با سلام و خسته نباشید
ایا در ادیان الاهی که می گویند هر معلولی علتی دارد منظور این است که علت وجود من پدر و مادرم هستند و علت وجود پدرم، پدر و مادرش هستند، الی آخر؟
آیا نمی توان گفت که علت وجودی حضرت آدم و حوا یکسری سلولهایی بوده که تحت شرایطی با هم ترکیب شده و انسان نخستین تشکیل شده،
یا اینکه علت وجودی این جهان یکسری اتمهایی بوده که تحت شرایطی با همدیگر ترکیب شده و این جهان و این دنیا را خلق کرده، پس خدا چکارست؟ آیا چگونه این سوال را می توان پاسخ داد به عنوان مثال می توان گفت خداوند مرا خلق نکرده
چون منکه در شکم مادرم بودم بر اثر ترکیب اسپرمهای پدرم با مادرم سلولهایی شروع به فعالیت کردند و مرا خلق کردند پس خدا چکارست؟
(اجازه بدید یک انتقاد بزرگ هم براتون تو ضمیمه سوال بنویسم: واقعا برای خودم متاسفم ،بیش از 80% جوونهای ما هنوز تو وجود خدا و توحید و معاد و نبوت و امامت شک دارند ولی شما گزینه ای به نام خداشناسی برای پاسخگویی ندارید!!!.)
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از تقسيماتي كه براي علت ذكر شده، تقسيم آن به علت تامه و ناقصه است. علت تامه را چنين تعريف كردهاند: چيزي كه از وجودش وجود معلول و از عدمش انعدام معلول لازم ميآيد. مفادش اين است كه معلول بر چيزي جز علت تامه توقف ندارد. اما علت ناقصه در يك حكم با علت تامه اشتراك دارد و آن اينكه از عدمش عدم معلول لازم ميآيد، يعني از عدم وجود علت، اعم از علت تامه و ناقصه، معدوم ممتنع خواهد بود. اما در حكم ديگر با علت تامه تفاوت پيدا ميكند؛ يعني از وجود آن وجود معلول لازم نميآيد. بدين ترتيب تفاوت ميان علت تامه و ناقصه اين است كه علت ناقصه براي تحقق معلول لازم است ولي كافي نيست، ولي علت تامه هم براي تحقق معلول لازم است و هم كافي ميباشد. علت وقتي تام ميشود معلول ضرورتا تحقق خواهد يافت.(1)
در واقع غير خداوند، همگي، علتهاي ممكن و ناقصي بوده كه در نهايت به علتي مستقل و تام ختم مي شوند و آنچه به عنوان علت حقيقي در نظر گرفته مي شود، همان علت مستقل است و مابقي علت معّده( كمك كننده تحقق معلول) و ناقصه مي باشند، به همين جهت بوجود آمدن انسانها ناشي از علت حقيقي يعني خداوند است نه اين كه علل ناقصه مانند اسپرم و تخمك پدر و مادر آن را دارا باشند.
لذا والدين تنها علت ناقصه و مُعّد بوجود آمدن نوزاد و انساني ديگرند و آنچه در اصل علت حقيقي است، تنها خداوند مي باشد و به اصطلاح خودتان در اصل خدا همه كاره است. پس گرچه در خارج علتهاي غير مستقل وجود دارند كه تاثير گذاري آن ها را مي پذيريم. اما در واقع همه آنها علت ناقصه اي هستند كه در نهايت به علت حقيقي نيازمندند.
حال بياييد سلسله سوالاتتان را ادامه دهيم : علت وجودي همان سلول هاي اوليه چه كسي بوده است. اگر طبق فرض شما برخورد كنيم كه البته فرض درستي نيز هست، هر معلولي بايد علتي داشته باشد، پس بايد به طور طبيعي اين سوال مطرح شود كه علت بوجود آورنده اين سلول ها چيست، اگر جواب به واجب الوجود و خدا منتهي شود كه ديگر بحث تمام است اما اگر علت ايجاد اين سلول ها را سلول هاي ديگري بدانيم باز هم سوال تكرار مي شود كه علت اين سلول هاي جديد چيست؟ و الي آخر.
تا زماني كه اين موجودات و سلسله علت ها به يك علت بي نياز از علت يعني يك واجب الوجود ختم نشود، اين سلسله ادامه دارد و متوقف نمي شود. اين توالي علت هاي امكاني بدون ختم شدن به علتي واجب را «تسلسل» در علل مي گويند كه در فلسفه محال است.
در مورد سوال بعدي هم اگر علت همه انسان ها را آدم و حوا بدانيم بايد پرسيد كه آنها چگونه بوجود آمده اند اگر به خدا و واجب الوجود ختم شد كه سلسله علل به آخر رسيده و قوام يافته است اما اگر بگوييم از واكنش يكسري سلول بوجود آمده اند بايد پرسيد علت بوجود آورنده آنها چيست كه باز اگر به موجودي قائم به خود ختم شد سلسله كامل مي شود و در غير اينصورت تا ابد سوال ها ادامه مي يابد بدون اينكه به نقطه اي ختم شود. دقيقا كار خداوند در دنيا از اين مساله روشن مي شود. او همه كاره دنيا و بوجود آمدن كل دنيا و قوام يافتن آن تا به امروز و تا ابد با الله تبارك و تعالي است.
(در ضمن تمام موارد نام برده شده اعم از توحيد و معاد و نبوت و ... در عنوان " اصول" مي گنجد كه در گزينه ها آمده بود، هرچند بهتر است گزينه روشن تري در اين باره در سايت قرار داده شود).
براي مطالعه بيشتر:
آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي، نشر بين الملل، ج1.
عقايد استدلالي، علي رباني گلپايگاني، نشر هاجر، ج1.
آشنايي با كلام اسلامي، محمد سعيدي مهر، نشر طه، ج1.
پي نوشت:
1. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، چ8، 1377ش، ص 18.
موفق باشید.