من پاسخى منطقى و ساده براى اين سؤال مى خواستم و همچنين غير كليشه اى.
فلسفه آفرینش انسان، در فلسفه عمومي خلقت همه موجودات تعريف شده است. این دو ماهيتي جداي از هم ندارند. بايد ديد كه هدف خداوند از آفرينش همه موجودات چيست تا آن گاه فلسفه آفرينش انسان و هدف اصلي آن براي ما روشن گردد.
تصور ما از انجام کارها، معمولا به دست آوردن سود یا رفع یک نیاز است؛ زیرا ما انسان ها موجوداتی محدود و ناقص هستیم و همواره اعمال ما به یکی از این دو امر برمی گردد؛ اما خداوند، هیچ نقصی ندارد تا با افعالش، قصد رفع آن را داشته باشد . خدا فاقد هیچ کمالی نیست تا به کمال رسیدن برای او متصور باشد پس هدف از آفرینش او چیست ؟
در دیدگاه اندیشه اسلامی ، این خدایی خداوند است که اقتضای آفرینش دارد؛ در واقع او می آفریند چون خداست ؛ زیرا «آفریدن» به معنای ایجاد کردن است . هر وجودی خیر است .لازمه فیاض(بخشنده) بودن خداوند، عطا کردن او است: « وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُور؛ و عطاى پروردگارت هرگز (از كسى) منع نشده است.» (1).
هر چیزی که اقتضای وجود و هستی داشته یا امکان وجود داشتن در آن باشد ، فیض وجود از خدا دریافت می کند. خداوند بخل در وجود و هستی دادن ندارد ، تا موجودی که امکان وجود آن است ، وجود را دریافت نکند. پس هدف آفرینش مربوط به ذات خداوند نیست ، بلکه مربوط به فعل اوست .اصطلاحاً آن را هدف فعلی می گویند.
بنابراین در مورد آفرینش جهان و هدف از آفرینش آن می گوییم:
جهان هستی با تمام نظم و زیبایی هایش نمادی از لطف، مهربانی، علم، قدرت، حکمت و... خداست ،به طوری که بدون آفرینش، صفات جمال و جلال خدا مخفی و پنهان می ماند .
هر «بود»ی ، «نمود»ی دارد؛ نمی شود فیاض باشد ، اما فیضی نداشته باشد ، همان گونه که نمی تواند نور باشد. اما روشنایی نداشته باشد و رحمت باشد. اما بخشش نداشته باشد!
بنابراین از همین جا می توان نتیجه گرفت که خلقت جهان نتیجه صفات خداوند است .
خداوند فیض و بخشش دارد . لازمه آن این است که هر چه امکان وجود دارد ، فیض و هستی خداوند را دریافت کند . چون قابلیت وجود برای جهان هستی بود ، خداوند آن را آفرید؛ بنابراین جهان هستی ، نشان دهنده صفات خداوند است. (2)
خداوند از آن جا که "علم" و "قدرت" و "فضل" و "جود" بی نهایت دارد ، جهان و انسان را آفریده ،لازمه این صفات آن است که خلقت خداوند بهترین و کاملترین آفرینش باشد، یعنی در مجموعه هستی اگر وجود مخلوقی، زیبایی و کمال آفرینش مجموعه عالم را افزایش دهد، لازم است خدا آن موجود را خلق کند، زیرا عدم خلقت آن موجود، یا ناشی از عدم اطلاع و آگاهی از زیبایی آن است، یا در اثر ضعف و ناتوانی از خلقت آن است.
البته این موضوع از منظر غایت فاعل و هدفی است که علت ایجاد عالم در آفرینش دارد. در کنار این امر، این عالم و خود مخلوق خداوند هم به نوعی دارای هدف و مقصدی است که در مسیر حرکت خود در نهایت به آن منتهی می گردد.
براي درك حقيقت هدف خداوند تذكر اين نكته ضروري است كه ما دو هدف داریم: یکی هدف فعل و دیگری هدف فاعل. بین این دو تفاوت وجود دارد. به این مثال توجه نمایید:
صنعتگری موتوری را می سازد که قادر به حرکت با سرعت 800 کیلومتر در ساعت است. هدف این موتور که فعل صنعتگر است، رسیدن به سرعت مورد نظر است. اما هدف اصلی سازنده موتور، نشان دادن توانمندی خود یا رسیدن به شهرت و مانند آن است. با این توضیح باید گفت که فارغ از هدف خداوند در خلقت عالم و اقتضای ذات و صفاتش، این عالم هم مسیر و مقصدی را در پیش دارد که هدف آن به شمار می رود. اين هدف، تکامل انسان و رسیدن به غایت نهایی ذات انسانی اوست.
اگر در آیات قرآن آزمایش (3) و عبادت (4)به عنوان علّت آفرینش انسان شناخته شده و کمال انسان هدف نهایی شمرده شده، این خصوصیّات و فوائد هدف و مسیری است که در مورد خلقت حکیمانه انسان در نظر گرفته شده و در واقع مقصدی است که خداوند برای تعالی و رسیدن انسان به کمالی که در وجودش امکان تجلی دارد ،تعیین فرموده و در واقع همان هدف فعل است که انسان باید تلاش کند و به این هدف عالی برسد و در مسیر تحقق این هدف قرار رگفتن او در زمین و در تزاحمات و اصطکاکات و سختی ها و رنج های دنیایی معنا و مفهوم خود را پیدا می کند .
در واقع رسیدن به کمال مورد نظر تنها در فرض همین آزمایشات و عبودیت ها و سختی ها و رنج ها که در ساختار عالم ماده رقم می خورد معنا می یابد و به همین جهت می بایست انسان در زمین و در این ساختار خاص متولد گردد .
پینوشت ها :
1. اسراء (17) آیه 20.
2. سید حسن ابراهیمیان، انسانشناسی، نشر معارف ، تهران ، 1381 شمسى ، ص 115 و 116.
3. ملک (67) آیه 2.
4. ذاریات (51) آیه 56.