سلام و خسته نباشد خدمت شما بزرگواران ميخواستم در خصوص افسانه غرانيق بدونم.با تشكر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از همان زمان رسول خدا تا به امروز دشمنان در صدد اين بوده اند كه وحياني بودن قرآن را زير سوال ببرند و همه يا بعضي از آيات آن را نه آيات خداوند، بلكه القاي شيطان هاي جن و انس بشمرند.
در همان صدر اسلام و مدت كمي بعد از وفات رسول خدا افسانه اي به نام "افسانه غرانيق" توسط دشمنان قرآن ساخته و پرداخته شد و بر سر زبان ها افتاد و متاسفانه در بعضي كتب روايت و تفسير راه يافت.
بنا بر اين افسانه دروغين و دشمن ساخته، روزي رسول خدا در اوان بعثت در مكه در جمع مسلمانان و مشركان نشسته بودند كه فرشته وحي بر ايشان نازل شد و آيات وحي و سوره نجم را بر ايشان تلاوت كرد. ايشان نيز آيات را بر مردم مي خواند كه شيطان ملعون در ضمن آيات نازل شده بعد از آيه "افرايتم اللات و العزي و منوه الثالثه الاخري" چند جمله" تلك الغرانيق العلي و ان شفاعتهن لترتجي" در مدح و تاييد بت هاي مشركان بر زبان ايشان راند. ايشان هم به گمان اين كه اين ها آيات وحي است، آن ها را بر مردم تلاوت كرد. مشركان كه شنيدند، از اين تاييد شادمان شدند. با تمام شدن سوره و خواندن آيه سجده همگي(مسلمانان و مشركان) به سجده رفتند. بعد فرشته وحي نازل شد و از ايشان خواست كه آيات نازل شده را دوباره بخواند. وقتي ايشان آيات خوانده شده از جمله القاي شيطان را تلاوت كرد، ملك وحي القاي شيطان را باطل كرد و آيات حق را تاييد نمود.
اين دروغ ساخته شده در عصر اموي، به وسيله ايادي دشمن انتشار فراوان يافت و توسط بعض عالمان نقل شد؛ گر چه از همان زمان عالمان محقق شيعه و سني بر دروغ و جعلي بودن اين نقل تصريح كردند و آن را با آيات فراوان و احاديث بيشمار و عقل و منطق، ناسازگار شمردند.
نشانه هاي جعل و ساختگي در اين روايت دروغين آشكار است از جمله:
1. قرآن در مورد شيطان و تصرف او در بندگان مي گويد:
إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ(1)
بر بندگان من تسلطى ندارى.
مى‏فرمايد:
إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (2)
شيطان بر بندگان مؤمن و متوكل به خدا، تسلطى ندارد.
شيطان هم بر اين ناتواني اقرار مي كند:
قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ(3)
گفت:«به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو، از ميان آن ها!»
2. از طرف ديگر خداي قادر بايد وحيش را در امان از تصرف شيطان هاي جن و انس و هر راهزني به گوش مردمان برساند. اگر وحي از نزول از ملاء اعلي تا قلب رسول و از آن جا تا رسيدن به گوش مردمان در امان از دستبرد نباشد و شيطان هاي جن و انس بتوانند غير وحي را به قلب رسول خدا نازل كرده و بر زبان ايشان جاري كنند و به گوش مردم برسانند، ديگر هيچ امنيت و اعتمادي نسبت به وحي پيدا نخواهد شد. خدا يا توانمند به ايجاد چنين امنيتي نيست يا حكمتش به لزوم چنين امنيتي نمي رسد. سبحان الله كه خدا از اين هر دو منزه است. پس امكان ندارد خداي قادر توانمند اجازه دهد. شيطان يا هر قدرت ديگري چيزي را به عنوان وحي بر قلب پيامبر نازل و بر زبان پيامبر جاري كند. اين صريح آيات قرآن است:
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ أَحْصى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً ؛(4)
داناى غيب اوست. هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن ها قرار مى‏دهد تا بداند پيامبرانش رسالت هاى پروردگارشان را ابلاغ كرده‏اند. او به آنچه نزد آن هاست احاطه دارد. همه چيز را شمارش كرده است!
اين آيه بر در امان بودن وحي از هنگام نزول از ملأ اعلي به قلب رسول خدا و از آن جا بر زبان ايشان و تا رسيدن به گوش انسان ها تحت مراقبت شديد مأموران خداوند، صريح است تا حجت بر بندگان تمام شود؛ حالا چگونه شيطان كه مقهور و محكوم خداست، توان دارد بر اين اراده خدا مسلط شود و در وحي خدا تصرف كند؟
قلب رسول خدا كه محل نزول وحي خداست، حرم امن الهي مي باشد و شيطان را در آن تصرفي نيست.
3. عالمان اهل سنت كه ناآگاهانه اين باطل ها را نقل كرده اند، توجه ندارند كه اين باطل ها خدشه دار كردن كرامت رسول خداست. در عيون اخبار الرضا به نقل از مأمون عباسي سخن زيبايي آورده است. مامون به عالمان اهل سنت مي گويد:
شما روايت مي كنيد كه شيطان از سايه عمر (خليفه دوم) فرار مي كرد و مي گوييد شيطان بر زبان رسول خدا در باره بت ها گفت:"انهن الغرانيق العلي"پس به زعم شما شيطان از عمر فرار مي كرد، ولي از رسول خدا نه تنها فرار نمي كرد، بلكه در او تصرف مي كرد و بر زبان او سخني را به عنوان وحي جاري مي نمود!(5)
اگر بخواهيم راجع به اين افسانه و نشانه هاي جعلي بودنش و منافات آن با مباني عقلي و قرآني و روايي سخن بگوييم، مطلب فراوان است. ولي همين خلاصه در رد آن كافي است.
در باره اين حديث جعلي و افسانه ساختگي كه آگاهانه يا ناآگاهانه توسط بعضي ترويج شده و توسط مستشرقان در سراسر جهان پخش شده و زير بناي كتاب "آيات شيطاني" سلمان رشدي مرتد گشته، سخن فراوان است. براي توضيح به كتب "فروغ ابديت"، ج1، ص339-349 مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. حجر(15)آيه42.
2. نحل(16)آيه99.
3. ص(38)آيه82-83؛ حجر(15)آيه39-40.
4. جن(72)آيه26-28.
5. عيون أخبار الرضا، ج 1، ص 203.
موفق باشید.