاريخ به روشني معلوم نيست كه آيا آيين زردشت در اصل، آييني توحيدي بوده است يا آيين ثنويي؟ «اوستا»ي موجود اين ابهام را رفع نميكند، زيرا قسمتهاي مختلف اين كتاب، تفاوت فاحشي با يكديگر دارد. بخش «ونديداد» اوستا صراحت در ثنويت دارد. ولي از بخش «گاتاها» چندان دوگانگي فهميده نميشود، بلكه برحسب ادعاي برخي از محققين از اين بخش يكتايي استنباط ميگردد. به علت همين تفاوت و اختلاف بزرگ است كه اهل تحقيق معتقدند اوستائي كه در دست است، اثر يك نفر نيست، بلكه هر بخش از آن از يك شخص است. تحقيقات تاريخي در اين جا نارسا است، ولي ما برحسب اعتقادات اسلامي كه درباره مجوس داريم ميتوانيم دين زردشت را در اصل يك شريعت توحيدي بدانيم، زيرا بر حسب عقيده اكثر علماي اسلام زردشتيان از اهل كتاب محسوب ميگردند، محققين از مورخين نيز همين عقيده را تأييد ميكنند و ميگويند: نفوذ ثنويت در آيين زردشت، از ناحيه سوابق عقيده دو خدايي در نزد آريا قبل از زردشت بوده است. البته تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي ميتوانيم شريعت زردشت را يك شريعت توحيدي بدانيم. اما از نظر تاريخي يعني از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است، هرچند بخواهيم فقط (گاتها) را ملاك قرار دهيم، نميتوانيم آيين زردشتي را آيين توحيدي بدانيم، زيرا حداكثر آن چه محققان درباب توحيد زردشت به استناد «گاتها» گفتهاند اين است كه زردشت طرفدار توحيد ذاتي بوده است... زردشت براي درخت هستي بيش از يك ريشه قايل نبوده است.... ولي براي اين كه يك آيين، توحيدي باشد علاوه بر توحيد ذاتي و توحيد در عبادت توحيد در خالقيت هم لازم است و آيين زردشت به حسب مدارك تاريخي از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده است... . (2)
در حقيقت بايد گفت دين زردشت نتوانسته است ريشه شرك و ثنويت را حتي در حدود تعليمات گاتها از دل ايرانيان بركند، خودش نيز مغلوب اين عقيده خرافي گشته و تحريف شده است.
مرحوم داود الهامي محقق ونويسنده درباره زردشت ميگويد: اختلاف عجيبي به چشم ميخورد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري (ج 1، ص 282) و بلعمي، ابن اثير و مير خواند، زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمياي نبي و يا عزير نبي دانستهاند. (3)
دكتر معين ميگويد: «موبدان كوشش داشتند موسس دين خود را با پيغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاري و يهود تطبيق كنند، تا هم اهل كتاب شمرده شوند و هم كمتر مورد طعن قرار بگيرند.>(4)
ايشان زردشت را اختلافيترين چهره تاريخ هم از نظر زمان و هم از نظر آيين و هم از نظر محل تولد، معرفي ميكند.(5)
با اين وصف، علت اين كه اين همه تناقض و تضاد در تاريخ (و آيين) زردشت ميبينيم اين است كه وي تاريخ درستي ندارد و ردپاي اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و هم چنين در كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص و كتاب «اوستا» به ميان نيامده است، بلكه هر جا كه خواستند از ديانت كهن ايران نامي به ميان آورند تنها به لفظ مجوس اكتفا كردهاند.
خلاصه و نتيجه اين كه، تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي ميتوانيم شريعت زردشت را يك شريعت و آيين توحيدي بدانيم، اما از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است و به حسب مدارك تاريخي نميتوانيم آيين زردشتي را از آيين هاي توحيدي بدانيم و از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده.
حال با توجه به دين الهي بودن زرتشت ( از راه آثار اسلامي فقط ) براي پاسخ سوال چهارم و براي اين كه نامه بيش از اين طولاني نشود شما را به مطالعه متني كه در اين آدرس اينترنتي درج شده است دعوت مي كنيم.
http://maaref.porsemani.ir/node/3425
پي نوشت:
1. مجله تخصصي كلام، سال 8، مسلسل 31.
2. مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1368، ص 89.
3. مجله تخصصي كلام، سال 8، مسلسل 31.
4. همان.
5. همان، شماره 315، ص 41.
موفق باشید.