سلام من دختری 23 ساله هستم حدود یک سال پیش با یک پسر در دانشگاه آشنا شدم .بدلیل مهربانی های زیاد اون خیلی بهش وابسته شدم بعد از مدتی او در رابطمون سرد شد چند روز به چند روز سراغی ازم نمیگرفت درست زمانی که پدرم فوت شد منو بی هیچ دلیلی تنها گذاشت و با کسی دیگه از دانشگاه دوست شد .هر چند وقت برمیگشت و من میبخشیدمش .اما بار آخر ب قدری ناراحت شدم که ب دروغ گفتم نامزد دارم الان نصف دانشگاه فک میکنن من متاهل شدم حتی دوستامم دروغ گفتم. نمی تونم فراموشش کنم اونم بار دیگه برگشته ولی چون فک میکنه ازدواج کردم چیزی نمیگه ... نمیدونم چیکار کنم ... راستشو بهش بگم ؟؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
هر چند شما در شرايطي نيستيد كه به هيج چيز جز مسأله رابطه يا قطع رابطه با اين پسر بينديشد، ولي بايد بدانيد اين قطع و وصل ها درمان واقعي مشكلات روحي رواني شما نيست و شما بعد از ده سال رابطه با اين پسر باز با كوچكترين قطع رابطه به سر خانه اول باز مي گرديد. آيا بايد اين سنين بسيار سرنوشت ساز به همين منوال بگذرد و شما با گذر تدريجي از برهه خواستگار داشتن تازه به خود بيايد؟ مثلاً يك سال از عمر شما مصروف يك پسر آسيب ديده با همه فرازها و فرود هايش گشت آيا بايد سال هاي بعد هم اين روند آسيب زا ادامه يابد؟ عاقلانه اين است كه شما فكر اساسي براي خلأهاي دروني خود نماييد و اين گونه در تب و تاب نوسانات خلقي و رفتاري اين پسر نباشيد. از نظر ما روان شناسان پسري كه زياد محبت مي كند از سلامت رواني كم بهره است. چرا كه هر امر افراطي از جمله مهرباني افراطي حكايت از يك حفره شخصيتي و خلأ عاطفي رواني در فرد دارد. خوشبختانه شما در سنيني به سر مي بريد كه امكان ازدواج با پسران به مراتب بهتر از اين پسر براي شما وجود دارد و نبايد به گونه اي وانمود نماييد كه همه زندگي شما متوقف بر وجود اين پسر است. اين پسر بسيار كم ارزش تر از آن است كه دغدغه ذهني هميشگي شما گردد و نبايد محبت هاي افراطي سابق او را دليل خوب بودن و مطلوب بودن وي تلقي نماييد. با فرض اينكه همين فردا به عقد ايشان در آييد باز اين امكان وجود دارد بعد از ازدواج شما را به امان خدا رها سازد و با دختري ديگر طرح رفاقت يا ازدواج بريزد. بايد با مطالعه مقالات و كتب در زمينه عزت نفس و اعتماد به نفس سعي در ارتقا روزافزون اين دو در خود نماييد و خود را بسيار بالاتر از آن بدانيد كه اسير توجه و ... اين پسر يا آن پسر باشيد. شك نكنيد كه گوهر وجودي شما آن قدر ارزشمند است كه با هيچ توجه يا بي توجهي ديگران از ارزش آن كاسته نمي گردد. بايد دانست اين روابط خارج از چارچوب (كه مالامال از گناهان نيز هست) به خاطر بار هيجاني بالايشان به همين راحتي قابل فراموشي نيست و اساساً نيازي به فراموشي اين پسر نيست. مي توان به جاي بزرگنمايي خاطرات شيرين اين پسر به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن ها اقدام كرد و روز به روز از شدت هيجان آن ها در ذهن كاست. هر چقدر شما سطح خودارزشمندي خود را بالاتر ببريد سطح اين روابط در ذهن شما افول مي يابد و شما راحت تر مي توانيد به مديريت عواطف و افكار خود بپردازيد. توصيه اكيد مي گردد كه هيچ گاه خود را بي نياز از مشاور امين و كار آشنا نبينيد و براي تشخيص و درمان مشكلات خود در اسرع وقت به يك روان شناس باليني يا مشاور خانم مراجعه نماييد. اگر از اين مهم سر باز زنيد مطمئن باشيد كه ده سال رابطه با جنس مخالف نه تنها ذره اي از روحيات مضطرب و افسرده وار شما نخواهد كاست. بلكه به صورت روزافزون بر شدت آن ها خواهد افزود. رابطه با جنس مخالف يكي از بدترين استرس هاي شناخته شده در روان شناسي است كه هر چند لحظاتي آرامش بخش است، ولي پس از مدتي دو چندان به استرس و اضطراب فرد مي افزايد.
موفق باشید.