گستره ی عظیم احکامی که فلسفه ی آنان جلوگیری از محبت و دوستی میان محرم و نامحرم دارد نشان از اهمیت فوق العاده ی این مسئله در شرع مقدس است و این امر که افراد مجرد نیز شامل این مسئله میشوند گواه آن است که استحکام خانواده تنها دلیل اهمیت این مهم نیست.
از منظر فرااخلاق و دلایل عقلی چه براهینی میتوان بر اهمیت جلوگیری از دوستی (و در مراتب بالاتر رابطه) میان محرم و نامحرم اقامه نمود؟
تقاضا دارم حتی الامکان پاسخی مشروح بفرمائید.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آن چه شما در نامه خود مبني بر بررسي مسئله رابطه بين دختر و پسر از منظر فرا اخلاق و ارائه توضيحات و ادله عقلي در اين خصوص خواسته ايد،‌ نيازمند ارائه مقاله و بلكه كتابي مفصل است كه علاوه بر خارج بودن اين گونه تحقيقات از عهده اين مركز،‌از حوصله يك نامه هم خارج است. لذا ما در اين جا به چند نكته در اين زمينه اشاره كرده و از ورود به اين مهم خودداري و با عرض پوزش از شما در پايان منابعي را معرفي مي كنيم، باشد كه راهگشاي تحقيقات شما در اين زمينه باشد.
به طور كلي بايد بدانيد:
در بين ارتباطات انساني كه از نيازهاي اساسي زندگي انسان است، نياز به ارتباط با جنس مخالف از جايگاه وي‍ژه اي برخوردار است. چرا كه اگر اين ارتباط از چارچوب هنجاري اجتماعي و ديني خارج شود، آثار و تبعات متعددي از قبيل آسيب هاي رواني؛ آسيب‌هاي اجتماعي؛ آسيب هاي تربيتي؛ آسيب هاي معنوي به دنبال مي آورد كه به راحتي قابل جبران نيست. اين آسيب ها، در كنار نهي شرعي(1) خود بهترين دليل براي منع روابط دوستانه بين دو جنس مخالف مي شود. در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود:
1- فقدان شناخت درست و واقع بينانه:
معمولا ادعا مي شود اين گونه روابط و دوستي ها به انگيزه ازدواج شكل مي گيرد، ولي با كمي دقت فهميده مي شود، جو دوستي اقتضا مي كند، روح حاكم بر اين دوستي‌ها عشق ورزيدن است، نه خردورزي و پاي خرد و عقل در ميدان عاشقي لنگ است؛ اين نوع انتخاب كه در فضايي آكنده از احساسات و عواطف انجام مي گيرد، به دليل عدم شناخت عميق و واقع بينانه،زندگي مشترك را تلخ و آينده را تيره و تار مي سازد. پيامبر اكرم(ص)مي‏فرمايند: «حُبُّكَ لِلشَّيْ‏ءِ يُعْمِي وَ يُصِمُّ»، دوست داشتن چيزي انسان را كور و كر مي كند.(2)
2- ايجاد جو بدبيني:
اين گونه دوستي‏ها و روابط اگر به ازدواج هم بيانجامد. پس از مدتي از شكل‏گيري زندگي جو بدبيني و سوء ظن را به دنبال خواهد داشت. پسر به خود مي‏گويد اين دختر وقتي به راحتي با من پيوند و رابطه نامشروع برقرار نمود، پس از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابراين از كجا معلوم پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري طرح دوستي نريخته است. از كجا معلوم كه در آينده با اين كه همسر من است با ديگري ارتباط برقرار نكند؟دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر دارد.
3- افت تحصيلي يا ركود علمي:
دل‏مشغولي و اضطرابي كه در اثر اين گونه پيوندها پديد مي‏آيد بزرگ‏ترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است؛ لذا متصديان امور علمي مدارس و دانشگاه‏ها توصيه مي‏كنند. حتي ايام عقد و نامزدي جوانان در بحبوحه تحصيلات نباشد تا آنان بتوانند با تمركز بيشتر فكر، در ادامه دروس و امتحانات موفق شوند.
4- عدم استقبال از تشكيل خانواده:
اين گونه روابط و دوستي‏ها معمولا به انگيزه تفنّن و سرگرمي شكل مي‏گيرد و در خلال آن از خود باوري و زودباوري دختران سوء استفاده مي شود. متاسفانه در بسياري موارد بين عشق و هوس تمييز داده نمي‏شود. عشق حقيقي و پاك با هوس‏هاي آلوده و زودگذر، تفاوت جوهري دارد.
5- پيدايش تنوّع‌ طلبي و اثر گذاري آن بر انتخاب فرد در ازدواج:
حس تنوع طلبي انسان از يك طرف و فقدان عامل بازدارنده از طرف ديگر باعث مي‏شود برخي سراغ ازدواج و تشكيل خانواده نروند جامعه‏اي كه از تشكيل كانون خانواده استقبال نكند هيچ‏گونه ضمانتي براي رشد و شكوفايي فضايل انساني در آن وجود ندارد. عمده خوبي‏ها و كمالات والاي انساني در پرتو تشكيل خانواده‏اي سالم، به فعليت مي‏رسد.
6- اضطراب،تشويش و احساس نگراني:
در دوستي‏هاي موجود بين دختران و پسران، از آنجا كه مقاومتي بسيار قوي از طرف پدر يا مادر يا جامعه براي ممانعت از برقراري اين دوستي‏ها وجود دارد، اين گونه دوستي‏ها با مخاطرات رواني گوناگوني از جمله اضطراب و تشويش همراه است. وجود افكار ديگري چون احساس گناه، نگراني از تهديداتي كه توسط پسر براي فاش كردن روابطش با دختر صورت مي‏گيرد، يك تعارض دروني و اضطراب مستمر را به دنبال خود دارد.
6- محروميت از ازدواج پاك:
دختراني كه در پي اين روابط هستند، معمولا به جرم آلودگي به اين روابط، شرايط ازدواج پاك را از دست مي دهند. البته اين گونه روابط ناسالم حتي در ازدواج پسران نيز تاخير ايجاد مي كند.
7- از بين رفتن كرامت انساني و غرق شدن در گرداب شهوت‌ها:
اگر انسان به غريزة جنسي به عنوان يك هدف و خارج از چهارچوب مقرّرات اجتماعي، فرهنگي و اعتقادي بپردازد، هر عاملي كه بهتر و بيشتر به شهوت‌ها پاسخ دهد، جايز شمرده مي‌شود. با نگاهي به جوامع غربي پيامدهاي منفي رابطة دختران و پسران را بر فرد و جامعه به خوبي درخواهيم يافت در اين جوامع ‌هدف انسان از زندگي و آيندة روشن از ميان رفته و افزايش روز افزون آسيب‌هاي اخلاقي و انساني، همه ناشي از غلبة شهوات و بي‌بند و باري بر عقل و ايمان است.
مطالعه كتاب هاي زير جهت اطلاعات بيش تر:
1- بهشت جوانان، اسد الله محمدي نيا
2- تحليل بر روابط دختر و پسر، علي اصغر احمدي
3- نقش دين در خانواده، جلد اول، صادق احسان بخش
4- روابط دختر و پسر، محمد علي رضايي
5- روابط دختر و پسر، يوسف غلامي
6- در مجلات « سپيده آگاهي » و مجله « معرفت » شماره 80 تا 85 و مجله « حديث زندگي » مقالات ارزشمندي در اين مورد چاپ شده است. از طريق اينترنت در سايت « دين و انديشه » نيز مي توانيد مقاله: "چگونگي روابط دختر و پسر از ديدگاه قرآن و روايات" و "تأملي در روابط دختر و پسر" را ملاحظه فرماييد.
پي نوشت ها:
1. در آيه 5 سوره مائده خطاب به مردان مي‌فرمايد «وَ لَا مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ » و در سوره نساء آيه 25 خطاب به زنان مي فرمايد: «وَ لَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَان».
2. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق، ج4، ص 380.
موفق باشید.