با عرض سلام
طبق آیه11 سوره مبارکه اعراف "شما را آفریدیم و آنگاه به شما صورت بخشیدیم" این سوال پیش می آید که هر روحی که آفریده شده مخصوص یک بدن خاص است و مثلا اگر جنینی قبل از مرحله "انشاء خلقا آخر" در سوره مبارکه مومنون، از بین برود روحی که قرار بود در او دمیده شود دیگر به این دنیا و در قالب بدن دیگری نخواهد آمد؟ و اگر دوباره آن روح در بدن دیگری دمیده شود پس سقط جنین قبل از مرحله "خلقت دیگر" اشکالی ندارد!؟ و اگر اشکال دارد چرا مجازات قتل نفس برای آن در نظر گرفته نمی شود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
شماره پي نوشت ها در متن وجود ندارد@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ميان صاحب نظران و فلاسفه اسلامي در اين باره دو نظر وجود دارد:
برخي معتقدند كه روح آدمي به عنوان موجودي مجرد قبل از بدن او خلق شده و در كالبدش دميده مي شود، ولي صدرالمتألهين بر آن است كه روح آدمي از عصاره و تلطيف بدن انسان خلق مي گردد و در آغاز پيدايش و مبدأ خلقت جسماني است، ولي بر اثر حركت جوهري به تدريج رو به سوي تجرد مي رود تا به تجرد تام عقلي نايل مي گردد.
از باب تمثيل و تشبيه صدرا معتقد است كه روح آدمي نظير نور چراغ است. همان طور كه روغن و نفت از طريق فتيله عبور مي كند، وقتي نزديك شعله چراغ رسيد، تبديل به گاز مي شود، آن گاه تبديل به شعله و بعد تبديل به نور مي گردد. روح انسان نيز چنين مسيري را طي مي كند تا اين كه از مرتبه ماده به تجرد مي رسد و روح مجرد مي شود.
صدرا معتقد است كه اين تحليل عقلي را آموزه‌هاي قرآن در باب روح نيز تأييد مي كند،‌ زيرا قرآن كريم وقتي در باب خلقت انسان سخن مي گويد و مراتب آفرينش انسان را توضيح مي دهد كه از نطفه بعد مضغه، بعد علقه مي شود، آنگاه مي فرمايد:
«ثمّ أنشأناه خلقاً آخر فتبارك الله أحسن الخالقين،(1) سپس او را آفرينش و خلقت ديگري دادم و بزرگ است خدايي كه برترين آفريدگار است.»
در مجموع صدرا پيدايش روح انسان را بعد از بدن و از طريق حركت جوهري تبيين كرده حتى يكي از دلايل و شواهد فلسفي حركت جوهري را نحوه تجرد روح تلقي نموده است. روح با بدن رابطه ظرف و مظروف نظير آبي كه در ظرف ريخته مي شود ندارد، بلكه رابطه روح و بدن رابطه محيط و محاط است. روح به دليل حركت جو هري به تجرد مي رسد. اين طور نيست كه مثل آب در ظرف بدن قرار داشته باشد.
انسان موجود مركب از دو پديده است كه يكي مجرد و ديگر مادي است. تركيب آن دو بدين معنا است كه تركيب روح و بدن يك تركيب اتحادى است. روح و بدن يك وجود موجود هستند. بر اثر اين تركيب است كه حقيقتى به نام انسان شكل مى‏گيرد. روح بى‏بدن نمى‏تواند به هستى خود ادامه دهد و بدن هم بى‏روح نمى‏تواند موجوديت خود را حفظ كند. از اين رو مى‏گوييم تركيب روح و بدن تركيبى است كه بدون آن نمى‏توانند موجود باشند؛ بر اساس اين تركيب است كه اين دو موجود مى‏شوند و وجودى يگانه مى‏يابند.
در تركيب انضمامى، دو چيزى كه موجود هستند و هستى آن ها مستقل از يكديگر است، به هم متصل شده، با هم تركيب مى‏شوند. يعنى اين طور نيست كه آن دو موجود بر اثر اين تركيب به عالم هستى باريابند؛ بلكه آن دو، هستى مستقل از يكديگر دارند. ما فقط با يك تركيب ميان آن دو، پيوند حاصل كرده‏ايم. اما در تركيب اتحادى، مانند روح و بدن، آن دو به حدى با هم يگانه گشته‏اند كه به يك وجود موجودند. اين طور نيست كه نخست روح موجود شود و آن گاه بدن جدا از آن؛ سپس اين دو را به هم پيوند بزنيم و تركيب كنيم؛
در تركيب اتحادى، بايد دو موجودى كه به يك وجود موجود مى‏شوند، داراى مرتبه يكسانى باشند؛ يعنى،اگر يكى در مرتبه قوه و استعداد محض بود و يكى در مرتبه فعليت، نمى‏توان اين دو را با يكديگر متحد ساخت؛ چرا كه اين دو بر اثر تركيب يكى مى‏شوند. يگانگى در حدى است كه به يك وجود موجودند. نمى‏توان موجودى را كه در مرتبه قوه بوده، وجودش ضعيف‏تر از فعليت و پايين‏تر از آن است با مرتبه فعليت كه وجودش قوى و بالاتر است، تركيب اتحادى نمود. مرتبه پايين در عين پايين بودن نمى‏تواند بر اثر تركيب به مرتبه بالا ارتقا يابد؛ چنان كه مرتبه بالا نيز - در عين بالا بودن - نمى‏تواند بر اثر تركيب به مرتبه پايين تنزل كند. از اين رو، تركيب اتحادى يك موجود بالقوه با يك موجود بالفعل محال است. تركيب بين نفس و بدن اتحادي است.(2) بر اساس اين تحليل معلوم مي شود رويكرد صدرايي در باره خلقت دقيق تر از ساير ديدگاه ها است.
[جهت اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد به كتاب شرح منظومه سبزواري با تعليقه علامه حسن زاده آملي] (3)
اما در باره قسمت دوم پرسش شما توجه به اين نكته لازم است كه حرمت سقط جنين به خاطر مرحله دميده شدن روح نيست، بلكه از آغاز خلقت انسان كه با انعقاد نطفه آغاز مي شود وجودش محترم است و خالق هستي اجازه نمي دهد كسي آن را از بين ببرد و اگر چنين كرد گناهكار است و كيفر مي شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. مؤمنون (23) آيه 14.
2. صدر المتالهين، الحكمه المتعاليه، دار احياء التراث، ج 8، ص 330.
3. المحقق السبزواري، شرح المنظومه، نشر ناب - تهران ، ج 5، ص 115.
موفق باشید.