واژه ی عجم در اصل به معنی گنگ و لال است و اعراب جاهلی از آن به علت تحقیر ایرانیان استفاده میکردند اما با این وجود چرا ائمه ی ما نیز برای اشاره به غیر اعراب از جمله ایرانیان از واژه ی عجم استفاده میکردند؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
درست است كه شايد اصل وضع اين كلمه براي تحقير غير اعراب باشد. زيرا عجمه به معناي گنگ است. اما هر كس اين واژه را كه به معناي غير عرب معروف و مشهور شده، به كار ببرد، دليل بر اين نمي شود كه او هم از اين به كار بردن توهين قصد كرده است.
وقتي پيامبر در منا در حج وداع به عنوان مهمترين پيامهايش مي فرمايد:
يا أيها الناس الا ان ربكم واحد وان أباكم واحد الا لا فضل لعربي على أعجمي ولا لعجمي على عربي ولا لاحمر على أسود ولا أسود على أحمر الا بالتقوى أبلغت قالوا بلغ رسول الله صلى الله عليه وسلم(1)
اي مردم خداي شما يكي و پدر شما يكي است و عرب بر عجم و عجم بر عرب و قرمز بر سياه و سياه بر قرمز برتري ندارد جز به تقوا.
بعد هم از آنان شهادت و اقرار بر اين ابلاغ مي گيرد.
ديگر نمي توان گفت استعمال لفظ عجم براي غير عرب ها دلالت بر تحقير دارد هر چند وضع كندگان چنين دلالتي مد نظر داشته باشند.
علاوه بر اين رفتار فرد است كه نشان مي دهد آيا از استعمال لفظ عجم، قصد تحقير دارد يا خير.
وقتي در روايات هر حق طلب تابع پيامبر و اهل بيت، عرب خوانده مي شود؛ هر چند زبانش عربي نبوده و در حجاز متولد نشده باشد و هر گمراهي طلب روگردان از پيامبر و اهل بيت علوج(يا عجم) خوانده مي شود هر چند در كنار خانه خدا متولد شده و زبانش عربي قريشي باشد،(2) و سلماني كه ايراني است به خاطر حق طلبي اش، از اهل بيت شمرده مي شود(3) و ابولهبي كه از قريش و بني هاشم و عموي پيامبر است، به خاطر حق ستيزي اش لعن مي شود،(4) ديگر نمي توان استعمال لفظ عجم در غير ايراني را نشانه تحقير شمرد.
خيلي از الفاظ در عربي اين به اين شكل هستند مثلا غائط به معناي گودال بود. اما بعدها معناي اصلي خود را از دست داد و يا اين كه تبارك از ماده برك به معناي سينه شتر است. اما بعد ها براي هر چيز زوال ناپذير از اين واژه استفاده شد از اين رو زماني كه گفته مي شود تبارك الله ديگر در اينجا (نعوذ بالله ) معناي اصلي خود (سينه شتر) را ندارد.
پي نوشت ها:
1. احمد بن حنبل، مسند، بيروت، دار صادر، ج5، ص411.
2. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363ش، ج8، ص166 و 226.
3. شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، بيروت، اعلمي، 1404ق، ج1، ص70.
4. سوره لهب (مسد) [تبيت يدا ابي لهب].
موفق باشید.