سلام
1) در قرآن چه اشاره هایی به منجی عالم بشریت شده است؟ همراه با توضیح.
2) چرا دین اسلام در میان دین های دیگر برتری دارد و کامل است؟ همراه با توضیح.
3) اگر بخواهیم وضو بگیریم و خالکوبی زیر پوست دست خود داشته باشیم وضو صحیح است؟ روی پوست باشد چه حکمی دارد؟
4) خداوند در آینده (جهان آخرت) انسانها را چگونه مجازات میکند؟
5) چرا میگویند در اخرت زبان همه ی آدمها عربی میشود؟ و چرا عربی نه زبان دیگر؟
6) چرا ورود زنان به استادیوم ممنوع است؟
با تشکر
پرسش: چند سوال ديني
سلام
1) در قرآن چه اشاره هايي به منجي عالم بشريت شده است؟ همراه با توضيح.
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در قرآن نام صريح امام زمان(ع) نيامده است. ولي آياتي وجود دارد كه به صراحت از حاكميت مستضعفان بر جهان در آينده خبر داده و دلالت دارد كه مؤمنان تحت زعامت هدايتگري در آينده بر جهان مسلط مي شوند و حكومت جهاني تشكيل مي دهند. رواياتي هم كه در تفسير اين آيات وارد شده تصريح دارد كه "امام مهدي" از فرزندان پيامبر و از نسل دخترش زهرا كه دوازدهمين امام و حجت خداست، به اراده خدا عمري طولاني خواهد كرد و در آخر الزمان قيام كرده و حكومت جهاني تشكيل داده و تحقق بخش بشارتهاي قرآن در آيات مورد اشاره خواهد بود.
آيات ناظر به امام زمان و منجي آخر الزمان فراوانند كه براي يافتن همه آنها لازم است به كتاب هايي كه در مورد امام زمان نوشته شده، مراجعه كنيد. بعضي از آنها به شرح زير مي باشند:
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون(1)
در «زبور» بعد از ذكر (تورات) نوشتيم:«بندگان شايستهام وارث (حكومت) زمين خواهند شد!»
وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئا(2)
خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند وعده مىدهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مىكند، آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت. و كسانى كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقانند.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ (3)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زيانى نمىرساند خداوند جمعيّتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند آنها در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد.
براي ملاحظه آيات ديگر مي توانيد به:
سيد محمد كاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، ترجمه علي كرمي و ...، قم، الهادي، 1384ش، ص 72-96 و به سايت مهدويت مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. انبياء(21) آيه 105.
2. نور(24) آيه55.
3. مائده(5) آيه54.
پرسش: 2) چرا دين اسلام در ميان دين هاي ديگر برتري دارد و كامل است؟ همراه با توضيح.
2) چرا دين اسلام در ميان دين هاي ديگر برتري دارد و كامل است؟ همراه با توضيح.
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
برتري اسلام بر ساير اديان را مي توان با تامل در محتواي اين اديان به روشني به دست آورد؛ در واقع اگر انساني منصف محتواي منابع ديني و تاريخ گذشته و حال اين اديان را مورد بررسي قرار دهد مي تواند در يك جمع بندي به قضاوت روشني در مورد دين برتر از ميان اين اديان در زمان كنوني برسد .
البته نبايد از ياد برد كه از نظر قرآن كريم، دين خدا از آدم تا خاتم يكي است و اختلاف در دين وجود ندارد. همه پيامبران به يك مكتب دعوت كردهاند. اصول مكتب انبيا كه "دين" ناميده ميشود، يكي بوده است. تفاوت شرايع آسماني در مسايل فرعي و شاخهاي بود، كه به حسب مقتضيات زمان و خصوصيات محيط و ويژگيهاي فكري و فرهنگي مردمي كه دعوت شدهاند، متفاوت ميشد. اما در واقع همه اديان و شرايع مختلف، شكلها و صورت هاي متفاوت از يك حقيقت و در مسير يك هدف و مقصود بوده اند.
تفاوت اساسي اديان در سطح تعليمات شان بوده كه پيامبران بعدي به موازات تكامل بشر در سطح بالاتري تعليمات خويش را القا كردهاند؛ مثلاً تعليمات اسلام در مورد مبدا و معاد و جهان و معارف پيامبران پيشين از نظر سطح تكاليف و عمق معارف نسبت به اديان قبل تفاوت بسياري دارد. به تعبير ديگر بشر در تعليمات انبيا مانند يك دانشآموز بوده كه او را از كلاس اول تا آخرين كلاس بالا بردند.
از نظر قرآن همه آن چه وجود داشته و پيامبران عرضه كردهاند، دين بوده، نه اديان، كه نام آن "اسلام" است. البته مقصود اين نيست كه در همه دورهها دين خدا با اين نام خوانده ميشد، بلكه مقصود اين است كه حقيقت دين، داراي ماهيت تسليم و عبد محض بودن در برابر خدا است كه بهترين معرف آن لفظ « اسلام» است. (1) از اين رو قرآن ميگويد:
" دين نزد خدا اسلام است".(2) يا ميگويد:"ابراهيم نه يهود و نه نصراني، بلكه حقجو و تسليم فرمان خدا (مسلمان )بود". (3)
پس دين خدا كه از طرف پيامبران الهي عرضه شده، يكي بوده است، با آن خصوصيتي كه گفته شد. مردم در دورانهاي پيامبران موظف بودهاند از شريعت پيامبر زمان خود كه بر اساس رشد فكري و ظرفيت هاي انساني تكامل يافته، پيروي نمايند، به لحاظ اين كه در آن زمان دين به شكل كامل تر از زمان گذشته عرضه ميشود تا آن كه اين مسير به دوران خاتميت و ارائه كامل ترين شريعت و دستور عمل نهايي براي بشر منتهي گردد.
در هر حال با پايان دوران عمل و توجه به تعاليم يك دين به امر خداوند و آمدن پيامبر و شريعت جديد، ديگر عمل به دستورات قبلي عين مخالفت با اراده خداوند و ضد عبوديت و تسليم در برابر اوست، در نتيجه در هر مقطع زماني پيروي از يك دستور عمل مصداق تسليم و تعبد و بندگي مطلق در برابر خداوند - كه عامل اصلي كمال و سعادت بشر محسوب مي شود - است.
پس مي توان نتيجه گرفت همه پيروان راستين اديان آسماني گذشته در زمان انبياي خود - و حتي كساني كه با برهان و دلايل قابل قبول نزد عقل و خرد بر دين انبياي گذشته باقي ماندند و از اديان جديد مطلع نشده يا زمينه تحقيق براي شان فراهم نشد، ولي در دين خود و پيروي از فرامين شريعت خود صادق بودند - مسلمان محسوب مي شوند. دين و دينداري آن ها در قيامت مورد قبول قرار خواهد گرفت. هرچند يهودي يا مسيحي و... بودند.
با آمدن دين جديد و كامل تر، هر مومن خداپرستي بايد به دين جديد گرويده، لااقل در مورد اديان احتمالي به بررسي و تحقيق بپردازد. اصرار بر باقي ماندن بر دين گذشته، در جا زدن و مخالفت با دستور الهي و سفارش انبياي پيشين و لجاجت و خلاف تسليم بودن است.
پس همه اديان آسماني برحق هستند. اما تنها در زمان خودشان يعني قبل از ظهور پيامبرِ صاحب شريعت بعدي، دين حق و برگزيده خداوند براي انسان هاي همان عصر و زمان محسوب مي شوند؛ اما در زمان كنوني كه اديان مختلفي وجود دارند، نمي توان همه را بر حق دانست. بايد به دنبال دين حق در زمان كنوني، آن هم به مدد عقل و برهان گشت كه ما به دلايل گوناگون معتقديم آن دين " اسلام "و شريعت پيامبر خاتم است.
ما براي برحق دانستن اسلام در زمان كنوني در برابر ديگر اديان دلايل مختلف ديگري هم داريم ،همان طور كه پيروان هر دين ديگري هم دلايل گوناگوني براي برتري دين خود ارائه مي دهند؛ اما مهم ترين و بهترين داور در اين مقام ، عقل و دانش بشري است.
با اندكي تامل مي توان دريافت كه در ابعاد مختلف دين اسلام نسبت به ديگر اديان از برتري برخوردار است. در نگاهي مقايسه اي نمي توان ديني برتر از اسلام براي اين زمان يافت.
روشن ترين نكته در اين خصوص آن است كه كتابهاي آسماني پيامبران صاحب شريعت كه در بردارنده قوانين الهي بودند و محتواي دين آنان محسوب مي شدند، به مرور زمان به كلي محو شدند و يا دستخوش تحريفات جدي قرار گرفتند؛ چنان كه تورات موسي(ع) مورد تحريف هاي فراوان قرار گرفته، همچنين چيزي به نام انجيل عيسي(ع) باقي نمانده، بلكه از دست نويس هاي افرادي كه از پيروان حضرت موسي و عيسي(ع) شمرده مي شدند، مجموعه هايي تهيه شد و به نام كتاب مقدس ( عهدقديم و عهد جديد )معرفي گرديده است.
هر شخص بي غرضي كه نظري بر عهدين (تورات و انجيل فعلي) بيفكند، خواهد دانست كه هيچ كدام از آن ها كتابي كه بر موسي(ع) يا عيسي(ع) نازل شده، نيست. به عنوان مثال تورات خدا را به صورت انساني ترسيم ميكند كه نسبت به بسياري از امور آگاهي ندارد(4) و بارها از كار خود پشيمان ميشود،(5) با حضرت يعقوب كشتي مي گيرد و نمي تواند بر او غالب شود و سرانجام التماس مي كند كه از او دست بردارد تا مردم خدا را در چنين حالي نبينند. (6)
وضع انجيل از تورات مشكل تر است، زيرا اوّلاً چيزي به نام كتابي كه بر حضرت عيسي(ع) نازل شده، در دست نيست. مسيحيان چنين ادعايي ندارند كه انجيل فعلي كتابي است كه خدا بر حضرت عيسي(ع) نازل كرده، بلكه محتواي آن گزارش هايي است منسوب به چند تن از پيروان حضرت . علاوه بر تجويز شرب خمر، ساختن آن را به عنوان معجزه عيسي قلمداد ميكند.(7) .
از كتاب مقدس زرتشتيان هم جز مقداري دعا و مناجات باقي نمانده است، در حالي كه منابع اصيل دين اسلام يعني كتاب آسماني و وحياني به دلايل گوناگون كاملا دست نخورده و سالم باقي مانده ؛ به علاوه گزارش هاي روشني از سنت و سيره پيامبر و جانشينان او در دست است كه هدايتگر پيروان اسلام به سعادت و رستگاري است .
به علاوه امتياز محتوايي تعاليم اسلام بر ديگر اديان موارد عديده اي است كه از آن ميان به چند مورد اشاره مي كنيم:
1- جامعيت:
يكي از دلائل كامل بودن دين اسلام، جامعيت آن است. جامعيت بدان معنا است كه در اسلام همه قوانين و مقرّرات مورد نياز انسانها پيش بيني شده است. در اسلام، احكام و قوانين منحصر در زندگي فردي انسانها نيست، بلكه تمام ابعاد زندگي اجتماعي را نيز در بر دارد، چرا كه زندگي فردي و اجتماعي انسان از هم جدا نبوده و بسياري از امور فردي، در زندگي اجتماعي وبرعكس تأثير دارند . در حالي كه اديان موجود تنها به برخي از ابعاد فردي و يا اجتماعي انسان توجه داشته، در بسياري از امور هيچ دستور و هدايتي براي پيروان خود ندارند.
2- هماهنگي با مقتضيات زمان:
يكي از ويژگيهاي بسيار مهم اسلام همسويي آن با شرايط زمان است؛ يعني قوانين اسلام علاوه بر جامعيت به گونهاي تشريع شده كه پاسخگوي نيازهاي انسانها در همه زمانها است؛ از اين رو اسلام بعد از گذشت چندين قرن بالنده و پويا ظاهر شده و در مقام پاسخ گويي نيازهاي مردم اظهار عجز نكرده است.
محقق مشهور «مارسل بوازار» مينويسد: «احكام و قوانين اسلام به پرسشهاي معاصر پاسخ داده است...».(8) يكي از امتيازات اسلام نسبت به اديان ديگر همين است كه اديان ديگر پاسخگوي نيازهاي زمان خود بودند، حال آن كه اسلام پاسخگوي نيازهاي انسانها در طول تاريخ ميباشد. يكي از علل خاتميت اسلام را در همين ويژگي بايد جستجو نمود.
همسويي اسلام با شرايط زمان بدان معنا نيست كه قوانين اسلام با شرايط زماني تغيير يابد، بلكه معنايش اين است كه هر گاه احتياجات و حوادث و مقتضيات زمان به اسلام عرضه ميشود، مي توان پاسخ پرسش ها را از منابع و مباني آن دريافت و اسلام پاسخگوي جديدترين پرسش هاست.
3- تلفيق دنيا و آخرت:
يكي از دلايل مهم كامل بودن دين اسلام در آميختگي دنيا و آخرت ظهور ميكند. اسلام با اصل دنيا و مواهب آن مبارزه نكرده و رهبانيت را نپذيرفته، بلكه دين اسلام دنيا را پل ارتباطي آخرت دانسته است. از اين رو نخست تعريف دقيق از دنيا ارائه داده و به زندگي انسانها سمت و سو داده و همگان را به فعاليت در دنيا فرا خوانده است. از سوي ديگر اسلام مردم را به آخرت گرايي فرا خوانده و از دنيا گرايي بر حذر داشته، اين در حالي است كه برخي از اديان نيز دنيا گريزي را مطرح كردهاند، چنان كه برخي ديگر آخرت گريزي را مطرح كردهاند.
شهيد مطهري در اين خصوص مينويسد: «در جامعههاي كهن هميشه يكي دو چيز وجود داشت: يا آخرتگرايي و زندگي گريزي و يا زندگي گرايي و آخرت گريزي. اسلام آخرت گرايي را در متن زندگي گرايي قرار داد. از نظر اسلام راه آخرت از متن زندگي و مسئوليتهاي زندگي دنيا ميگذرد».(9)
براي رسيدن به شناخت بهتر از اسلام و مقايسه آن با ديگر اديان، مطالعه اين كتاب ها توصيه مي شود:
ـ اسلام شناسي و پاسخ به شبهات، علي اصغر رضواني، مسجد مقدس جمكران.
- آموزش كلام اسلامي، محمد سعيدي مهر، نشر طه.
- مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
ـ تورات، انجيل، قرآن و علم؛ دكتر موريس بوكاي، ترجمه ذبيح الله دبير.
ـ اديان بزرگ جهان، حسين توفيقي.
پىنوشتها:
1. مرتضي مطهري، وحي و نبوت، ص 165، مجموعه آثار انتشارات صدرا ،تهران، 1374 ش، ج 2، ص 181 .
2. آل عمران، (3) آيه 19.
3. همان، آيه 67.
4. تورات، سفر پيدايش، باب سوم، شماره 8 - 12.
5. همان، باب 6، شماره 6.
6. همان، باب 32، شماره 24 - 32.
7. انجيل يوحنا، باب دوم.
8. مارسل بوازار، اسلام در جهان امروز، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1361ش، ص 259.
9. شهيد مطهري، همان، ج 2، ص 242.
پرسش: 3) اگر بخواهيم وضو بگيريم و خالكوبي زير پوست دست خود داشته باشيم وضو صحيح است؟ روي پوست باشد چه حكمي دارد؟
3) اگر بخواهيم وضو بگيريم و خالكوبي زير پوست دست خود داشته باشيم وضو صحيح است؟ روي پوست باشد چه حكمي دارد؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
لطفا سوالات فقه و احكام شرعي خود را با ذكر مرجع تقليد به سامانه پيامكي مركز با شماره 30009640 و نشاني اينترنتي http://30009640.ir/sms/ بدون نياز به ثبت نام ارسال نماييد و يا با شماره تلفن 09640(بدون كد) تماس بگيريد.
اما سوالات غير شرعي در زمينه هاي مشاوره، خانواده، اخلاق، قرآن، حديث، تاريخ، اديان، اعتقادي را به همين آدرس ارسال نماييد تا پاسخگوي شما باشيم.
پرسش: 4) خداوند در آينده (جهان آخرت) انسانها را چگونه مجازات ميكند؟
4) خداوند در آينده (جهان آخرت) انسانها را چگونه مجازات ميكند؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مراد دقيق شما از اين پرسش چندان روشن نيست، اما به طور كلي براي مشخص شدن موضوع، ابتدا بايد انواع مجازات را توضيح دهيم تا مشخص شود كه مجازات اخروي ازكدام نوع است؟
دردنيا دو نوع مجازات وجود دارد:
الف) مجازات قراردادي: اين مجازات در جوامع بشري براي اداره جامعه وضع مي شود. اين كيفرها جنبه عبرت و تنبيه دارند و هدفشان جلوگيري از تكرار جرم درجامعه است. از نظر اسلام هرچند تقويت ايمان و تقوا و راه هاي تربيتي اصل است ولي مجازات نيز به عنوان يك استثناء لازم و حياتبخش است. در روايات آمده است: «حَد يُقامُ في الارضِ اَزكي مِن مَطَرِ اَربعينَ لَيلهً و اَيّامِها؛ اجراي يكي ازحدود و مجازات هاي الهي براي جامعه بيشتر از چهل روز باران باريدن مفيد است.»(1)
ب) مكافات: اين نوع مجازات در واقع اثر وضعي جرم است. به عبارت ديگر مجازات معلول جرم است و چون امري تكويني است كم و زياد كردن آن محال است. مثلا اگركسي يك لحظه هوس كند چاقويي به چشم خود بزند مكافات اين كار يك عمر نابينايي است. آيا اين شخص حق دارد بگويد چرا كيفر يك لحظه هوس بازي يك عمر كوري است؟
بسياري از گناهان داراي مكافات هاي دنيوي و اخروي مي باشند. مثلاً در روايات مكافات برخي گناهان از قبيل آزار و اذيت والدين، كوتاهي عمر معرفي شده است.
درحديثي از امام صادق آمده است: «مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجَالِ وَ مَنْ يَعِيشُ بِالْإِحْسَانِ أَكْثَرُ مِمَّنْ يَعِيشُ بِالْأَعْمَارِ؛ كساني كه به سبب گناه مي ميرند بيشترند ازكساني كه بر اثر سر رسيدن اجل و پايان عمر مي ميرند و كساني كه به سبب نيكي خود زندگي مي كنند بيشترند از كساني كه به سبب داشتن عمر زندگي مي كنند.»(2)
ج) تجسم اعمال: در اينجا رابطه بين جرم و مجازات نه حاصل از قرارداد است و نه نتيجه فعل؛ بلكه كيفر عين جرم است. درواقع در آخرت جزاي عمل، چيزي جز تجسم و حضور عين عمل نيست. قرآن مي فرمايد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيرٍْ محُّْضَرًا وَ مَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَدَا بَعِيدًا؛ روزي كه هركس آنچه از كار نيك يا بد انجام داده است حاضر مي بيند و دوست دارد بين او و آنچه از اعمال بد انجام داده مسافت درازي (فاصله زماني زيادي) فاصله مي بود.»(3)
بايد توجه كرد كه اعمال يك چهره دنيوي و ملكي دارند كه در دنيا با آن چهره شناخته مي شوند و يك چهره ملكوتي و باطني كه در دنيا بر بسياري پوشيده است. بنابراين عمل داراي حقيقتي است كه در دنيا كمتر افرادي مي توانند آن حقيقت را مشاهده كنند. قرآن در اين باره مي فرمايد: «َ لَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَ يحُبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوه؛ بعضي از شما از بعضي ديگر غيبت نكنند؛ آيا كسي دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ نه، از اين كار تنفر داريد.»(4)
حديث ديگري كه اشاره به تجسم ملكوت اعمال دارد روايتي است كه ذيل آيه 18 سوره نبأ آمده است: «يَوْمَ يُنفَخُ فىِ الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا؛ روزي كه در صور دميده مي شود و شما فوج فوج وارد محشر مي شويد.»(5) پيامبر فرمود: ده گروه از امت من جداگانه در قيامت محشور مي شوند و با ساير مسلمانان متفاوتند. بعضي به صورت حيوانات و بعضي نابينا و بعضي كر و لال و بعضي متعفن تر از مردار، سخن چين ها به صورت بوزينه ها، حرام خوارها به صورت خوكها، حاكمان ظالم نابينا، خودپسندان به صورت كر و لال و شهوت پرستان گنديده تر از مردار محشور خواهند شد.(6)
پي نوشت ها:
1. عاملي، شيخ حر، وسايل الشيعه، نشر آل البيت(ع)، قم، 1409ق، جلد 18، باب 1 از ابواب مقدمات حدود، ح 2و3و4.
2. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404ق، ج5، ص 140.
3. آل عمران(3) آيه30.
4. حجرات(49) آيه12.
5. نبا(78) آيه18.
6. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ش، ج 10 ص 642.
پرسش: 5) چرا مي گويند در آخرت زبان همه ي آدمها عربي مي شود؟ و چرا عربي نه زبان ديگر؟
5) چرا مي گويند در آخرت زبان همه ي آدمها عربي مي شود؟ و چرا عربي نه زبان ديگر؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتدا بايد توجه داشته باشيد اين كه تمام جزئيات امور مطرح در دنيا بدون هيچ گونه تفاوت حتي زبان ها و لغات و گويش ها در بهشت و عالم آخرت مطرح باشد، اثباتا و يا نفيا كار آساني نخواهد بود، زيرا عالم آخرت غير از عالم دنياست و شرايط خاص خود را خواهد داشت و چه بسا بسياري از امور متداول اين عالم در آن عالم وجود نداشته يا ماهيتي متفاوت داشته باشند.
البته در برخي از روايات به گويش اهل بهشت اشاره شده مثلا فرمودند:
اهل بهشت به زبان عربي سخن ميگويند(1) و نيز از حضرت رسول اكرم (ص) نقل شده است:« من عرب را به خاطر سه چيز دوست مي دارم: اول اين كه خودم عرب هستم، دوم اين كه قرآن عربي است و سوم اين كه زبان اهل بهشت عربي است.(2)»
اين احاديث با قطع نظر از بررسي سندي و اين كه از معصوم صادر شده است يا نه؟ مي تواند از برگزيده بودن زبان عربي حكايت كند، البته لازم است به اين نكته توجه نماييم كه دلايل عقلي و نقلي آن را نيز رد نمي كند.
به هر حال زبان عربي زبان قرآن است و خداوند براي انتقال پيام خود كه ابدي و همگاني است اين زبان را برگزيده است. ويژگي هاي خاص، و توانمندي زبان عربي در انتقال مفاهيم و معاني مي تواند از جمله دلايل گزينش اين زبان از سوي خداوند محسوب گردد و بر همين اساس است كه عربي بودن قرآن مجيد به عنوان لطفي از سوي خداي متعال در يازده آيه از كتاب الهي مطرح شده است.
اما در عين حال چون در بهشت همه امكانات و هر نوع آسايش وجود دارد و رنج و زحمت هرگز در آن جا راه ندارد، معلوم مي شود كه انسان ها در بهشت از نظر زبان و تفهيم و تفهّم نيز در تنگنا نخواهند بود و مي توانند با زبان دل خواه و مورد علاقه شان با همديگر حرف مي زنند؛ اين احتمال هم مي رود كه اهل بهشت خود زبان زيباي قرآن را براي اني امر انتخاب مي نمايند.
البته برخي از بزرگان فرموده اند:
بهشتيان با دو زبان عربي مبين(عربي فصيح و روشن) و يا فارسي دري كه شيرين ترين و غني ترين زبان است، با هم سخن مي گويند.(3)
پي نوشت ها:
1. مجلسي، بحار الانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404 هـ ق. ج11، ص 56؛ ج 8، ص218 و 286 و ج10، ص81.
2. همان، ج 8، ص134.
3. آيه الله محمد تقي آملي، درر الفوايد، مؤسسه مطبوعات اسماعيليان، قم بي تا، ص10.
پرسش: 6) چرا ورود زنان به استاد يوم ممنوع است؟
6) چرا ورود زنان به استاد يوم ممنوع است؟
پاسخ: با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
درباره حضور زنان در ورزشگاه دو ديدگاه وجود دارد. برخي قايل هستند، اين حق زنان است كه، مانند مردان در ورزشگاه حضور پيدا كنند. البته اين حضور نياز به شرايطي دارد كه بايد مسولان فراهم كنند. اين ديدگاه را برخي مسئولين مطرح و خواستار حضور زنان در ورزشگاه شدند. در اين ميان برخي قايل هستند كه حضور زنان در ورزشگاه جايز نيست، زيرا اين امر پيامدهايي، مانند بي حجابي، بي عفتي و اختلاط زن و مرد را در پي دارد، لذا اجرائي شدن آن به صلاح جامعه نيست. در ضمن نبايد فراموش كرد هر آنچه كه دربرخي جوامع ديگر اتفاق مي افتد،- مانند حضور زنان در ورزشگاه،- در جامعه ما قابل اجرا نيست، زيرا جامعه اسلامي مولفه هاي خودش را دارد، بر اين اساس بودكه پيشنهاد دكتر محمود احمدي نژاد، رييس جمهوري اسلامي ايران، مبني بر ايجاد شرايط حضور بانوان و خانواده ها در ورزشگاه ها، با واكنش متعدد و متفاوت علما و مراجع تقليد، مسئولين و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي همراه بود. در اين ميان برخي به انتقاد از آن پرداختند و برخي ديگراين پيشنهاد را مثبت ارزيابي كرده اند، در اين جا به گزيده اي از اين واكنش ها اشاره مي كنيم.
در پي انتشار خبر مربوط به آماده شدن سازمان تربيت بدني براي فراهم ساختن زمينه حضور بانوان در ورزشگاه هاي مربوط به مسابقات ورزشي مردان، حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني(ره) با پاسخ دادن به سؤالات و استفتائاتي كه مردم از ايشان نمودند، اعلام كردند حضور بانوان در مكان هاي ورزشي مردان به هيچ وجه جايز نيست و از نظر فقهي روشن است كه نظر زن به بدن مرد حتي بدون لذت جايز نيست. حضرت آيت الله العظمي صافي فرمودند: حضور بانوان در مسابقات ورزشي مردان، خلاف شرع و تنازل ظاهر از مواضع اسلامي است. حضرت آيت الله مكارم شيرازي اظهار داشت: در همه جاي دنيا، ورزشگاههاي فوتبال به عنوان مكان هاي ناامني شناخته مي شوند كه درگيري، زد و خورد و حتي كشته هايي در پي دارد و ضرورتي ندارد كه در چنين فضاي ناامني، خانواده ها حضور پيدا كنند. آيت الله نوري همداني نيز فرمود: اين تذكر لازم است كه پيشنهاد مذكور- حضور زنان در ورزشگاه- از دو جهت مخالف موازين اسلامي است: يكي از جهت نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم و ديگر اين كه، به اين شكل شركت هزاران زن و مرد در يك مجمع و رفت و آمد آن ها هر چند جاي نشستن آن ها از هم جدا باشد، بالاخره موجب اختلاط و فساد خواهد شد.
و اما انتشار اين خبر، در مجلس نيز واكنش هايي را در پي داشت:
ايرج نديمي، عضو كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي گفت: با نگاهي خوش بينانه مي توان دستور رييس جمهوري مبني بر گشوده شدن درهاي ورزشگاه به روي بانوان را فارغ از برداشت هاي سياسي و كمك به نيمي از جمعيت ايران در راستاي پاسخگويي به علايق ورزشي نسبت داد. محدوديت در عدم حضور بانوان، ناشي از موانع عرفي است و تصريح كرد: هيچ تغييري در مسايل اجتماعي و فردي صورت نپذيرفته است و تنها اين اميد وجود دارد كه رعايت شئونات انساني و اخلاقي و ديني از سوي آقايان حاضر در ورزشگاهها، فضاي مناسبي براي حضور بانوان فراهم آورد. و بالاخره اين كه، غلامحسين الهام، سخنگوي دولت در مورد حضور بانوان در ورزشگاه ها گفت: حضرت آيت الله خامنه اي، مقام معظم رهبري، در طي دستوري خواستند تا در اين خصوص، نظر مراجع تأمين شود و اين تصميم مورد تجديد نظر قرار گيرد. آقاي الهام افزود كه در پي اين دستور، دكتر محمود احمدي نژاد، رييس جمهوري، تأكيد كرده است كه در اين زمينه طبق نظر رهبري عمل خواهد شد.(1)
از آنچه گذشت مي توان نتيجه گرفت: در جامعه ما شرايط حضور زنان در جامعه فراهم نمي باشد، افزون برآن اين امر آثاري را در پي دارد كه اجراي اين امر به صلاح جامعه ديني نيست، از اين رو مراجع عظام با اين طرح مخالف نمودند.مطمنا اگر اين مساله منطبق با آموزه هاي ديني و به نفع جامعه اسلامي بود، مراجع عظام با آن مخالفت نمي كردند.
پي نوشت:
1. http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/6432/6448/73720
موفق باشید.