سلام.دختری 21 ساله هستم.سال قبل توبه کرده و تصمیم گفتم خودارضایی نکنم و ماه ها بر سر قولی که با خدای خود بسته بودم ماندموروزی رفتم چت و پسری به من درخواست ارتباط جنسی مجازی فقط از طریق چت رو داد!و من هم متاسفانه حماقت کرده و قبول کردم و هردو ارضا شدیم.ولی بعدش پشیمون شدم و با هزار التماس از خدا خواستم ببخشهو تکرار نکنم.و حدود نه ماهی بر سر عهدم ماندم.دیگر نه خودارضایی میکردم نه میرفتم چت که خدایی نکرده دوباره وسوسه نشم.تا اینکه همین دیشب رفتم چت بعد از ماه ها.دوباره پسری درخواست داد و منو شیطان قول زد و قبول کردم. اون طرف کارشو خیلی خوب بلد بود من خیلی تحریک شدم.و خلاصه ارضا شدیم.از دیشب عذاب وجدان مثه خوره افتاده تو وجودم.فقط کریه میکنم و خودمو فحش میدم حتی دیگه روم نمیشه باز برم در خدا و توبه کنم.از شرم دارم میمیرم.از ترس عذاب آخرتش نفسم بند میاد.همش به خودم میگم تو که با یه زن زناکار چه فرقی داری تنها فرقی داری!! چیکار کنم خدا ببخشه؟یعنی میشه جبران کرد؟حکمش تو آخرت یا حتی ای دنیا چیه؟توروخدا کمکم کنید.من فاسد نیستم حتی نمازم میخونم چادرم سر میکنم فقط یه لحظه شیطون غلبه کرد بهم.لعنت خدا ر شیطان!!
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
عذاب وجدان و ناراحتي شما علامت بسيار خوبي است كه حاكي از وجود ايمان در قلب شماست.
علت شكنجه روحي ارتكاب گناه است. شكنجههاي وجدان اخلاقي بسيار جانگاه و توانفرسا و گاهي صورت پشيماني به خود ميگيرد كه آن را جز با جبران خطا يا فديه نميتوان آرام كرد.(1)
احساس گناه و ندامت محصول نداي وجدان است. شايد سخن امام علي (ع) ناظر به اين حالت نفساني باشد كه فرمود: يك ساعت شهوت راني و گناه، اندوه طولاني را در بردارد. (2)
اما براي رهايي از شكنجه وجدان و رسيدن به آرامش، خداوند درهاي توبه و استغفار و كفارات را به روي گناهكاران گشوده است.
با توبه ميتوان از عذاب رهايي يافت. گنهكار قبل از توبه حالت و وضعيتي دارد كه به موجب آن مستحق عذاب است، ولي پس از توبه واقعي و استغفار در پيشگاه خداوند، حالت او دگرگون ميشود.
فرد گنهكار در چنين گناهانى بايد از كرده خويش، توبه حقيقي كند، يعني واقعا از گناه خود پشيمان شود و از خدا بترسد و تصميم بگيرد كه هرگز گناه و گناهان ديگر را انجام ندهد. بسيار استغفار كند. به رحمت پروردگار و قبولي توبه اش اميدوار باشد.
خداوند در يكي از آيات فرموده است:
« قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم؛ (3) اي بندگان خدا كه بر خود اسراف و ستم كردهايد، از رحمت خداوند نا اميد نشويد كه خدا همه گناهان را ميآمرزد. به درگاه پروردگارتان بازگشت كنيد.»
هر چند عمل شما گناه بزرگي بوده است. اما به هيچ وجه نا اميد نشويد. بنده خدا هستيد و خداوند بنده اي را كه به سويش باز گردد، طرد نمي كند. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده تر از هر گناهي است. در اين راه از توسل به اهل بيت غافل نشويد.
خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد كه گناهان جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است.
اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني) حالت ارزشمندي است كه بايد قدر آن را بدانيد. خداوند بزرگ همان گونه كه نيكوكاران را دوست مي دارد، توبه كنند گان را نيز دوست دارد. خداوند نه تنها با دعوت به توبه و بازگشت، وعده فرموده است كه توبه بندگان خويش را مي پذيرد، بلكه آن ها را جزء دوستداران خود قرار داده است.
بنابر اين با عزم جدى برترك گناهان و استغفار به درگاه خداوند و جبران حق الله و حق الناس، مطمئن باشيد خداوند گناهان تان را مىبخشد.
خوب است داستان يك زن بدكاره را كه توبه كرده، برايتان نقل كنيم:
«شعوانه» نام زني است كه صدا و آواز خوش و تحريك كننده و طرب انگيزي داشت. در بصره مجلس فسق و فجوري بر پا نميشد كه «شعوانه» در آن حضور نداشته باشد. او از اين طريق ثروتي جمع كرده و كنيزاني خريده بود.
روزي با تعدادي از كنيزانش از كوچه اي ميگذشت. از خانه اي كه درش باز بود، صداي گريه شنيد. به يكي از كنيزانش گفت: برو داخل اين خانه ببين چه خبر است. كنيز رفت و برنگشت. كنيز دومي را فرستاد و دستور داد كه خبر بگير و زود برگردد. كنيز دوم نيز برنگشت. سومي را با دستور مؤكد كه زود برگردد و خبر بياورد، فرستاد. كنيز سومي زود برگشت و به «شعوانه» گفت: گريههاي گناهكاران است. آقايي صحبت ميكند و آنان گريه ميكنند. پرسيد:
پس فلاني و فلاني كجا رفتند؟ پاسخ داد: آن ها (كنيزهاي قبلي) هم مجذوب صحبتهاي آن آقا شدند و در مجلسش نشستهاند.
شعوانه داخل خانه شد، تا ببيند چه خبر است و چرا كنيزها نمي آيند. ديد واعظي نشسته و جمعي دور او را گرفتهاند. او از آثار و عواقب دنيايي و آخرتي گناهان، و از عذاب و آتش جهنم و سختيها و رسواييهاي قيامت صحبت ميكند، چند لحظهاي گوش داد، خود نيز مجذوب شد، حالش دگرگون گشت. حال خوش توبه از گناهان به او دست داد. با صداي بلند و شكسته گفت: آقا! من خيلي گناه كرده ام. گناهانم بيشمار است، اگر توبه كنم، آيا خدا مرا هم ميآمرزد؟
واعظ در حالي كه آن زن را نميشناخت گفت: آري، اگر توبه حقيقي و واقعي كني و لباس ذلّت گناهان را از تنت بيرون نمايي و لباس عزّت و تقوا و طاعت خدا را بپوشي و به رحمت و آمرزش خداوند اميدوار باشي، خدا تو را ميآمرزد، اگر چه گناهانت به اندازه گناهان «شعوانه» آن زن بدكاره باشد.
زن كه به شدّت گريه مي كرد و اشك ميريخت. گفت: اي شيخ ! شعوانه، آن زن بدكاره منم!
واعظ كه از مثال خود جا خورده بود، بار ديگر گفت: اگر تصميم جدي بگيري كه ديگر به سوي گناهان گذشته و يا ساير گناهان نروي، نه تنها خدا تو را مي آمرزد، بلكه دوستت خواهد داشت و محبوب خدا مي گردي، زيرا خداوند در قرآن مي فرمايد:
«انّ الله يحب التوابين؛ (4) خداوند همواره توبه كنندگان را دوست خواهد داشت». پس گناهت هر اندازه زياد باشد، از لطف و آمرزش بي نهايت خدا كه بيش تر نيست؛
شعوانه پس از شنيدن كلمات اميدوار كننده واعظ، گريهكنان از آنجا بيرون آمد. تحول روحي و انقلابي عظيمي درونش ايجاد شده بود، از همه گناهان كوچك و بزرگ دست كشيد، كنيزها و بردههايش را آزاد كرد. به تلافي اعمال زشت گذشتهاش به «عبادت» و كسب معرفت مشغول شد، تا جايي كه لاغر گشت. روزي به خود نگريست و گفت: در دنيا به اين نحو گداخته شدم، نميدانم در آخرت حالم چگونه است. (6)
او كه خود را در پيشگاه خدا رو سياه مي ديد و خويشتن را سزاوار سرزنش و عذاب الهي ميدانست، ولي از لطف و رحمت پروردگار مأيوس نبود، نه تنها ديگر هيچ گناهي را مرتكب نشد، بلكه سحرگاهان زمان خلوت كردنش با خدا بود. راز و نياز و مناجات و اشك و گريه بسيار داشت. به نماز شب و خواندن نماز هاي پنجگانه در اول وقت تقيّد مي ورزيد. سرانجام شعوانه يكي از اوتاد عظيم الشأن و واعظان و معلمان اخلاق گشت. شاگردان بسياري داشت. شاگردان او تنها مردم عادي نبودند، بلكه زاهدان و عابداني در درس اخلاق و مجلس موعظه او حاضر ميشدند و با او ميگريستند.
آري راه بازگشت و پاك شدن براي همه باز است. ببين «شعوانه» با چه روحيهاي و چگونه توبه كرد؟ كسي كه از غفلت بيدار شده و از گناه پشيمان گشته، با خدا اين گونه مناجات ميكند:
«اي خداي من! اميدواريام به لطف و رحمتت هرگز قطع نميشود، اگر چه بسيار گناه كردهام، چنان كه ترس و خوفم از مكافات گناهانم هرگز از بين رفتني نيست، اگر چه يكسره در اطاعت تو باشم. خدايا! اگر كيفرم بدهي، به عدالت رفتار كردهاي، چه آن كه گناهكارم. اگر عفوم نمايي و رسواييم را بپوشاني، به بردباري و بخشش خويش با من رفتار نمودهاي. اي خدايي كه از هر چيز و هر كس اميدم نااميد شود، از تو نااميد نميشوم.»
كسي- به ويژه جواني- كه با اخلاص كامل و معرفت به خدا و شناخت كاركردهاي خود به سوي خدا رفته باشد، خدا او را مي پذيرد، مي آمرزد، محبوب و دوست خودش قرار مي دهد. توبه اش را قبول مي كند بعد از توبه حالت انتظاري براي توبه نيست.
پي نوشت ها:
1. فلسفي، كودك، هيئت نشر معارف اسلامي، تهران، ج 1، ص 418.
2. العلامة المجلسي، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ه ق، ج 75، ص 45.
3. زمر (39) آيه 53.
4. اسراء (17) آيه 15.
5. بقره (2) آيه 222.
6. نراقي، معراج السعاده، نشر دهقان، چاپ هشتم، ص 534.
7. حاجي نوري، مستدرك الوسايل، آل البيت، چاپ 1، ج 9، ص 117.
موفق باشید.