با سلام و درود به شما
سئوال اول :
در سوره بقره آیه 28 آمده است که چگو نه خدا را منکرید با آنکه مرده بودید و شما را زنده کرد و یاز هم شما را می میراند و باز زنده میکند و آنگاه بسوی او بازگردانده میشوید
خواهشمند است تفسیر این آیه شریفه را برایم توضیح بفرمائید بویژه منظور از مرده بودید آیا اشاره به زندگی قبلی ما در این دنیا می باشد
سئوال دوم :
در سوره معراج آیه شریفه 4 آمده است فرشتگان و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا میروند
خواهشمند است تفسیر این آیه را برایم توضیح بفرمائید
آیا اشاره به مهلت پنجاه هزار سال هر انسان برای زندگی و امتحان و تکامل در این دنیا میباشد
لطفا" مرا راهنمایی فرمائید متشکرم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتدا در پاسخ سؤال اول بايد بگوييم كه در آيه مذكور خداوند متعال مي فرمايد:« كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُون» (1) «چگونه به خداوند كافر مى‏شويد؟! در حالى كه شما مردگان (و اجسام بى‏روحى) بوديد، و او شما را زنده كرد سپس شما را مى‏ميراند و بار ديگر شما را زنده مى‏كند سپس به سوى او بازگردانده مى‏شويد.»
چنانكه در تفسير نمونه آمده(2) قرآن در اينجا براى اثبات وجود خدا از نقطه‏اى شروع كرده كه براى احدى جاى انكار باقى نمى‏گذارد و آن مساله پيچيده حيات و زندگى است.
نخست مى‏ فرمايد: «چگونه شما خدا را انكار مى‏كنيد در حالى كه اجسام بى‏روحى بوديد و او شما را زنده كرد و لباس حيات بر تنتان پوشانيد:«كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ»
قرآن به همه ما يادآورى مى‏كند كه قبل از اين، شما مانند سنگ ها و چوب ها و موجودات بى‏جان، مرده بوديد، و نسيم حيات اصلا در كوى شما نوزيده بود. ولى اكنون داراى نعمت حيات و هستى مى‏باشيد، اعضاء و دستگاه هاى مختلف، حواس و ادراك به شما داده شده، اين هستى و حيات را چه كسى به شما عطا كرده آيا خود به خويشتن داديد؟
نكته اي كه در اينجا لازم به ذكر است اين است كه تعبير «اموات» در اينجا تعبيري مجازي است نه حقيقي يعني به اعتبار اينكه منشأ جسم انسان خاك و نطفه و جماد بوده لذا تعبير ميت استعمال شده است و روشن است كه معناي حقيقي موت يعني گرفته شدن حيات منظور نيست.(3)
در ادامه خداوند متعال، دليل آشكار ديگرى را يادآور مى‏شود و آن مساله «مرگ» است مى‏فرمايد:« سپس خداوند شما را مى‏ميراند«ثُمَّ يُمِيتُكُمْ»كه اشاره به همين مرگ بعد از زندگي در دنيا است
آرى آفريننده حيات همان آفريننده مرگ است. قرآن پس از ذكر اين دو دليل روشن بر وجود خدا و آماده ساختن روح انسان براى مسائل ديگر در دنباله اين بحث به ذكر مساله معاد و زنده شدن پس از مرگ پرداخته، مى‏گويد: سپس بار ديگر شما را زنده مى‏كند. (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ).
البته اين زندگى پس از مرگ به هيچ وجه جاى تعجب نيست، چرا كه قبلا نيز انسان چنين بوده است و با توجه به دليل اول يعنى اعطاى حيات به موجود بى‏جان، پذيرفتن اعطاى حيات پس از متلاشى شدن بدن، نه تنها كار مشكلى نيست. بلكه از نخستين بار آسانتر است.
و در پايان اين آيه مى‏گويد:«سپس به سوى او بازگشت مى‏كنيد» «ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
اما در خصوص سؤال دوم و آيه «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ» بايد بگوييم كه درباره تعبير «پنجاه هزار سال» كه اشاره به مدت روز رستاخيز دارد دو إحتمال عمده وجود دارد:
إحتمال اول اين است كه اين عدد يك عدد واقعى است، يعنى هر چند نظام منظومه‏ى شمسى در رستاخيز درهم مى‏ريزد و سال‏هاى معمولى كه معادل گردش زمين به دور خورشيد است وجود ندارد، ولى زمان رستاخيز به اندازه‏ى پنجاه هزار سال فعلى ماست يعني آن روز بر حسب مقياس سال هاي دنيا تا اين حد طولاني است و ادامه دارد كه اگر فرضاً زمين قيامت حركت داشته باشد و بخواهد يك بار دور خود بچرخد، به اندازة پنجاه هزار سال دنيا طول خواهد كشيد.
إحتمال ديگر اين است كه مقصود از اين عدد، تكثير است، يعنى مقدار واقعي منظور نيست. بلكه كنايه از طولاني بودن رستاخيز است.(4)
اما نكته اي كه در اينجا لازم به ذكر است اين است كه در برخى آيات قرآن آمده است كه زمان رستاخيز يك هزار سال است.(5) ولى در اين جا پنجاه هزار سال گفته شده است و بين اين دو تعبير منافاتي نيست. زيرا چنانكه در روايات آمده، رستاخيز پنجاه ايستگاه و موقف دارد كه هر موقف به اندازه‏ى يك هزار سال است. در حديثي از امام صادق (ع) مي خوانيم كه: « ان فى القيامة خمسين موقفا، كل موقف مثل الف سنة مما تعدون، ثم تلا هذه الاية فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ»(6) «در قيامت پنجاه موقف (محل توقف براى رسيدگى به اعمال و حساب) است كه هر موقفى به اندازه يك هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شمريد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.»
همچنين بايد توجه داشت كه طولانى و كوتاه بودن رستاخيز نسبى است؛ يعنى نسبت به كافران و ستمكاران، بسيار دراز و معادل پنجاه هزار سال است، اما نسبت به مؤمنان، كوتاه و آسان و كم‏تر از يك نماز واجب در دنياست.
اين مطلب در برخى احاديث از پيامبر (ص) روايت شده است. چنانكه در حديثي مي فرمايد: «و الذى نفس محمد بيده انه ليخف على المؤمن حتى يكون أخف عليه من صلاة مكتوبة يصليها فى الدنيا»(7) « قسم به كسى كه جان محمد به دست او است آن روز براى مؤمن سبك و آسان مى‏شود آسانتر از يك نماز واجب كه در دنيا مى‏خواند»
پي نوشت ها:
1. بقره(2) آيه 28.
2. آيت الله مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏1، ص 159.
3. فخرالدين رازي، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي،‌ 1420ق، ج‏2، ص 377.
4. آيت الله مكارم شيرازى، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ج‏25، ص 16.
5. « يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في‏ يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ » سجده (32) آيه 5 « امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مى‏كند. سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مى‏شمريد بسوى او بالا مى‏رود (و دنيا پايان مى‏يابد.)»
6. عروسي حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين، قم، اسماعيليان، 1415ق، ج‏4، ص 222.
7. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، 1416ق ، ج‏5، ص487.
موفق باشید.