با سلام و خسته نباشید
با توجه به اینکه در کتاب الاهیات و معارف اسلامی از جعفر سبحانی که در صفحه 102 متذکر شده است که: «در صورت قطعی بودن نطریه داروین باید بگوییم که جملات کتاب مقدس(همه انسانها فرزند آدمند و حضرت آدم از خاک آفریده شده) قابل
پذیرش نیست»، می توانیم به این نتیجه برسیم که اگه روزی نظریه داروین به اثبات قطعی برسه می توانیم بگوییم که جملات قران نیز قابل پذیرش نیست!!!؟ و در همین صفحه گفته که: «برخی تکاملها تدریجی است مثل پرده شنای لای انگشتان برخی پرندگان» با همین جمله که توسط زیست شناسان به اثبات رسیده می توان به این نتیجه رسید که نظریه تکامل داروین در همه جهات درست است چون طبق همین گفته مگر خداوند عالم، عالم کل وعقل محض نیست
پس چرا در قدیم فکری به حال این مرغابی یا غاز یا هر پرنده بدبخت دیگری نکرده که پاهایش پرده دار باشد تا زمانی که به دریا میرود راحت بتواند شنا کند، پس با همین مسئله ساده خالق مخلوقات زیر سوال میرود، یعنی اینکه خداوند در قدیم دیده که وای وای این مرغابی بدبخت چقدر زحمتش میشه یا چقدر براش سخته شنا کنه، واستا یک پرده هم برای پاهاش خلق کنم!!!
ولی در اینجا نظریه داروین استوارتر و پررنگ تر سر جای خود باقی می ماند که همه مخلوقات در اثر تکاملی به وجود آمده و هیچ خالقی در کار نیست. نظرتان چیست؟
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پيش از هر چيز توجه به اين نكته ضروري است كه اصولا تئوري تكامل يا فرگشت به رغم همه دگرگوني هاي تئوريكي كه از زمان مطرح شدنش تاكنون پيدا كرده و به رغم مدعيان و طرفداران بسياري كه دارد، همواره مخالفان و منكراني از طيف انديشمندان و زيست شناسان و فسيل شناسان نيز داشته است. نمي توان به طور قطع به درستي آن اذعان نمود.
در واقع هنوز حلقه هاي واسطه بين انسان و موجودات قبل از او به درستي پيدا نشده، در فرض صحت فرضيه تكامل لااقل صدها نمونه واسطه بين انسان و شامپانزه نياز است تا صحت اين فرضيه را منطقي و قابل قبول كند؛ در چند سال گذشته فسيلي پيدا شد كه گفته مي شد نمونه اي از موجود واسطه بين انسان و حيوانات قبلي است. آن قدر طرفداران فرگشت از اين كشف خوشحال شدند كه تا مدتي نقاشي اين فسيل به عنوان لوگوي سايت گوگل قرار داشت.
اين امر نشان مي دهد كه هنوز فرضيه فرگشت در حد يك ترم تئوريك است كه نياز شديدي به شواهد اثباتي دارد. هر آنچه در وضعيت موجود به عنوان دلايل اثبات اين فرضيه ارائه مي شود، در واقع شواهد امكان و عدم استحاله اين فرضيه است، نه دلايل ثبوت و وقوع حتمي اين فرضيه و عدم امكان فرضيه هاي مشابه.
در هر صورت حتي اگر بنا را بر صحت صد در صد اين فرضيه بگذاريم، باز از نگاه آموزه هاي اسلامي صحت اين فرضيه هيچ منافاتي با مباني كلي فكري و اعتقادي ما نخواهد داشت؛ هر چند كليساي كاتوليك از گذشته تا حال به شدت با اين فرضيه به مقابله برخاست و پذيرش آن را عين مخالفت با انجيل و مباني خداشناسي دانست، اما ما مسلمانان هيچ گاه چنين ديدگاهي نداشته و نداريم.
اين نظريه ممكن است از چند جهت با مباني فكري ما در چالش باشد ،مانند خدشه بر برهان نظم، وجود خداوند و خالق و ... اما يكي از مهم ترين چالش هاي اين فرضيه داستان خلقت انسان از حضرت آدم و حواست كه تقريبا در همه اديان ابراهيمي به عنوان اصلي مسلم پذيرفته شده است و منشا سوال شما هم به همين امر بر مي گردد.
ادعا اين است كه اين نظريه با اعتقاد مشترك همه اديان آسماني مبني بر خلقت نسل بشر از حضرت آدم و حوا ( يعني خلقت دفعي يك انسان كامل)منافات دارد، زيرا بر اساس اين نظريه انسان، نه فرزند آدم، بلكه نوع تكامل يافته موجوداتي ديگر نظير انسان نئاندرتال و مانند آن است كه در نهايت به موجودات تك سلولي مي رسد. در نتيجه داستان خلقت آدم و حوا و رانده شده آن ها از بهشت و ... هيچ كدام واقعيت نخواهد داشت.
البته منابع ادياني مانند مسيحيت به گونه اي است كه به هيچ وجه فرضيه تكامل را بر نمي تابد اما وقتي به منابع ديني اسلام رجوع مي كنيم، مي بينيم كه تعارض مطلق و كاملي بين اين دو نظريه وجود ندارد ، بلكه به نوعي مي توان اين دو را با هم جمع نمود ؛ اما تحليل كامل مساله :
اصولا عقل مي گويد كه تكامل و پذيرش اجداد حيوانى براى انسان هيچ گونه مخالفتى با اينكه انسانهاى موجود همه داراى پدر و مادر واحدى به نام آدم و حوا باشند ندارد ، يعني هيچ اشكالي ندارد كه همه انسان هاي موجود فرزندان دو انسان به نام آدم و حوا باشند و همه ما نسلي معين از انسان ها باشيم كه منشا آن مربوط به چند هزار سال قبل و والديني مشخص است.
البته در اين صورت اين سوال پديد مىآيد كه خود آدم و حوا چگونه خلق شده و آيا خلقت آن ها از گل بوده و از هيچ حيوان ديگري نبوده يا از حيواناتي انسان نما به وجود آمده اند؟
ظاهر آيات قرآن مويد نظريه اول است، ولى در عين حال آيات نفى كلى نظريه ترانسفورميسم را در مورد انسانهاى قبل از اين نسل بشر (مانند انسانهاى نئاندرتال) نمىكند. ممكن است آيات قرآن در مورد آفرينش انسان از خاك چنين تفسير شود كه خاك پس از طي مراحل تكاملي بعد از ميليون ها سال به صورت خلقت كامل انسان در آمده است. همان گونه كه برخي نويسندگان آيات قرآن را با نظريه تكامل تطبيق داده اند.
بحث آفرينش انسان در قرآن كريم به صورت هاي مختلفي بيان شده است. برخي آيات بيانگر كيفيت و منشأ آفرينش حضرت آدم است.
دسته دوم، در مورد آفرينش نوع انساني بحث مي كند.
دسته سوم: آفرينش حضرت آدم و نسل او را به صورت جداگانه مورد بحث قرار داده است. اما در خصوص كيفيت خلقت حضرت آدم(ع) بايد گفت: آياتي كه در مورد حضرت آدم بحث كرده، دو گونه است:
يك قسم به صراحت كيفيت خلقت حضرت آدم را توضيح داده است. مثل:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ؛ (1) همانا مثال عيسي نزد خدا همانند آدم است كه او را از خاك خلق نمود" .
در قسم ديگر، از سياق آيات ميتوان فهميد كه منشأ آفرينش آدم چه بوده است. نظير داستان شيطان (2) كه به خدا ميگويد: "آيا به كسي كه از خاك آفريدي، سجده كنم؟!" . (3)
در سوره الرحمن مي فرمايد: "خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار؛ (4) او انسان را از گل خشكيده اى كه همچون سفال بود آفريد".
اين آيه اختصاص به حضرت آدم دارد، زيرا ما انسان ها، اگر از خاك خلق شده باشيم، از "صَلْصَلٍ كاَلْفَخَّار" خلق نشديم، چون مواد خاكي كه تبديل به غذا و سپس تبديل به نطفه مي شود، صلصال نبوده است، چون اگر چنان خشك باشد، گياه در آن نمي رويد. بنابراين آفرينش از صلصال كالفخار ويژه حضرت آدم است. اگر به ديگران نسبت داده مي شود، به اعتبار حضرت آدم است. (5)
در سوره سجده آيات 7 و 8 كيفيت و ماده اوليه آفرينش نخستين انسان را از ساير انسان ها به تفكيك بيان كرده :
" وَ بَدَأَ خَلْقَ الْانسَانِ مِن طِينٍ/ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِين؛
انسان اوليه يا آدم را از "طين" ولي نسل او را از "ماء مهين" يا نطفه آفريده است".
اگر حضرت آدم نيز از نطفه بود، يعني از انسان تكامل نيافته اي مانند انسان هاي "نئاندرتال" يا ميمون خلق شده بود، ذكر كردن نسل بعد از خود انسان، وجهي نداشت. پس كاملاً روشن است كه آيه در مقام تفصيل است. بين خلق انسان اوليه و ديگر انسان ها تفاوت وجود دارد. (6) در هر حال مسلم است. از آيات گوناگون قرآن به دست مي آيد كه حضرت آدم از نوعي خاك آفريده شده است.
تعابير آيات و روايات در خصوص خلقت ايشان متفاوت و مختلف است. جمع بندي در خصوص آن ها قدري دشوار است؛ اما در ميان آيات قرآن، آيه اي كه به روشني دلالت دارد حضرت آدم(ع) بدون واسطه و به طور مستقيم از خاك آفريده شده، آيه اي است كه برخي افراد جهت رد نظريه داروين و ترانسفورميسم به آن تمسك جسته اند، يعني آيه 59 از سوره آل عمران:
"إِنَّ مَثَلَ عِيسىَ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَاب".
اين آيه نشان مي دهد كه اگر حضرت آدم از چيزهايي آفريده شده كه منتهي به خاك مي شود، اين استدلال نمي تواند كامل باشد، زيرا اگر بپذيريم آدم از نسل مياني و واسطه اي بين خاك و خود، مثلاً از انسان هاي نئاندرتال به وجود آمده، حضرت آدم از نطفه حيواني به وجود آمده است، بنابراين چگونه مي توان آفرينش بدون پدر عيسي را به آفرينش آدم تشبيه نمود؟! چه بسا اگر ما اين استدلال را تمام بدانيم، ناچار بايد بپذيريم كه حضرت آدم از نسل موجود ديگري به وجود نيامده است.
در مجموع مي توان گفت تئوري خلقت دفعي حضرت آدم از خاك بيش تر مورد تاييد و توافق آيات و روايات است. اما كيفيت اين تبديل و تغيير ماهيتي براي ما روشن نيست.
در هر حال هيچ منعي وجود ندارد كه قبل از نسل كنوني بشر كه به حضرت آدم و حوا عليهما السلام منتهي مي گردد ،نسل هايي از موجوداتي شبيه انسان هاي كنوني هم وجود داشته اند كه آثار به جاي مانده از آن ها هر از گاهي به دست مي آيد. اما نسل آن ها قبل از آغاز نسل كنوني بشر منقرض شده باشد.
مي توان به يقين گفت نسل كنوني بشر ناشي از خلقت اعجازگونه يك زن و مرد و توالد و تناسل آن دو است، اما قبل از اين نسل موجودات ديگري همچون انسان روي زمين مي زيستند كه از كيفيت خلقت و زندگي آن ها اطلاع چنداني نداريم. چه بسا خلقت آن ها نتيجه تطور انواع و تكامل و فرگشت موجودات باشد. در نتيجه با اين فرض هم مي توان نظريه فرگشت را درست دانست و هم خلقت دفعي آدم و حوا(فيكسيسم) را.
اتفاقاممكن است از بعضى آيات قرآن هم استفاده كرد كه قبل از آفرينش حضرت آدم، ابوالبشر و نسل او، انسانهايى ديگر در زمين زندگى مىكردهاند؛ مانند آيه « وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىِّ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَ تجَْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ... (7)؛ زمانى كه پروردگارت به فرشتگان فرمود: مىخواهم در زمين جانشينى بگذارم، گفتند [باز] در زمين كسانى مىگذارى كه در آن فساد كنند و خونها بريزند» كه از آن برمىآيد قبل از آفرينش بنى آدم، دوره ديگرى بر انسانيت گذشته است كه فرشتگان از نتيجه اعمال و رفتار آن ها ناراحت بودند . همچنين در بعضى از روايات وارده از ائمه (ع) مطالبى آمده كه سابقه ادوار بسيارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مىكند.
امام صادق به راوى فرمود : شايد گمان مىكنيد كه خدا غير از شما هيچ بشر ديگرى را نيافريده است. نه، چنين نيست؛ بلكه هزار هزار آدم آفريده كه شما از نسل آخرين آن ها هستيد. (8)
با اين جمع بندي ها اثبات فرضيه تكامل در بينت موجودات منافاتي با خلقت اعجاز گونه نسل كنوني بشر ندارد و خداوند اراده فرموده است كه ساير موجودات به شكل تكاملي رشد يافته و خلق شوند ، اما نسل كنوني بشر به طور خاص از والديني خلق شده كه آن ها احتمالا منشا حيواني ديگر نداشتند .
البته اگر روزي به طور قطع روشن شود كه آدم و حوا هم مخلوق تكامل يافته حيوانات قبلي بودند مي فهميم مراد از خلقت آدم از خاك نه خلقت مستقيم بلكه خلقتي ادواري و در طي مراحل طولاني بوده است .
پي نوشت ها:
1. آل عمران (3)، آيه 59.
2. ص (38) آيات 76 و اعراف (7) 12 و حجر(15) 26 و 28 و 33.
3. اسراء (17)، آيه61.
4. الرحمن (55)، آيه14.
5. محمد تقي مصباح يزدي، معارف قرآن، انتشارات موسسه امام خميني، قم. بيتا، ج 3 - 1، ص 237
6. همان.
7. بقره (2)، آيه 30.
8. شيخ صدوق، توحيد، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1398 ه ق، ج 1، ص 277.
موفق باشید.