بسم تعالی
با سلام و عرض احترام
در صورتیکه مرد ناشز باشد و دست از نشز خود نکشد، با توجه به آیه 128 سوره نساء زن باید چه کند ؟
تاکید میشود که طبق نظر آیت الله مکارم (موجود در بخش استفتائات سایت ایشان) میتواند از دادگاه درخواست تعزیر و حتی طلاق نماید؛
اما تاکید موکد میشود طبق کدام آیه به زن این اختیار را داده است که درخواست طلاق یا تعزیر مرد ناشز را دهد ؟
با تشکر
با سلام و تشکر از ارتباط¬تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در باره نشوز مرد قرآن می فرماید:
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرا (1)
و اگر زنى، از طغيان و سركشى يا اعراضِ شوهرش، بيم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح كنند و صلح، بهتر است اگر چه مردم (طبق غريزه حبّ ذات، در اين گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نيكى كنيد و پرهيزگارى پيشه سازيد (و بخاطر صلح، گذشت نماييد)، خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است (و پاداش شايسته به شما خواهد داد).
طبیعی است که در این آیه، مرحله اول مواجهه نفی نشده است یعنی زن لازم است با امر به معروف و نهی از منکر و موعظه و نصیحت و شنیدن درد دل و قبول اشکال شوهر در صورت وارد بودن و نصحیت و اندرز او در صورت وارد نبودن اشکالش؛ که دستور عمومی "تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر"(2) و آیات امر به معروف و نهی از منکر و دستور های مشابه، آن را می گیرد، سعی در رفع نشوز مرد کند.
اما در مورد نشوز مرد، دستور به قهر در بستر معنایی ندارد و فایده بخش نیست. زیرا زمانی این قهر تنبیه کننده و فایده بخش است که مرد خواستار توجه زن باشد و در فرض نشوز مرد، او خواستار نیست و فراری است بنا بر این دعوت زن به قهر از بستر یعنی دعوت او به همراهی با شوهر که دوری او را می طلبد.
مرحله سوم هم که زدن یا قهر از خانه و قطع ارتباط باشد نیز ممکن و مفید نیست. زیرا هم معمولا زنان را توان بر زدن مردان نیست و هم قهر آنها از خانه، مطلوب مرد ناشزه است.
پس در اینجا تنها راهی که می تواند مورد توصیه باشد این است که زن را به مصالحه با شوهر فرا بخواند و با دادن و گرفتن امتیازهایی به هم و از هم، با هم توافق کنند تا زندگی زناشویی متلاشی نگردد. در ضمن خداوند در اینجا هر دو را به احسان و تقوا دعوت می کند تا در این مصالحه هیچ کدام در صدد ظلم به دیگری بر نیاید. بلکه با احسان و گذشت به جذب دیگری رو آورد. آیه 128 نساء دعوت به این مصالحه است.
اگر نتوانستند با هم مصالحه کنند، در قرآن دستور خاص دیگری داده نشده، زیرا یا مرد حاضر به طلاق دادن با ادای حقوق زن می باشد ، که این کار را می کند و کسی هم نمی تواند او را بر زندگی با همسرش مجبور کند یا این که تصمیم دارد نشوز را ادامه دهد و حاضر به مصالحه هم نیست و در عین حال از دادن حقوق زن و طلاق هم خودداری می ورزد، در اینجا به حکم عقل و ادله عام قضاوت راهی جز رجوع به حاکم شرع نیست و دستور جداگانه ای هم نمی خواهد و حاکم شرع مرد را به مصالحه یا طلاق دعوت می کند و اگر مرد همراهی نکرد، زن را طلاق قضایی می دهد.
این راه حل ها در فقه با استناد به روایات یا سیره عاقلان بیان شده و در قرآن نیامده است. وقتی مرد ناشزه شود و حاضر به مصالحه یا ادای حقوق زن و طلاق نباشد ، نزاع پیش آمده و برای رفع نزاع باید به قاضی مراجعه شود. این حکم عقل است و تشکیل حکومت و نصب قاضی و ... برای عمل به این دستور عقل می باشد و قرآن و روایات هم این رویه عقلانی را تایید کرده اند. دستور به تشکیل حکومت و به مراجعه به حاکم عادل در نزاع ها و اختلافات در همین راستا است.
پی نوشت ها:
1. نساء (4)آیه 128.
2. عصر (103)آیه 3.