سلام علیکم
من گفتم که اگر کسی قیبت من رو بکنه حلالش میکنم .حالا هر وقت که غیبت بکنه منتهی این غیبت منجر به تهمت و . . نشه.دوستان گفتن غیبت حرامه و تو نمیتونی بگی که حلاله و هر کی غیبتت رو بکنه حلاله چون حق خداوند هست.حرام و حلال هم برای خداست و بنده نمیتونه در حلال و حرام دخالت کنه
اما مگر حدیث نداریم که میگه ببخشسد تا بخشیده بشید.
من این رو در یکی از مراسمات از یک روحانی شنیدم گفتن با این کار خداوند در اون دنیا دل کسانی رو که شما غیبتشون رو کردید مهربون میکنه تا ببخشن شما رو وقتی که خودتون هر کی که غیبتتون رو میکنه حلالش میکنید.
لطفا مرا راهنمایی بفرمایید
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به طور كلي، غيبت از نظر اسلام حرام است و قرآن به صراحت از آن نهي كرده و مي فرمايد:« لا يغتب بعضكم بعضاً(1) هيچ يك از شما ديگري را غيبت نكند». امام صادق(ع) ميفرمايد: «غيبت بر هر مسلماني حرام است و حسنات را از ميان ميبرد، همان طوري كه آتش هيزم را ميسوزاند».(2)
حرمت غيبت از نظر فقهي، شرايطي دارد كه يكي از آنها ناخوشايندي و ناپسندي عموم مردم از عيب و نقصي است كه در فردي كه غيبتش مي شود وجود دارد و شخص متكلم در غياب برادر يا خواهر مؤمنش آن را بيان مي كند. از اين رو اگر عامه مردم آن عيب را زشت بشمارند؛ ولي خود فرد غايب به بازگفتن آن راضي باشد، غيبت به شمار ميرود.
از رسول اكرم (ص) روايتي نقل شد كه حضرت در تعريف غيبت فرمود: «ذكرك اخاك بما يكره».(3) مقصود از «يكره» در اين حديث، اين نيست كه آن چه را فقط برادرت خوش ندارد، ذكر كني؛ بلكه منظور، امري است كه به طور طبيعي و نزد عامه ناخوشايند باشد، زيرا خداوند متعالي راضي نيست آبروي مؤمن در اجتماع بريزد.
اميرمؤمنان (ع):«ليس للمؤمن ان يذل نفسه».(4) مؤمن حق ندارد خودش را خوار كند.
پيامبر اكرم (ص): «إنَّ اللهَ تَبارَكَ تَعالي فَوَّضَ إلي المُؤمِنِ كُلَّ شَيٍء الاّ إذلالِ نَفسِهِ».(5) خداوند بلند مرتبه، همه چيز، جز ذليل كردن نفس را به مؤمن تفويض كرده است.
بنابراين از روايات مي توان برداشت كرد كه اگر مؤمن، عيب برادر مؤمن خود را كه ناپسند تلقي ميشود، پشت سرش بگويد و آن فرد هم راضي باشد، رضايتش موجب برداشته شدن حرمت اين عمل نميشود و شما حق نداريد با چنين اجازه اي خويش را نزد ديگران خوار و ذليل نماييد.
خواهر گرامي؛
شما بين دو مطلب خلط كرده ايد. عفو گذشت از اشتباه ديگران و دوم اجازه غيبت به گمان عفو و بخشش براي جلب رضايت افرادي كه نسبت به ايشان حق الناسي به گردن شماست در روز حساب و كتاب؛ در حالي كه اين دو ، كاملا از هم جدا هستند. آن چه شما شنيده ايد مربوط است به جايي كه فردي غيبت شما را كرده و براي طلب حلاليت به شما مراجعه مي كند. در اين صورت قرآن مي فرمايد :وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ ؛(1)بايد عفو كنند و از مجازات درگذرند. آيا دوست نمىداريد خدا شما را بيامرزد؟ [اگر دوست داريد، پس شما هم ديگران را مورد عفو و گذشت قرار دهيد] و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. در اين صورت اگر بدون منت و تفتيش از كم و كيف غيبت، او را ببخشيد، مورد عنايت خداوند قرار مي گيريد. اما معناي آيه آن نيست كه به بهانه جلب رضايت حق لناس در آخرت، بااجازه غيبت، شخصيت و حرمت خويش را نزد ديگران از بين ببريم. زيرا در اين صورت ـ با گمان جواز اجازه غيبت خود به ديگران ـ اگر نگوييم با زير پا گذاشتن فلسفه مصالح و مفاسد الهي در احكام شريعت، مصداق آيه مباركه « إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ؛ كسانى كه دوست دارند كه زشت كارى در ميان آنان كه ايمان آوردهاند، شيوع پيدا كند، براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود» خواهيم بود،لااقل زمينه را براي از بين بردن آبروي خود فراهم كرده ايم. در حالي كه تحت هيچ شرايطي فرد حق ندارد موجب ريختن آبروي خود بشود.آبروي مومن به اندازه جان او ارزش و اهميت دارد.
براي توضيحات بيشتر با شماره (096400)تماس بگيريد.
براي مطالعه بيشتر در مورد غيبت و احكام آن و مباحث مربوطه به كتاب هاي ذيل مراجعه نماييد :
1. گناهان كبيره،شهيد دستغيب،دفتر نشر اسلامي
2. اخلاق در قرآن، مكارم شيرازي،انتشارات مدرسه اميرالموممنين، ج3
3. نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، مهدوي كني،دفتر نشر فرهنگ اسلامي
4. چهل حديث، امام خميني، مركز نشر آثار امام خميني
پي نوشت ها:
1. حجرات (49) آيه 12.
2. المحدث النوري، مستدرك الوسائل، مؤسسة آل البيت، قم، 1408 ه.ق، ج 9، ص 117.
3. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهمالسلام قم، 1409 ه.ق، ج12، ص 280.
4. نوري، حسين، مستدرك الوسائل، ناشر مؤسسة آل البيت، چاپ دوم، بي جا، بي تا، ج12، ص 210، ح 13908.
5. شيخ كلينى، كافي، ناشر اسلاميه، تهران، ت 1362 ش، چاپ دوم، ج 5، ص 63، ح3.
6. نور(24) آيه 22.
موفق باشید.