این هم یک سند از اوستا در مورد آزادی انتخاب دین:
ای خداوند خرد هنگامیکه در روز ازل جسم و جان آفریدی و از منش خویش قدرت اندیشدن و خرد بخشیدی زمانی که به تن خاکی روان دمیدی و به انسان نیروی کار کردن و سخن گفتن و رهبری کردن عنایت فرمودی خواستی هرکسی به دلخواه خود و با کمال آزادی کیش خود را انتخاب کند.
لطفا بدون حاشیه رفتن و با استفاده از سخنان بزرگان معتبر پاسخ مرا بدهید

اوستا نام کلی مجموعهٔ کهن‌ترین نوشتار و سروده‌های ایرانیان است، که در واقع دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک (کتاب) داشته و در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است.
و بخش‌های اوستا در دوران مختلف توسط اشخاص متعدد تالیف شده ‌است قدیم‌ترین و مقدس‌ترین قسمت اوستا کتاب دینی زرتشتیان، گات‌ها می‌باشد. از زمان‌های بسیار قدیم گات‌ها را سخنان و اشعار خود زرتشت می‌دانستند.
بنابراين اوستا داراي بخشهاي مختلفي از جمله موضوع های،اخلاقي و دینی بوده كه در آن از دين و خدا و...بحث شده است. لذا اينكه در كتاب اوستا از موضوعات ديني و اخلاقي سخني به ميان آمده شكي وجود ندارد. ولي توجه داشته باشيد. اگر مراد از الهي بودن آن است كه اين كتاب مانند قرآن از جانب خداوند بر زرتشت وارد شده است،سخني است كه نه تنها با مدعيات تاريخي و دلائل مختلف همراه نيست. بلكه خود زرتشتي ها نيز چنين اعتقادي ندارند به علاوه آنكه برخي از آداب مطرح شده در اين كتاب مانند احكام زن حائض و... به گونه اي است كه خود پيروان دين زرتشت از قبول آن به عنوان متون اصلي كتاب مقدس امتناع مي كنند .
اما اگر مراد از الهي بودن آن است كه در اين كتاب معارفي شبيه متون ديني و الهي ،آمده است، پذيرفتني است آنچنانكه در كتب عادي نيز اين امر مطرح شده است البته در بخشي از اين كتاب بحثهاي نظير خداوند،پرستش و نیایش و...مطرح شده كه چنان که گفتیم به بخش "گات‌ها" لقب گرفته و برخي آن را منسوب به خود زرتشت مي دانند هرچند مطابق اعتقادات خود زرتشيان،همین ادعا نیز قطعی نيست .(1)
بر این اساس ما مانند تمام اديان به كتب مقدس آنها احترام گذاشته اما در عين حال پذيرفتن يا نپذيرفتن آن به عنوان كتب الهي، امري خارجي و مستند به تاريخ است نه ايرانيت و...
بر اين اساس مطابق آنچه بيان شد، اولاً مطالب بيان شده در كتاب اوستا نمي تواند به عنوان منبعي غير قابل خدشه و حجت ،مطرح باشد ثانياً آنچه در متن اخير به آن اشاره كرده ايد بر فرض صحت استناد، مي تواند تفسيري غير آنچه نوعاً در ابتداء نظر برداشت مي شود، داشته باشد یعنی در اینکه انسان بر حسب خلقت خاص خویش، موجودی صاحب عقل و اراده بوده، به صورتی که در هر کاری می‏تواند انجام آن را اختیار کرده یا جانب ترک آن را برگزیند، شکی وجود ندارد که از این نوع آزادی انسان به «آزادی تکوینی» یاد می‏کنند. اما در خصوص چگونگی استفاده از قدرت انتخاب و آزادی درونی، عوامل و قوانین و انگیزه های گوناگونی وجود دارند که ما را بر انجام یا ترک برخی کارها متمایل می سازند.
لذا آزادی در انتخاب مسیرهای گوناگون لزوما به معنای درستی مقصد و نتیجه نیست و متن بیان شده از اوستا نیز ناظر به آزادی تکوینی انسان برای انتخاب مسیر است و طبیعی است که شخص در برابر این انتخاب مسؤل می باشد لذا در برخی از متون آئین زرتشت برای مرتد و... مجازاتهای سنگینی مقرر شده است. آن چنانکه در متن نامه (تنسر)، موبد موبدان در دوران اردشیر بابکان آمده است "بدان که عقوبات بر سه گناه است یکى میان بنده و خدا که از دین برگردد و بـدعتى احداث کند در شریعت و یکى میان رعیت و پادشاه که عصیان کند یا خیانت یا غش یکى مـیان برادران دنیا که یکى بر دیگرى ظلم کند؛ این هر سه , پادشاه , سنتى پدید فرمود به بسیار بـهـتـر از آنِ پیشینیان چه در روزگار پیشین هر که از دین برگشتى, حالاً عاجلاً قتل و سیاست فرمودندى شهنشاه فرمود که چنین کسى را به حبس بازدارند..."(2)و این مجازاتها حاکی از آن است که متن بیان شده در صدد آزادی تکوینی و اختیار اولیه انسان در انتخاب راه است
که البته آزادی تکوینی در اسلام نیز امر پذیرفته شده است. آن چنانكه در آيه 256 سوره بقره آمده است "لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ ..."در دين هيچ اجبارى نيست..." لذا جمله مطرح شده در مقام بيان حقيقتي دروني است كه دين و در مجموع معارف علمي و عملي كه از امور قلبي است، اكره و اجبار در آنها راه ندارد. زيرا اكراه و اجبار تنها در حركات و امور مادي است نه آنكه در صدد بيان حقانيت تمام اديان و آزادي انسانها در پيروي از هر يك باشد. پس انسان در انتخاب دين همانند بسياري از امور ديگر آزاد است و اين منافاتی با محدودیت و عدم آزادی تشریعی ندارد. (3)
پی نوشت ها:
1. زرتشت/http://fa.wikipedia.org/wiki
2. http://ketaab.iec-md.org/HOZEH/ezdevaaj_bigaanegaan_ebraahimi_08.html
3. ر .ك موسوى همدانى، ترجمه المیزان ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه، قم‏ 1374 ش‏، ج‏2، ص524.